|
شهر من قم ...، خانه ام در آسمان های ارم* واژه های هیچ شهری مثل قم پرشور نیست خیلی خیلی زیبا بود
|
|
سلام.زیبا بود.به این سایت خوش آمدید
|
برگها بیشاخه هست و شاخههایش بی درخت گر درختی تاک باشد، میوه اش انگور نیست سلام خیلی روان و مسلط سروده اید. لذت بردم. ممنون
|
با سلام.
زيبا بود. ممنون
جسارتاً در مصراع دوم بيت «پیرمردی در غروب سالمندان می نوشت/ آرزویش جز رمیدن در پناه گور نیست» آنطور كه من برداشت كردم «رميدن» را به جاي «آرميدن» آوردهايد. اگر درست است، به نظر حقير خيلي بهتر ميشود همان «آرميدن» بيايد. مثلاً «آرزو جز آرميدن در پناه گور نيست»
عذر خواهم/
|
زیبا بود.
جسارتا :< برگ ها بی شاخه هست و ... > را می توان اینگونه نیز نوشت:< برگ ها بی شاخه اند و ...>
|
کودکی می رفت از عرض خیابان ...، زیر شد پس فقط چشمان نابینا در اینجا کور نیست زد ... و بعد از لحظه ای کوتاه از آنجا گریخت جز پلیسی که نبود آنجا، کسی مأمور نیست ... با عرض سلام و ادب تصاویر به خوبی ساخته و پرداخته شده است.
|
به نام خدا سلام شعر بسیار زیبایی بود. من هم عجیب از تهران متنفرم. همه حس و حالم را خراب می کند گذشتن از خیابانهایش ...
|