ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آسمان علقمه مهتابی ست

کاروانی کهکشانی غرق نور

در بیابان سمت باران میرود

ابرهای تیره را پس میزند

با چراغ عشق و ایمان میرود

..

میرود تا عشق را معنا کند

دشت را با خون خود دریا کند

عزم حج کردست تا در کربلا

قبله ی شش گوشه ای برپا کند

.

نور میبخشد علی بر آسمان

با نگاهش دُبّ اکبر روشن ست

کهکشان راه شیری آمده

آسمان با نور اصغر روشن ست

.

در فرات افتاده عکس ماه عشق

آسمان علقمه مهتابی ست

آب را با عکس خون پیوند زد

چون که رنگ عاشقی سرخابی ست

.

در دلش خورشید میسوزد ولی

خاک اینجا بوی باران میدهد

قطره قطره آب میشد آفتاب

قطره قطره بوی قرآن میدهد

.

تکه تکه کهکشان آیینه شد

تکّه هایش انعکاس نور داشت

کربلا پایان راه او نبود

پس قدم در راه تازه میگذاشت

کلمات کلیدی این مطلب :  کربلا ، کاروان ، حمیدرضادولتی ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/9/25 در ساعت : 13:14:2   |  تعداد مشاهده این شعر :  1194


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

طه افضلی
1391/9/25 در ساعت : 13:50:47
سلام

زیبا بود حمیدرضای عزیز
مجتبی اصغری فرزقی
1391/9/25 در ساعت : 14:19:13
سلام دوست عزيز

كار شما را خواندم

موفق باشيد
دکتر آرزو صفایی
1391/9/25 در ساعت : 13:57:45
سلام بر شما
زیباست
دست مریزاد
ایمان کریمی
1391/9/25 در ساعت : 13:56:17
به به به به
خیلی زیبا بود
آفرین بر شما برادرم
محمد شکری فرد
1391/9/25 در ساعت : 21:44:17
سلام آقای دولتی...چارپاره ی زیبایی بود...

ممنون.
حمیدرضا اقبالدوست
1391/9/26 در ساعت : 20:10:9
اجرتان با امام حسین جناب دولتی بسیار زیبا سروده اید /شاد و سلامت باشید
بازدید امروز : 42,062 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,000,662
logo-samandehi