ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تقدیم به عزیزانی که با نام رفتند و گمنام بازگشتند

 


مثل سگ
شبها بیدار و روزها
پارس می کنم .
گم شده آرزوهای ساده ام میان سگ دو زدن های
من
از یاد برده ام
چگونه از فشنگ مژه هایت چه گوارا بودم
مست می شدم با شراب موهایت
میان میدان مین
شاخ می زدم زمین زیر پایم را
بو می کشیدم استخوان تازه روئیده از خاک را و می گفتم :
سوار بازوهای من شو ، غصه چرا ؟
بازوکایت را هم برایت می آورم
قربان غریبی ات برادر !
که از معراج به خیابان مرجوع ات می کنند تا باور نکنی
این خراب شده
همان معشوقه ایست که جواب سلامت را به زمین می داد
حالا تابوت ات را تماشا می کند و آدامس می ترکاند
.....
.....

حالا تابوت ات را تماشا می کند و آدامس می ترکاند
همان معشوقه ای که جواب سلامت را به زمین می داد
اسمش بهار بود انگار
می گفتی : در زمستان آمده و این معجزه ی خداست !
جای قرآن برایم لورکا خوانده بودی
تا باور ات کنم
برایت قرآن می خوانم تا باورم کنی

کجایی برادر ببینی که دختران انقلاب
صادراتی شده اند
و هر چه انقلاب را پا بزنی
چیز ِ به درد بخوری پیدا نمی کنی
جز فیلم های بی پرده و
پرده ای
کشیده اند و معرکه می گیرند
ما که مار خور نبودیم
افعی گیر برایمان فرستاده اند !

مادر ـ پدر ندارد این بی همه چیز

می ترسم مرا بخاطر همین درد ها
که دارد دلم
هوای رفتن و پایم را لب ِ مزار ِ تو
جا گذاشته ام
خودم را
توی کمد ِ لباس هایت
تا بوی خاک مست ام کند
سردرد ام اما با سربند تو حتی خوب نمی شود
خوب نمی شود
قمر ، اگر عقرب گزیده باشد اش
شب و روز توی خودش غرق می شود و . . .
مثل سگ پاچه می گیرد
همکلاسی ات که حالا برای خود اش ناظمی شده
نظام جمع می دهد و
نظام جدید و قدیم را
قاطی کرده
خود اش را در همه چیز
شورای مدرسه ، محله ، شهر ،
اسلامی
علی الظاهر
از باطن هم فقط خدا خبر دارد !

پارس تمام می شود
. . .
می ماند شب های من
که بر مزار تو صبح می شود !
یکم بهمن ماه 1389 ـ شیراز


  

کلمات کلیدی این مطلب :  تقدیم ، به ، عزیزانی ، که ، با ، نام ، رفتند ، و ، گمنام ، بازگشتند ،

موضوعات :  اجتماعی ، ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1391/9/25 در ساعت : 0:48:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  980


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

وحیده افضلی
1391/9/25 در ساعت : 12:24:2
درود بر وحید پیام نور و دغدغه هایش...و سلام بر شهیدانی که عاشقانه جان فدای دین و وطن کردند ... و کاش ما وارثان خوبی بودیم
ـــــــــــــــــــــــــ
پیام نور : سلام بر شما سرکار خانم افضلی که بی گمان یکی از راهپویان روشنایی ها هستید . امید که چنین باشیم .
دکتر آرزو صفایی
1391/9/25 در ساعت : 14:2:37
سلام بر شما
معنایی ژرف دارد
نویسا بمانید
ـــــــــــــــــــــــــ
پیام نور : سلام و امید که چنین باشد . آرزوی بهترین ها برای شما
محمد شکری فرد
1391/9/25 در ساعت : 22:33:22
سلام آقای پیام نور...شعر زیبایی بود...

ممنون.
ـــــــــــــــــــــــــ
پیام نور : درود و سپاس که خواندید .
ناصر عرفانیان
1391/9/25 در ساعت : 7:52:23
باسلام ودرود فراوان برشما آقای پبام نور عالی بود (واز صدقه سر آن ها عده ای .....)
ـــــــــــــــــــــــــ
پیام نور : با سلام و عرض ارادت . سپاس که مطالعه فرمودید .
مجتبی اصغری فرزقی
1391/9/25 در ساعت : 14:23:56
كار و شعر شما را خواندم
موفق باشيد
ياعلي
ـــــــــــــــــــــــــ
پیام نور : سپاس که خواندید .
امیر سیاهپوش
1391/9/26 در ساعت : 9:57:43
دو نکته:

مثل سگ
شبها بیدار و روزها
پارس می کنم .


به نظرم شروع چندان متینی نیست هر چند بیدار کننده است. جای بازبینی دارد.



کجایی برادر ببینی که دختران انقلاب
صادراتی شده اند
و هر چه انقلاب را پا بزنی
چیز ِ به درد بخوری پیدا نمی کنی

کل فضای شعر شما بیدارگر و هشدار دهنده است اما غلو در این بند زیبا آزار دهنده است و اثری منفی داره. چیز به درد بخور پیدا می شود اما به سختی.
مخلصیم
ـــــــــــــــــــــــــ
پیام نور : با سلام و تشکر جناب سیاهپوش عزیز .
در مورد اشارت نخستین تان ، مطلبی برای عرض ندارم . در مورد اشاره دومتان ، به نظر حقیر غلوی رخ نداده . همانگونه که مطلع هستید ، بر خلاف تعبیر نا به جایی که میان شعرای مدرن طرح گردیده ، آنچه از نظرات زبان شناسانی چون بارت و دریدا در خصوص بازی زبانی برداشت می شود این است که واژه ای در کارکردی جدید با رسم الخط یا آوای مشابه در اثری استفاده شود . واژه ی انقلاب در بند نخست ، اشارت به انقلاب دارد و در بند بعد ، خیابان انقلاب است که پا زده می شود و بنده متاسفانه همچنان معتقدم هرچقدر آن خیابان را پا بزنیم ، چیز بدرد بخوری پیدا نمی شود . سپاس که خواندید .
زهرا شعبانی
1391/9/26 در ساعت : 10:44:15
درود بر شما جناب پیام نور ارجمند

پایدار باشید...
ـــــــــــــــــــــــــ
پیام نور : سلام بر شما سرکار خانم شعبانی . با تشکر که خواندید .
امیر سیاهپوش
1391/9/25 در ساعت : 8:22:3
قربان غریبی ات برادر !
که از معراج به خیابان مرجوع ات می کنند تا باور نکنی
این خراب شده
همان معشوقه ایست که جواب سلامت را به زمین می داد
حالا تابوت ات را تماشا می کند و آدامس می ترکاند


چقدر زیبا و عمیق احسنت



همکلاسی ات که حالا برای خود اش ناظمی شده
نظام جمع می دهد و
نظام جدید و قدیم را
قاطی کرده
خود اش را در همه چیز
شورای مدرسه ، محله ، شهر ،
اسلامی
علی الظاهر
از باطن هم فقط خدا خبر دارد !

عالی است برادر زنده باشی
ـــــــــــــــــــــــــ
پیام نور : سپاس که بازخوانی فرمودید جناب سیاهپوش .
محمد وثوقی
1391/9/25 در ساعت : 14:56:51
سلام و عرض ادب
شاید بهتر باشد صدای سگ را همان عوعوکردن یا واق... بنامیم تا «پارس» کردن هر چند رایج باشد...

کجایی برادر ببینی که دختران انقلاب
صادراتی شده اند
و هر چه انقلاب را پا بزنی
چیز ِ به درد بخوری پیدا نمی کنی [؟!]
ـــــــــــــــــــــــــ
پیام نور : با سلام و آرزوی بهترین ها برایتان . دیدگاه خود را در مورد این دو نکته برای جناب سیاهپوش گذارده ام . سپاس که خواندید .
بازدید امروز : 22,245 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,980,845
logo-samandehi