ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گلها عجیب در تن او خواب رفته اند
یک عمر روی جادۀ آتش دویده ام
هر سو که رفته ام به جهنم رسیده ام
امشب شبیه دهکده ای در مسیر جنگ،
یا مثل پایتخت به آتش کشیده ام
حالم از آن نسیم پس از جنگ بد تر است
آخر به کشتگان زیادی وزیده ام

سربازها پس آمده وضعم چو مادری است
که در میان شان پسرم را ندیده ام
گلها عجیب در تن او خواب رفته اند
از خوابهای پیرهنش سر کشیده ام
در وزن دردهای دلم جا نمی شود
از هرچه فاعلن فعلاتن بریده ام
کلمات کلیدی این مطلب :  جاده، جاده آتش، جهنم، دهکده، پایتخت ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/9/14 در ساعت : 18:5:23   |  تعداد مشاهده این شعر :  928


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد شکری فرد
1391/9/15 در ساعت : 20:49:36
سلام آقای بینش...غزل زیبایی خواندم...

ممنون.
نغمه مستشارنظامی
1391/9/16 در ساعت : 3:29:4
سلام بر شما استاد بزرگوار
غزلی سرشار از احساسات ناب و تعابیر بدیع سروده اید
پاینده باشید
علی سعادتخانی
1391/9/14 در ساعت : 21:41:55
غزل بسیار زیبایی بود با دردی به بلندای تاریخ/دست مریزاد سید
حمیده میرزاد
1391/9/15 در ساعت : 2:17:12
سلام بر استاد بینش

در وزن دردهای دلم جا نمی شود
از هرچه فاعلن فعلاتن بریده ام

حق با شماست..

زخم.بسیار است ومرهم اندکی
درد بی پایان وهمدم اندکی
زهرا شعبانی
1391/9/15 در ساعت : 21:31:0
امشب شبیه دهکده ای در مسیر جنگ،
یا مثل پایتخت به آتش کشیده ام

درود بر شما...
طه افضلی
1391/9/15 در ساعت : 2:1:4
سلام استاد زیبا بود
علی‌رضا علی‌سلیمانی
1391/9/16 در ساعت : 10:46:29
حالم از آن نسیم پس از جنگ بد تر است
آخر به کشتگان زیادی وزیده ام
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/9/14 در ساعت : 19:19:10
درود بر شما جناب بينش

دست مريزاد.
مصطفی پورکریمی
1391/9/15 در ساعت : 13:33:8
سلام جناب سید بینش گرامی

غزل بسیار زیبایی بود انشاالله عاشقانه هایتان رنگ آرامش بگیرند موفق باشید
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 13 روز و 22 ساعت و 26 دقیقه و 13 ثانیه است همراه شماییم 455927173.536 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 1,419 | بازدید دیروز : 11,761 | بازدید کل : 123,467,429
logo-samandehi