در آتش خروشان کربلا
دریای بی کران عاشورا خواهد بود
سودای کربلا را
تنها ندا خواهی گشت
در شب های تاریک کاروان
غوغای حرم خواهد گریست
جان عشق با مهر خروشان شکفته است
از " کلام خروشان " شکفت
اشک در رثای" زینب کبری"
تا جان آمیخته است
دریای نورانی را
از " کلام خروشان " توفان گردان
سالار شهیدان کلام خروشان را
از مِهر کلام گرفته است
" حضرت حسین " آموخت
شهدای والای کربلا را
طوفان شهادت سیاهی را
از ریشه انداخته است
سیده کربلا
سیده کربلا
کربلا را خروشید
 از" کلام خروشان عشق "
تا مهر شیوا جوشید
از دریا خون چکید
سیده کربلا
از خون چکان ,خورشید شکست
رؤیاها خواهد ماند
شهدای والای کربلا
شهدای والای کربلا
حضرت حسین را آموخته است
شب سیاه را
یزدان مهر طلوع کرد
گیا در آتش است
گیا در آتش است
در شب های سیاه کاروان
کهکشان به سوگ نشست
کوهسارها ناله کرد
شکوه عاشورا
" زینب کبری " خواهد گشت
از کاروان آتشناک
فریادها دمید
از کاروان ِ سوگ
خورشید خواهد تابید
سیاهی را شکست
کلام خروشان عشق
شب تار را بشکن
از عاشورا
از گرداب غم
ندای کربلا روئید
" حضرت حسین " را
خورشید خروشان چکید
" زینب کبری"
خورشید خروشان گردد
ندای کربلا را گفت
ندای کربلا را گفت
اختر شب گریست
تا سپیده روشن دمید
یزدان تا اندوه تار
گریان گذشت
شب کبود را سپیده تابناک گردان
تا اندوه کربلا خروشید
جان غمگین گریست
شهادت تا جان کشیده است
اندوه سوگوار روئید
از اندوه کربلا خون گریست
اندوه سوگوار روئید
از اندوه کربلا خون گریست
مهتاب تا اندوه گریست
خورشید خون گِرید
دریای خون می ماند
دریای توفان خواهد ماند
شب های سیاه
از اندوه کاروان
سیاهی تا خون کشد
کربلا را کران نیست
کربلا را کران نیست
عاشورا از کلام سیده کربلا
سیاهی را شکافت
عاشورا سرشار گردد
نینوا را کران نیست
" حضرت زینب کبری"
حرم عشق را فریادها دارم
حرم عشق را فریادها دارم
تا سپیده تابان طلوع
از یزدان فریاد خروشان یافت
تا " حرم زینب کبری "
غوغای عشق خواهد شتافت