تحول شعر تاجیک در دوران شوروی با آغاز فعالیت ادبی مؤمن قناعت ارتباط تنگاتنگ دارد. در سال های شصتم قرن بیست میلادی ادبیات تاجیک در واقع به بن بست معنوی مواجه شده بود. در دوران ثبات و بهتر شدن وضع اجتماعی و اقتصادی جامعۀ شوروی دیگر شعر شعاری و تبلیغاتی چندان اثر گزار نبود و مردم نیز برای تغذیه روحی و معنوی خویش دنبال آثار جدید با ویژگی های نو می رفتند. شعر تاجیک نیز از نظر صورت و معنا به یک دیگرگونی نیاز شدید پیدا کرده بود. استاد قناعت با آگاهی از این اوضاع و با نگاهی تازه وارد عرصۀ ادبیات شد. قناعت جوان در شکل و محتوای شعر تاجیک تحول تازه ایجاد کرد. او اولین شاعرادبیات شوروی تاجیک بود که بعد از سال ها رکود، موضوع ارزش های ملی و بازگشت به هویت ملی را مطرح کرد. هرچند که شاعران جوان تاجیک در این دوره با شعر نو ایران کم و بیش آشنای پیدا کرده بدند اما آنان به دلایل مختلف از شعر نیمای پیروی نکردند بلکه بیشتر تحت تاثیر سروده های نادر نادرپور قرار گرفتند. استاد قناعت در یک صحبت خصوصی با نگارندۀ این مطلب دلیل این امررا آماده نبودن ذهن مخاطب تاجیک با شعر نیمایی ارزیابی کرد و افزود از این رو آنها به سبک سروده های اخوان ثالث، نادرپور، فروغ فروخ زاد و دیگران گرایش پیدا کردند. قناعت در مقایسه با دیگران شعر اندک سروده است اما دربسیاری از اشعار او روح نوجوی و نوگرای مشاهده می شود. در آن زمان مطرح کردن اندیشه های ملی و بازگشت به هویت و اصالت خویش از شعر دیده در قالب داستان راحت تر و مناسب تر بود. از این رو، استاد قناعت به داستان سرای رو آورد. سنت داستان سرای در ادبیات شوروی تاجیک خیلی رواج داشت و پیش از او داستان های زیادی با مضامین و مفاهم ایدیولوژیک ایجاد شده بود. مؤمن قناعت برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود به سرودن داستان های حماسی رو آورد. در ادامه، به طور مختصر نگاهی داریم به ویژگی های داستان سرای مؤمن قناعت.
استاد مومن قناعت با ظرفیت و دید بازی که دارد در قرن بیستم ژانر داستان سرایی حماسی را دو باره احیا کرد.این فرصت را ضرورت زمان بخصوص تشکیل جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان در هیأًت اتحاد شوروی به میان آورد. استاد قناعت داستان و داستان سرای حماسی را در شکل نو زنده کرد.مسئله ی دوم این است که گرچندی شوروی یک دولت دارای نظام شدیدی ایدولوژیک بود و ادبیات آن نیز در همان مسیر حرکت می کرد داستان های قناعت ایدولوژیک نیستند. سوم، سرچشمه ی اصلی داستان های قناعت تاریخی-حماسی می باشند. حال چه از داستان "سروش استالینگراد" بگوییم چه از داستان"تاجیکستان-اسم من" یا خود "گهواره ی سینا" .موضوع اصلی داستان های استاد قناعت توصیف اغراق امیز زمان از دیدگاه ایدولوژی حاکم نبوده بلکه مطابق با ژانر داستان انعکاس واقعه و حوادث روزگار از نظر تاریخی می باشد. اگر اکثر نویسندگان در دوران شوروی تلاش می کردند که تاریخ خودرا با نظرداشت طلبات ایدولوژی حاکم مطابق کنند در مقابل استاد قناعت فراتر از چهارچوبه ی ایدولوژیک بر اساس واقعیت زمان تاریخ ساخته است. فاجعه ی استالینگراد یک واقعیت تاریخی بود که شعرای سراسر جهان از جمله شهریار شاعر نامدار ایران نیز به این موضوع پرداخته است، اما داستان سروش استالینگراد در نوع خود ازنظر ساختاری، موضوع و نوع نگاه به این فاجعه با دیگر آثار تاًلیف شده متفاوت است. این داستان با مقدمه ی متنتن و حکیمانه شروع می شود.
سخن را وزن و تمکین زمین باید،
سخن را قدرت جان آفرین باید،
دل سرباز و مثل تو کمین باید،
زمین من که دستان ترا خواند.
* * *
سخن باید ره تقدیر را گیرد،
دعای مادران پیر را گیرد،
که با حکمت دم شمشیر را گیرد
به نیم آواز اعجاز ترا خواند.
* * *
ولی من راز دل از مادران جویم،
برای پیکر سرباز جان جویم.
چو سینا از زمین تا آسمان جویم،
که یک دم مرده هارا زنده گردانم.
* * *
ایا مادر دعای خیر می جویم
چو فرزند تو راه خیر می پویم.
چهان راز ها بنما
جهانم را
گشا آغاز تلخ داستانم را.
ویژگی چهارم در داستان سرای استاد قناعت به کار گرفتن از واژه های کلیدی نظیر نور، موج، سروش، نقش و مشکلات می باشد. این واژه های کلیدی در اثار قناعت قداست دارند و برخی هم در فرهنگی ملی و مذهبی ما نیز از این مرتبه برخردارند. ویژگی پنجم، استخوانبندی در داستان های قناعت است. ساختار، دید و شکل بررسی موضوع در داستان های قناعت با آنچه در عرف ادبیات گذشته ی ما وجود داشت فرق می کند. در این داستان ها روح آریایی و معنویات فرهنگ اسلامی با هم آمیزش یافته یک شکل واحد را به نمایش گذاشتند. استاد قناعت همچونان به عرفان و خط مشی عرفا توجه و ارادت دارد به طوری که تاثیر آن در داستان های ایشون به گونه ی رد ناپذیر آشکار است و کلیه ی داستان های او دارای پنج، هفت یا نه قسمت هستند که در هر قسمت کلیمات کلیدی تکرار می شوند. این مرحله بندی مارا به یاد وادی های عرفان می برد، مگر این جا موضوع تاریخی است.
استاد قناعت در داستان "گهواره ی سینا" ماجرای بیمار شدن نوح سامانی و عجز طبیبان دربار و کمک خواستن آنان از بو علی سینای نوجوان را این گونه به تصویر می کشد.
بیاوردند سینارا،
جوان عقل بینا را.
بدید او بر سر بیمار تاج و توق مینا را،
بگفتا: "یا امیرم عفو بنما تاج را بردار
که از بهر حکیمی در دوا کافیست یک بیمار"
سکوتی در میان آمد،
سکونت بر زبان آمد.
طبیبان انتظار حکم شاه بیستری بودند،
برای این حسین کربلا چون مشتری بودند.
امیر از لاعلاجی می فرامد از سر کینش،
برای جان شیرینش
گذشت از تاج زرینش.
ویژگی ششم داستان سرای استاد قناعت زبان، بیان، ساختار و طرز بررسی و نتیجه گیری از موضوع مطرح شده می باشد که این ویژگی داستان های قناعت را به طور چشمگیر از اثار دیگر ادبای تاجیک مجزا می کند. همه ی داستان های قناعت در موضوع تاریخی ایجاد شده اند.این گزینه شخصیت و آثار ایشون را از گزند روزمرگی وتاًثیر ایدولوژی حاکم ایمن نگاه داشه است.
حالا یک پاره از داستان"ستاره ی عصمت"را که در موضوع شرکت فرزندان تاجیک در جنگ علیه آلمان نازی ایجاد شده است با هم می خوانیم:
ستاره می پرد از آسمان صبح سیمابی،
و می بارد ز چشم آسمان اشک یتیم آبی.
زمین نم کشیده از برای جفت ناباب است،
ضمیر غم کشیده در شب نوروز ناتاب است.
زمین لای جفت از بهر نیش دانه زندان است،
که از زندان لایی سر کشیدن غیر امکان است.
زمین روز نوروزی به مثل سینه ی رحم است،
صباح آیینه ی رحمت، سما آیینه ی وهم است.
ویژگی دیگر و بارز داستان های قناعت وجود شهامت، تمکین، سلابت سخن و موزونی آنهاست. گذشته از این در آثار قناعت نسبت به احساس انگیزه ی عقلانی، فلسفی و منطق چیره تر است.
به تندی خشم دریایم،
به تمکین صبر صحرایم.
به نرمی چون دل عاشق،
به سختی سنگ خارایم
به سودا رفته دنیا چون سمرقند و بخارایم،
مکن دیگر تو سودایم.
که در سودای تو از دست دادم سست و سختم را،
که دارا بودم و از دست دادم تاج و تختم را.
علی اصغر شعردوست- محقق ایرانی می نویسد:"در حقیقت شعر موًمن قناعت همانند شخصیت اوست اصیل، با مهابت،آرام، عمیق و به هنگام ضرورت مملو از شور و شوق و حماسه. موًمن قناعت درد هویت دارد و هویت خود را در تاریخ نیاکان جستجو می کند. "استاد قناعت بیش از ده سال ریاست اتحادیه ی نویسندگان تاجیکستان را بر دوش داشت.عضو پارلمان شوروی و عضو کمیته ی صلح در مسکو بود. وی برای نویشتن داستان "سروش استالینگراد"با بالاترین جایزه ی ادبی اتحاد جماهر سوسیالستی (شوروی) مفتخر شده است.استاد قناعت 76 سال دارد و فعلا در شهر دوشنبه مرکز تاجیکستان به سر می برد.