ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عرش خدا هم تا ابد در نوحه خوانيست
روزي كه آواي شفق در دشت پيچيد
دست جفا آلاله هاي تشنه را چيد
 
روزي كه فرياد زمين آهنگ خون داشت
خورشيد هم گويي تب وتاب جنون داشت
 
ديدم در آن روز آسمان را سر بريدند
خيل كبوتربچگان را پر بريدند
 
ديدم كه صحرا در افق پرواز مي كرد
دست خدا دردانه اي را ناز مي كرد
 
يك غنچه را ديدم كه هستي را تكان داد
در دست بابا خون خود نوشيد وجان داد
 
ديدم كه خون كودكي بر چهره لغزيد
رخ را ميان دست پنهان كرد ولرزيد
 
ديدم بهشت آغوش بر صحرا گشوده است
گويي كه صحرا غنچه هايش را ربوده است
 
ديدم ملائك در عزا بنشسته بودند
سربند يا زهرا (س) به سرها بسته بودند
 
آن روز هر برگ دلي را پاره كردند
گلهاي زهرا(س)را به دشت آواره كردند
 
آن روز چشمان زمين آتشفشان بود
خورشيد بر خاكي غريب و بي نشان بود
 
آن روز خورشيد از نگاه خاك جوشيد
مستانه تا سرچشمه ي افلاك جوشيد
 
سيماي خورشيد از عطش مي سوخت آن روز
از تشنگي جام لبش مي سوخت آن روز
 
اي كاش بودم فطره آبي بر لب او
تا اندكي شايد فرود آرم تب او
 
اي كاش بودم تكه ابري بر سپهرش
يا سايه اي بودم بر آن سيماي مهرش
 
اي كاش خاكي نرم بودم بر زمينش
در زير پاي غنچه هاي نازنينش
 
زآن روز چشمان فلك پرآب گرديد
زان آب هر تشنه لبي سيراب گرديد
 
زآن روز شد عالم غمين از زخم خورشيد
زخمي كه هستي تا ابد بر سينه مي ديد
 
زآن روز شد دلها شقايقهاي ماتم
بنشست بر گلبرگ هر گل ژاله ي غم
 
زآن روزعالم در عزايي جاودانيست
عرش خدا هم تا ابد در نوحه خوانيست  

کلمات کلیدی این مطلب :  خورشيد ، خاك ، افلاك ، عزا ، غنچه ، نوحه خواني ، عرش ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/8/27 در ساعت : 16:14:12   |  تعداد مشاهده این شعر :  1082


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1391/8/27 در ساعت : 22:15:18
سلام مثنوی فاخر وتاثیر گذاری است
زنده باشید
....................
با تشكر از شما..پاليزدار
ناصر عرفانیان
1391/8/27 در ساعت : 16:22:7
باسلام وعرض ادب برجناب پالیزدار گرامی مثنوی پر سوزی بود اجرتان با مولا اباعبدالله الحسین علیه السلام

پاینده باشیn
........................
اجر شما هم باسيدالشهداء ..
دکتر آرزو صفایی
1391/8/27 در ساعت : 23:46:33
سلام جناب پالیزدار گرامی
چه زیبا و حزین سروده اید
درود بر شما و سلام بر حسین
....................
اجرتان با سيدالشهداء..پاليزدار
علی‌رضا علی‌سلیمانی
1391/8/27 در ساعت : 17:57:54
زآن روزعالم در عزايي جاودانيست
سید اکبر سلیمانی
1391/8/28 در ساعت : 20:28:31
سلام استاد عزیز.خیلی زیبا بود. لذت بردم
مجید مه آبادی
1391/8/27 در ساعت : 16:43:52
زآن روزعالم در عزايي جاودانيست
عرش خدا هم تا ابد در نوحه خوانيست
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 23 روز و 2 ساعت و 00 دقیقه و 39 ثانیه است همراه شماییم 461901639.046 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 7,242 | بازدید دیروز : 35,818 | بازدید کل : 124,558,546
logo-samandehi