ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بر بال اشک آب بنوشته یا حسین

بر بال اشک آب بنوشته یا حسین

برجان آفتاب بنوشته یا حسین 

کیوان که سوگ ساغر دل، سرشته بود

با دست ماهتاب بنوشته یا حسین

مجنون دشت عاشقی ام به نام دوست

بر عشق های ناب بنوشته یا حسین

ساقی صفای شرب مدام دیده بود

بر مستی شراب بنوشته یا حسین

صاحب قلم که جان قلم فدای اوست

بر روح هر کتاب بنوشته یا حسین

قرآن بخوان، هماره بخوان که سوره هاش

بر جان شیخ و شاب بنوشته یا حسین

دستی گرفته دامن آب و آینه

با شور و التهاب بنوشته یا حسین

جبریل حق در شب معراج مصطفی

با دست بوتراب بنوشته یا حسین

                             چهاردهم آذر نود

                      مصادف با تاسوعای حسینی

ـــ از سروران عزیزم آقایان پورافشار عزیز، استاد روحانی ارجمند و استاد وثوقی بزرگوارکه با مهر اندیشه و لطف خامه ی خویش اشکالات این غزل شکسته را گوشزد فرموده اند، سپاسگزارم. از خدای مهربان برای این استاد عزیز و دیگر عزیزانی که با بزرگواری خود این غزل را خواندند، نیکی و سلامت در این سرا و عاقبت بخیری مسالت می کنم.
همچنین، از استاد خوش عمل گرامی که زحمت خواندن این غزل لایتچسب را بر خویش هموار کردند سپاسگزارم و برای حضرت شان عافیت و شادی آرزو می نمایم.
نیز، از آقای خصلتی عزیز که با محبت خود نقد شریف شان را بر این غزل مرقوم فرموده و نکاتی را هم به شکل خصوصی متذکر شده اند،
تشکر می کنم و رستگاری و شادکامی شان را ازخدای بزرگ خواستارم.

کلمات کلیدی این مطلب :  عاشورایی ،

موضوعات :  عاشورایی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/26 در ساعت : 23:41:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  1338


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی اصغری فرزقی
1391/8/30 در ساعت : 9:22:21
سلام حاج اكبر نبوي عزيز



خيلي خيلي خوشحالم كه شعر شما باعث باز شدن اين مسائل كارشناسي و فتي بين اعضا شده است

من نيز خواهتم بر شعر شما بعد بزنم كه ديدم دوستان ارجمند به نحو احسن ( البته با رعايت حال) اين كار را كرده اند و



البته بر شعرهاي مناسبتي زياد نمي توان مانور كرد و به صورت جدي وارد مبحث نقد شد.





در ضمن حرفم را با اين مطلب به پايان مي برم كه اين روش پسنديده اي نيست كه در پايانه شعر مطلبي اضافه شود.

اين را گفتم به اين خاطر كه شما را بيش از اندازه دوست دارم و اين مطلب را هم نمي خواهم بين دوستان شما فرقي قائل شود.



هر دوستي كه نقدي بر جريده ي شما مي زند و ....بايد در انتهاي مطلبش نقطه نظر شما درج شود هر چند كه در نقد صاحب اثر حق اظهار نظر و تقابل ندارد



در فرصت مناسب خدمت خواهم رسيد. چند وقتيست كه مشغله هاي كاذب و ماشيني من را از خودم دور كرده است



تا هميشه منتظر شما هستم عزيز برادر



ياعلي

مجتبي اصغري فرزقي - مشهد مقدس
سیاوش پورافشار
1391/8/27 در ساعت : 18:22:41
بسمه تعالی
سلام و عرض ادب
تی.اس. الیوت می گوید: تکامل یک هنرمند مستلزم ایثاری پیوسته و انهدام همیشگی شخصیت اوست.
برداشت من از قسمت دوم سخن ایشان دور بودن از خود محوری و رسیدن به خدا محوری است تا خلق خدا را بهتر دریابی از بسیاری از اشعار آقای نبوی عزیز حتم می دارم ایشان بدور از هر گونه تکبر و تعقید شخصیتی هستند و بهمین خاطر اشعارشان بدل می نشینند
اما بپردازیم به غزل که تقدیمی است به امام حسین(ع)
1- زبان‌شناختی linguistical
اگر بنوشته را از غزل جدا بدانیم زبان کهنه نیست اما تکرار زیاد واژه های کهن مثل شراب، ساقی، ساغر ناخودآگاه زبان را کهنه نشان می دهد
افعالی مثل بنوشته در زبان امروز جایگاهی ندارد و ب آن اضافه است و کسی اگر شعر را بخواند و نداند از آن آقای نبوی است فکر می کند قدیمی است
2- شیوایی‌شناختی rhetorical یا بلاغت کلام:
عدم ذکر مسند الیه در بیت اول یعنی معلوم نیست چه کسی بر بال اشک آب بنوشته یا حسین همچنین در مصرع دومش. اگر هم ذکر شده شاعر باید کاما می گذاشت تا بر مخاطب معلوم شود
اینجا لازم می دانم بگویم ما شاعران می توانیم با کمک گرفتن از ویرگول، نقطه ویرگول، و نقطه از حرکت یکنواخت و خسته کننده شعر بپرهیزیم
دربیت چهارم یک (که) کم دارد
ساقی صفای شرب مدام دیده بود
بر مستی شراب بنوشته یا حسین
باید می گفت ساقی که –اگرچه باید برای وزنش فکری می کرد
3-آهنگ که یکی از عنصرهای شعر است:
وزن شعر ظاهرا
مفعول فاعلات، مفعول فاعلات است که در چندین مصرع هجای بلند به کوتاه تبدیل شده که بر آهنگین بودن شعر تاثیر منفی گذاشته با توجه به اینکه وزن دوری است و اوزان دوری آهنگ خاصی دارند
در کل از خواندن غزل ایشان فیض بردم آرزوی موفقیت روزافزون برای این شاعر گرامی دارم
عباس خوش عمل کاشانی
1391/8/28 در ساعت : 14:55:30
درود بر همگی.اول بسم الله بگویم بنده هم مثل استاد عزیز دکتر روحانی (نجوا)هم به شاعر ارادت دارم و هم به سروده هایش الا این سروده ی لایتچسب که اگر متبرک به نام بلند مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام نبود از حیث ادبی فاقد ارزشهای معمول سروده های موزون و مقفی به شمار می رفت.در این شعر هشت بیتی به جز بیت اول که در آن وزن به درستی رعایت شده مابقی ابیات در مصراعهای اول مشکل بزرگ و جدی وزن دارند و من هم مثل استاد نجوا مات و مبهوت شدم که شاعر ارجمند چنین نانفیسه ای پرداخته اند.البته بهتر است به جای نانفیسه بگویم نقیصه!ضمن سپاس از جناب مهندس پورافشار شاعرومنقد ارجمند ایضا استاد نجوای بزرگوار بایستی عرض کنم ارادتمند دچار بهت و حیرت دیگری هم شدم و آن این است که دیدم ذیل نقیصه ی دل آزار کسانی امضای «خوشم آمد» گذاشته اند که از اساتید شعرو ادبند و جای آن بود که به نقد شعر می پرداختند.ای کاش کادری هم حاوی «خوشم نیامد» پای هر شعر وجود داشت تا کسانی که از شعری خوششان نمی آید بتوانند مراتب ناخشنودی و خوش نیامدنشان را ثبت و ضبط کنند.من به این شعر به اعتبار نام بلند سیدالشهداء علیه آلاف تحیةوالثناء نمره بیست می دهم اما به خود شعر-منهای آن نام ملکوت-نمره ای بیشتر از پنج نمی دهم.ای کاش شاعر ارجمند قبل از درج این نقیصه آن را با دوستان در میان می گذاشت و به رفع نقایص جدی می پرداخت.ولی افسوس....
حمید خصلتی
1391/8/29 در ساعت : 17:26:8
باسلام حضور شاعر محترم وعزیزانی که زحمت نقدونظر براین شعر راکشیده بودند.همه ی نقد ها ونظرات را خواندم.دوستان عزیز به نکات خوبی اشاره کرده بودند.
آنچه دراین شعر بارز ومشهود است ،شور وحالی است که شاعر دروقت سرودن شعر به آن دچار شده است.شوروحالی که قرار را از کف ووزن را از بسیاری از سطور شعر گرفته بود.
برای اینکه مصداقی برای این سخنم آورده باشم به ترکیباتی اشاره میکنم که زاییده ی همان شور وحال قابل تقدیر است.
ترکیب بلند:بال اشک آب(تصویری که از آب در حال گریه کردن برای پرکشیدن به ساحت حضرت به ذهن می رساند).
جان آفتاب(هم به گرمای روز عاشورا وهم به نور منتشر در سپاه حق اشاره تصویری دارد).
دست ماهتاب:شاعر ناخودآگاه بین قمر بنی هاشم ودست تصویری ساخته است(دست ماهتاب).

از ابتدای شعر تا:ساقی صفای شرب مدام دیده بود شدیدا تصاویر با هم مرتبط وسرچشمه گرفته از شور درونی شاعر درآن حال وهوا بوده اند ولی از این سطر به بعد این فضا تغییر میکند وهماهنگی تصاویر با ابیات بالا کمتر می شودولی درعین حال بعضی ترکیب ها ارتباط مصراع های پایینی را باابیات بالا برقرار میکندمثل:ساقی،قرآن بخوان،دستی گرفته دامن آب و آین و دست بوتراب.این سطور وتصاویری که درآن نهفته است خود کافی است تا کلامی را شاعرانه کرده یا شعری زیبا بیافریند.آنجا که برای ترجمه ی واژه ی شعر آن را سرچشمه گرفته از شعوری خاص بدانیم.
این شعر پر از تصاویر وهمچنین خیال انگیزی وعاطفه است.همنشینی واژه ها گاهی کاری میکند تا وزن را فراموش کنیم.دلیل دیگری که بر شوروحال درونی شاعر درهنگام سرودن این شعر هست تکرار مصوت بلند وبیشتر ازآن ،کشیده ی" آ"در تمام مصراع هاست.این تکرار خود نشان از شوروحال درونی شاعر دارد که و در زمان سرودن این شعر به بیرون هم کشیده شده است.حالی شبیه به سماع.
اما آنچه در این شعر کاملا مشهود است اشکال مرتب در وزن شعر درجای جای ابیات است.هرچند شاعر عزیز خود به این اشکال اذعان کرده اند ولی ای کاش شعری که اینگونه از شوروحال شاعر خبر میدهد وقتی در محدوده غیر قابل انکار شعر سنتی سروده میشود قوانین موجود را رعایت کند. همه ی مصراع های دوم وهچنین مصراع اول بر وزن مفعول فاعلات استوار وبدون نقص هستندولی مصراع های اول مرتبا درتغییر هستند گاهی مصراعی:مستفعلن فعولن مستفعلن فعل وگاهی مستفعلن فعول مستفعلن فعل وگاهی نیز با مستفعلن شروع شده وبقیه مصراع کاملا درهم ریخته است.

در بعضی از سطر ها می شد با اختیارات شاعری از اشکال وزنی چشم پوشی کرد ولی همین اختیارات هم وقتی مرتب درشعری تکرار شود موجب ضعف شعر می گردد.حتی مصراع های دوم هم که کاملا وزنشان صحیح است به دام تکرار افتاده اند.مثلا در ابتدای همه مصراع های دوم "بر" یا " با"تکرار شده وانتهای مصراع های دوم هم که بنوشته یاحسین قدرت مانور واستفاده بیشتر شاعر از وازه ها را گرفته است وبا این اوصاف فقط در هر مصراع دوم یک ترکیب غیر تکراری دیده میشود که عبارتند از:جان آفتاب/دست ماهتاب/عشق های ناب/مستی شراب/روح هر کتاب/جان شیخ و شاب/شور و التهاب/دست بوتراب. ویک نکته مشترک دیگر درهمه یاین ترکیب ها وجود واژه ی قافیه درآن است.

یک نکته در باب حساسیت دوستان منتقد نسبت به رعایت وزن باید گفت که موسیقی بیرونی وکناری شاید ویژگی بزرگ شعر سنتی باشد.هرچند این ویژگی محدودیت های زیادی برای شعر وشاعر ایجاد میکند ولی همین ویژگی درکنار دیگرویژگی های شعر سنتی است که موجب شده است تا اقبال عموم مخاطبان قرنها با این گونه ی شعری همراه بوده وشای
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/8/28 در ساعت : 9:32:35
سلام و درود بسیار خدمت جناب نبوی عزیز
در راه عاشقی ، ترک خطا مکن
یا دیده را ببند ، یا چشم وا مکن
.......
با عرض پوزش باید عرض کنم که اشعار بسیار زیبا ، شیرین ، دلنشین و استوار از جناب عالی دیده ام و لذت آنها ر ا هر گز فراموش نمی کنم ، اما نه تنها از خواندن این شعر شما لذتی احساس نکردم بلکه لحظاتی مات و مبهوت به فکر فرو رفتم تا خودم را با آن وفق دهم و همراه کنم ولی نشد که نشد
دوست بزرگوار و عزیز من ، اگر این شعر امضای شما را در پای صفحه نداشت و برای سالار شهیدان سروده نشده بود می گفتم این شعر هرگز نمی تواند از آقای نبوی باشد .
وزن شعر همانطور که جناب پور افشار هم اشاره کرده اند ( مفعول فاعلات، مفعول فاعلات ) است
در استفاده از چنین وزن هایی باید حتما توجه داشته باشیم تا آنجا که مکن است مصراع در دو بخش دوره ای کامل تنظیم شود . اگر نا چار شدیم کلماتی را بین دو بخش مصراع تقسیم کنیم باید کلماتی باشند که پس از تقسیم جای خودشان را همچنان حفظ کنند و گر نه آهنگ و وزن شعر را دچار اختلال می کنند
برای مثال این بیت ( کیوان که سوگ ساغر دل، سرشته بود / با دست ماهتاب ، بنوشته یا حسین ) را بخوانید .
" سا غر " در مفعول فاعلات ِ اول مصراع نشسته یا در مفعول فاعلات دوم ؟
یا در مصراع اول این بیت ( قرآن بخوان، هماره بخوان که سوره هاش / بر جان شیخ و شاب بنوشته یا حسین )
به نظر می رسد " سوره هاش " ( دو کلمه = سه سیلاب ) اضافه از وزن مطلوب باشد
به گمان من شما فقط در مصراع های دوم غزل وزن انتخابیتان را رعایت نموده اید ولی در مصراع های اول ابیات این غزل ، به غیر از مطلع شعر ، وزن را آزاد گذاشته اید . به هر حال این غزل با وجودی که در روز تاسوعا سروده شده از جنس غزله هایی که شما می سرایید ( که عموما از دل بر آمده است ) نیست
در پایان با عرض پوزش مجدد از این که هنر های غزل را نادیده انگاشتم و فقط به عیب های آن پرداختم ، بیت بداهه ای را که در آغاز کلام و بر همین وزن آورده ام تکرار می کنم :
در راه عاشقی ، ترک خطا مکن
یا دیده را ببند ، یا چشم وا مکن
بنده و جناب عالی که عاشقان و شیفتگان پر و پا قرص شعر یم ، ترک خطا نمی کنیم ، در بسیاری از جاها یا چشم را می بندیم یا دیده وا نمی کنیم ( ما که در این مدار با عظمت ذره های کوچکی بیش نیستیم ، حافظ بزرگ هم چنین خطا هایی داشته که با گذشت زمان به آن پی برده و بیشتر نهال های شعرش را با سعه ی صدر و دست مصمم خود بریده و به اصطلاح پی کرده است )
امید وارم در این حال و هوای حسینی و محرمی ، فرصت خواندن غزل های زیبا و دلنشین شما بیش از پیش دست دهد . شاعرانگی آن استاد غزل های شیرین و دلنشین مستدام

زهرا شعبانی
1391/8/27 در ساعت : 0:27:10
درود بر شما جناب نبوی بزرگوار

مأجور باشید انشاالله...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درود بر سرکار عالی
خداوند به شما نیکی و خیر عنایت فرماید.
محمد شکری فرد
1391/8/27 در ساعت : 17:5:28
سلام آقای نبوی...زیبا سروده اید...

ممنون.
_________________________
درود بر جناب عالی
سپاسسگزارم از محبت تان.
سرافراز باشید.
دکتر آرزو صفایی
1391/8/27 در ساعت : 10:46:55
سلام استاد گرامی
بسیار زیبا در کمال حزن سرودید
لعنت خدا بر یزید و یزیدیان
اجرتان با ابا عبدالله
____________________________
درود بر سرکار عالی
سپاسگزارم از نگاه لطف تان.
برای تان خیر هر دو سرا آرزو می کنم.
مصطفی پورکریمی
1391/8/27 در ساعت : 20:1:11
سلام جناب استاد نبوی عزیز

بسیار زیبا بود .دیدن این خط نورانی و گره گشایی از آن دلی حسینی می خواهد که بحمدالله دارید ما را هم دعا بفرمایید
______________________
درود بر استاد پورکریمی بزرگوار
سپاسگزارم از لطف و صفای هماره تان.
بنده باید از حضرت تان که نیک نفس و متصل هستید، ملتمس دعا باشم.
سایه تان مستدام
علی میرزائی
1391/8/27 در ساعت : 11:17:38
سلام استاد نازنین
غزل مرثیه ی روان وتاثیر گذاری است .
بهره بردم
زنده باشید
______________________
درود بر استاد میرزایی بزرگوار
سپاسگزارم از لطف هماره تان.
در سایه ی مولا سربلند باشید.
حمیده میرزاد
1391/8/27 در ساعت : 16:49:41
سلام بر جناب نبوی

دستی گرفته دامن آب و آینه
با شور و التهاب بنوشته یا حسین

بسیار زیباستتتتتتتتتتتتتت...
___________________________
درود بر سرکار عالی
سپاسگزارم که وجیزه های بنده را با لطف می خوانید.
پاینده باشید.
طه افضلی
1391/8/28 در ساعت : 0:15:54
سلام استاد عزیز

زیبا بود
________________________
درود بر جناب افضلی گرامی
زیبا، نگاه پاک شماست که جوان هستید و خوش احساس.
سربلند باشید.
سید حسن رستگار
1391/8/28 در ساعت : 0:16:45
سلام و عرض تسلیت این داغ عظما بر استاد گرانقدرم که همیشه حقیر را مورد لطف قرار میدهید

عرض ارادتتان قبول در گاه ثاراله انشااله

بر قرار و بر مدار
یا علی
_______________________
درود بر جناب رستگار ارجمند
جناب عالی به امثال بنده لطف دارید که با اشعار نغز خود ما را به خلوت های شاعرانه و پاک خود دعوت می کنید.
سایه ی مهر و پر برکت پرچمدار کربلا بر سر شما و خانواده ی محترم باد.
محمد وثوقی
1391/8/28 در ساعت : 15:40:40
سلام عرض ادب
عروض این شعر، همان‌گونه که اشاره شده است، گر چه اندکی دست‌انداز دارد؛ اما نهایتاً قابل توجیه است: اگر وزن را «مفعولُ فاعلن» یعنی از بحر هزج بدانیم؛ در مواردی، یک هجای بلند به دو هجای کوتاه تبدیل شده است (تبدیل مفعول به فعلات) کاری که در عروض فارسی رایج نیست. اما اگر وزن را در اصل تکرار «فعلاتُ فاعلن» (رمل مشکول محذوف!) حساب کنیم ـ که به نظرم اصل وزن باید همین باشد ـ آن‌گاه در ابتدای بسیاری از نیم‌مصرع‌ها با اختیار تسکین مواجهیم (تبدیل فعلاتُ به مفعولُ) نمونه:
کیوان که سوگ سا // غر دل سرشته بود
کیوان که سوگ سا: اصل وزن «فعلات فاعلن» است که با تبدیل دو هجای کوتاه به یک بلند تبدیل به «مفعول فاعلن» شده است.
غَر ِ دل سرشته بود:
«فعلات فاعلن» که همان اصل وزن است...
بدین ترتیب «بنوشته» را هم می‌توان به سکون نون و هم به حرکت آن خواند.‌
ضمناً در مصرع: «جبریل حق در شب معراج مصطفی» حتماً باید «حق» را مشدد و با حرکت دادن قاف تلفظ کرد تا وزن به هم نخورد.
(بنده کلاً عروض را زینت فرعی شعر می‌دانم و خیلی هم معتقد به رعایتش نیستم خصوصاً اگر قرار باشد جلوی حرکت طبیعی کلمات و ... مانع ایجاد کند! البته اگر کسی مثل حضرتعالی مسلط به عروض باشد می‌تواند به لطایف الحیلی از این موانع عروضی به سلامت عبور کند همان‌طور که شما به سلامت عبور کرده‌اید).
مستدام باشید
___________________________________
درود بر استاد وثوقی عزیز
نخست از لطف و مهربانی تان برای اینکه وقت شریف خود را مصروف این وجیزه کرده اید، از ژرفای دل سپاسگزارم.
اما نکته ی شگفت انگیزی که در ارتباط با نظرگاه شریف تان در باره ی این غزل شکسته وجود دارد، تطبیق آن با همه ی آن مواردی است که سال گذشته حضرت میرشکاک عزیز به من فرموده بود. یادم هست هنگامی که این غزل را برای یوسف عزیز خواندم، دقیقا همین موارد را به بنده متذکر شدند. حتی وقتی از من پرسید غزل را چگونه تقطیع کرده ای و بنده به حضرتش توضیح دادم، گفت اشکالاتی وجود دارد که پاره ای از آنها قابل توجیه است. اما چون حس ات را رها کرده و خیلی لری حرف ات را زده ای، از اشکالات ات می توان درگذشت. اما اکبر بدان که این غزل جزو غزل های ضعیف توست. من ضعیف بودن غزل را پذیرفتم و به حضرتش عرض کردم: یوسف! در چند وضعیت روحی خاص ابیات این غزل آمده است و با همه ی ضعف هایی که دارد به خاطر آن وضعیت ها، دوست اش دارم. من دست جبرئیل را می دیدم وقتی می نوشت یا حسین. بر روی آب و آینه دیدم که نوشته یا حسین. و...
پرگویی کردم و به قول جلال ... اما چون مرقومه ی شریف تان با آنچه یوسف گفته بود خیلی تطبیق داشت، شگفت زده شدم و این چند سطر را قلمی کردم.
عزت و سرافرازی تان افزون و سایه مهر آل الله هماره بر سر شما و خانواده ی محترم باد
بازدید امروز : 5,346 | بازدید دیروز : 30,900 | بازدید کل : 123,257,453
logo-samandehi