ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل- باد بر دامن فرات افتاد...
 



باد بر دامنِ فرات افتاد، گریه ی آب ها روان تر شد

تشنگی چنگ زد بیابان را، زخم شمشیرها گران تر شد


 آسمان در هجوم دلتنگی، صورت اش را به ابرها چسباند

دل هر سنگ را به درد آورد، ناله هایی که بی امان تر شد


 داغ بی وقفه بر زمین بارید، لحظه ها بیقرار جان دادند

ماه کم کم به سمت میدان رفت، قدّ خورشید هی کمان تر شد!


رفت و با نیزه رد پایش را...، رفت و یکباره چشم هایش را...

رفت و بانک اخا!اخا!یش را...، رفت و بی دست پهلوان تر شد!


خنجری قتلگاه را چرخاند، خون تمام قبیله را برداشت

بغض پروردگار در هم ریخت چشم هر هفت آسمان، تر شد


تن به تن روی خاک ها افتاد، سربه سر روی نیزه ها رقصید

پستی بینهایت دنیا، بین این صحنه ها عیان تر شد


کوفه با یک سپاه سردرگم، در تب روسیاهی اش جا ماند

جام های خلیفه در مشت اش، لحظه تا لحظه شوکران تر شد


گریه هایم مرا کم آوردند، بار این شعر روی دوش ام ماند

 هرچه بر پای واژه افتادم، دست خودکار ناتوان تر شد


عقل از اختیار بیرون رفت، عشق مثل همیشه تاوان داد

دشت در خون خود تپید اما، کربلا ماند و جاودان تر شد!
  

کلمات کلیدی این مطلب :  غزل، عاشورایی، باد، فرات، زهرا شعبانی ،

موضوعات :  عاشورایی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/26 در ساعت : 21:42:6   |  تعداد مشاهده این شعر :  1562


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ناصر عرفانیان
1391/8/26 در ساعت : 23:8:40
باسلام وعرض تسلیت برخواهر گرامی خانم شعبانی عالی عالی اجرتان با صاحب شعر دست مریزاد ومرحبا

سرسبزو بهاری وباشور حسینی در پناه حق
.............................................................
سلام بر شما جناب عرفانیان ارجمند
سپاس از حضور و نظر ارزشمندتون
پایدار باشید
عالیه مهرابی
1391/8/27 در ساعت : 7:9:32
سلام زهرای عزیزم
این ایام ر ا تسلیت میگویم
مثل همیشه عالی سروده ای و بسیار حسی و تاثیر گذار .واقعا لذت بردم
.............................................
سلام بر عالیه ی همیشه دوست
حضورت برام ارزشمنده همچنان که وجودت...
در این روزهای حزن و اندوه من رو از دعای خیرت بی نصیب نذار...
ایمان کریمی
1391/8/30 در ساعت : 0:41:9
زباست
خیلی زیبا

اجرتون با اباعبدالله انشالله
علی رضا آیت اللهی
1391/8/27 در ساعت : 11:18:42
سلام به شاعره ارجمند و گرامی
مرثیه ای به این زیبائی فقط در قالب یک غزل ؟!
روایتی بسیار روان وبسیار دلنشین و البته بسیار بسیاردرد ناک . چکونه آنچه که « دل هر سنگ را به درد آورد » دل هر شیعه آل رسول را به درد نیاورَد ؟! مختصر اشکی را هم که شاعره های گرامی خانم ها مستشار نظامی و افضلی برای من پیرمرد با قی گذاشته بودند سرکار عالی در آوردید . امٌا ...
... امٌا ببینید ! شعر یا در باره یک موضوع است یا در باره یک زمان یا یک مکان یا یک شخص و.... یا لااقا نقطه ثقلش بر آنها است . تا آنجا که من خواندم « ماه ( حضرت عباس - ع ) کم کم به سمت میدان رفت (1) ، قد خورشید ( امام حسین - ع) هی کمان تر شد ». من در این بخش کلٌ واقعه کربلا را در نظر می آورم . امٌا به آخر بیت پنجم که می رسم می بینم شعر به شخص شخیص حضرت ابوالفضل العباس (ع) ، و روز تاسوعا ، تعلق دارد . حال آنکه بیت ششم به نظر می رسد که در باره حضرت سیٌد الشهداء باشد . به نظر من اگر این بیت را حذف بفرمائید ، شعری یکدست تاسوعائی خواهید داشت ( و نه عاشورائی )
استوار و پایدار باشید انشاء الله
-------------
(1) . اینجا ضرورت شعری و اجتناب ناپذیر است ؛ والٌا سرکار عالی و بنده و سایرین می دانیم که تمام « مقتل » ها محل قطع دست آن حضرت را خارج از میدان جنگ نوشته اند که آنهم ناجوانمردی دیگری است از کوفیان نمک پرورده ی علی ..
...........................................
درود بر شما استاد بزرگوار
از لطف حضورتون بسیار سپاسگزارم
انشاالله این اشک ها شفیع شما در دنیا و آخرت خواهند بود
کمال تشکر رو دارم بابت وقتی که برای این شعر گذاشتید
به توصیه های ارزشمندتون فکر خواهم کرد
التماس دعا...
مجید مه آبادی
1391/8/27 در ساعت : 17:7:33
گریه هایم مرا کم آوردند، بار این شعر روی دوش ام ماند

هرچه بر پای واژه افتادم، دست خودکار ناتوان تر شد
...........................................
سپاس از حضورتون بزرگوار...
سیاوش پورافشار
1391/8/26 در ساعت : 22:50:47
درود بر بانو زهرا گرامی
روایتی قوی و تخیلی عالی این شعر را رقم زده اند دست مریزاد
...........................................
درود بر شما برادر شاعرم
سپاس فراوان از لطف حضورتون
پایدار باشید
اکبر نبوی
1391/8/27 در ساعت : 6:46:24
درود بر سرکار خانم شعبانی ارجمند
خوشا شما و سعادت تان که خداوند چنین غزل زیبا و نابی به جان و دل تان هدیه کرده است.
سرافراز باشید و هماره حسینی
..........................................
درود بر شما جناب نبوی بزرگوار
خوشا آنان که بی تکلف زیستند و بی تعلق سفر کردند...خوشان آنان که در هر دو گیتی جاودانند
پایدار باشید برادرم
عباس خوش عمل کاشانی
1391/8/26 در ساعت : 21:55:29
درود بر شما.به ضرس قاطع می گویم این نفیسه ی همه چیز تمام که پرداخته اید یکی از بهترین سروده های آیینی است که اخیرا خوانده ام.این سروده ی غراء جای هیچ حرفی ندارد.آفرین برشما و طبع والایتان آفرین.
........................................
درود بر استاد خوش عمل گرانقدر
سپاس فراوان از لطف بی نهایت شما...بی شک گیرایی چنین اشعاری از برکت نام ائمه علیهماالسلام است و لاغیر
پایدار باشید استاد...
دکتر آرزو صفایی
1391/8/27 در ساعت : 10:59:7
سلام بانوی شعر و ادب
بسیار زیبا و احساسی سرودید مهربان و من چند بار خواندم و لذت بردم
دست مریزاد و پاینده باشید
در این ایام اجرتان با سالار شهیدان خواهرم
......................................
سلام بر شما خواهر ارجمندم
ممنونم از حضور پرمهرتون
ایام تسلیت و التماس دعا...
سید حسن رستگار
1391/8/26 در ساعت : 23:52:20
سلام بربانو شعبانی

حقیر برروی نظرات دوستان و اساتید محترمم جناب خوش عمل ، پور افشار و عرفانیان مهر تایید میزنم

مرحبا

بر قرار و بر مدار
یا علی
............................................
سلام بر شما
بزرگوارید جناب رستگار
از لطف حضورتون بسیار سپاسگزارم
پایدار باشید شاعر

حمیده میرزاد
1391/8/27 در ساعت : 16:47:42
سلام زهرا جان

خواندمت..

احساس زیبایت ستودنی است..
.......................................
سلام دوست خوبم

یک دنیا سپاس

پایدار باشی شاعر...
سید علی اصغر موسوی
1391/9/5 در ساعت : 2:33:11
عظم الله اجورنا و اجورکم!
رضا نیکوکار
1391/9/3 در ساعت : 14:13:42
داغ بی وقفه بر زمین بارید، لحظه ها بیقرار جان دادند

ماه کم کم به سمت میدان رفت، قدّ خورشید هی کمان تر شد!

درود بر شما خانم شعبانی گرامی
بسیار زیبا و تأثیرگزار سروده اید
اجرتان با سرور و سالار شهیدان...
محمدرضا سلیمی
1391/8/27 در ساعت : 10:51:19
گریه هایم مرا کم آوردند، بار این شعر روی دوش ام ماند

هرچه بر پای واژه افتادم، دست خودکار ناتوان تر شد

سلام
درود بر شما
التماس ذعا
..........................................
درود بر شما
سپاس فراوان از حضورتون
بسیار محتاجم به دعا...
مصطفی پورکریمی
1391/8/27 در ساعت : 21:10:32
سلام خانم شعبانی بزرگوار

بسیار زیبا و استوار سروده اید بعضی از بیت ها مخاطب را در حیرت فرو می برد . زنده باشید و عاشورایی بمانید
.........................................
درود بر شما استاد پورکریمی ارجمند
سپاس از حضور ارزشمندتون
پایدار باشید انشاالله...
فرزانه سعادتمند
1391/9/8 در ساعت : 18:34:25
عقل از اختیار بیرون رفت، عشق مثل همیشه تاوان داد

دشت در خون خود تپید اما، کربلا ماند و جاودان تر شد!
سلام ودرود زیبا سروده اید اجرتان با سالار شهیدان التماس دعا
وحیده افضلی
1391/8/27 در ساعت : 15:54:8
سلام عزیز دل

بارش گریه هایم را شعر زیبایت شدیدتر کرد...

عقل از اختیار بیرون رفت....عشق مثل همیشه تاوان داد

دلم میخواد با صدای بلند گریه کنم تا شاید سبک شم ولی می دونم که بار این عشق گران تر از این حرفهاست
..........................................
سلام وحیده ی عزیزم

می دونی که هرچی دلت پاکتر باشه اشک هات رهاترن...

تو این شب های حزن و اندوه من رو از دعای خیرت بی نصیب نذار...
ساجده جبارپور
1391/8/27 در ساعت : 19:14:10
سلام آبجی
شعرت خیلی قشنگ بود اجرت با امام حسین
موفق باشی
....................................
سلام جون دلم
فدات بشم الهی آجی...برام دعا کن...خیلی محتاجم...
علی حبیب نژاد
1391/11/15 در ساعت : 4:56:7
احسنت خواهرم احسنت
آرش پورعلیزاده
1391/9/1 در ساعت : 20:48:7
رفت و با نیزه رد پایش را رفت و یکباره چشم هایش را
رفت و بانک اخا!اخا!یش را ... رفت و بی دست پهلوان تر شد
سلام خانم شعبانی
چه غزل خوبی و چه بیت نابی! قبول باشد ان شاء الله
نغمه مستشارنظامی
1391/8/26 در ساعت : 23:40:32
گریه هایم مرا کم آوردند، بار این شعر روی دوش ام ماند

هرچه بر پای واژه افتادم، دست خودکار ناتوان تر شد

قلمت تواناست بانو
و جاودانه است قلمی که عاشورایی ست
کربلا ماند و جاودان تر شد
................................................
ممنونم از حضور پرمهرت شاعر توانای سایت
پایدار باشی دوست خوبم...
علی سعادتخانی
1391/8/27 در ساعت : 8:27:51
بسیار زیبا و تاثیر گزار بود بانو
...........................................
سپاس از حضورتون جناب سعادتخانی ارجمند
پایدار باشید...
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/8/27 در ساعت : 12:40:5
گریه هایم مرا کم آوردند، بار این شعر روی دوش ام ماند

هرچه بر پای واژه افتادم، دست خودکار ناتوان تر شد

چه می توانم گفت . با این سروده های آسمانی شاعران این نسل در عجبم که هنوز شعر محتشم زبانزد است . ارزش آن کار بالاست . اما همه ی تاریخ می دانند که آن کار ابتدا با انگیزه ی سلطان وقت نوشته شده . و به نظر من یک از صد احساس نهفته در شعر شاعران عصر ما در ان نیست هرچند از لحاظ ادبی اثر فاخری ست
مؤید باشید
......................................
سپاس فراوان از لطف حضورتون جناب شیخ الاسلامی بزرگوار
امیدوارم روزی برسه که تمام توان ادبیات این مرز و بوم در جهت زنده نگه داشتن فرهنگ اسلام و سیره ی ائمه اطهار علیهم السلام به کار گرفته بشه...انشاالله
پایدار باشید برادر شاعرم
سحر دگلی (آریایی)
1391/8/30 در ساعت : 19:19:26
سلام و درود زهرای نازنینم
درود که بر زلال احساست که خوش لغزید به وصف عاشقی ..
قلمت جاودان
احساست در امان باد
محمد شکری فرد
1391/8/27 در ساعت : 17:13:4
سلام خانم شعبانی...غزل بسیار زیبایی خواندم...فکر کنم یکی دو سال پیش هم این غزل از شما را یا در وبلاگتان یا در سایت های ادبی دیگر هم خوانده بودم...

ممنون.
........................................
سلام بر شما جناب شکری فرد

ممنونم از اینکه پیگیر آثار من حقیر هستید

پایدار باشد شاعر...
علی گیاهی
1392/5/16 در ساعت : 18:18:56


سلام سرکار خانم شعبانی

شاعر شعرهای احساسی ودلنشین

درودتان که ذکوه این طبع خداداد را به راهش خرج میکنید

همیشه سربلند باشید

بدرود

بازدید امروز : 55,628 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,219,939
logo-samandehi