| 
پيشِ قَدش عقل وجنون سجده كرد  عشق ، به پيشـانـيِ خــون سجده كرد درود بر شما جناب دکتر مایه مباهات است که جزو نخستین نفراتی هستیم که این منظومه عاشورایی را می خوانیم سپاس از لطف شما مکاشفات آسمانی و زیبایی در این شعر بود که باید چندین بار خواند و بهره مند شد پاینده و سلامت باشید
 | 
			| 
سلام ودرود فراوان
 بر تن صحرا همه جاپای عشق
 دست مریزاد
 | 
			| 
سلام استاد قصور حضور بنده در ستون اظهار نظرها در دفتر شعر جناب عالی ، استاد قزوه ، استاد سعیدی راد ، و...به دلیل این است که در مراتبی والاهستید ، و بنده بیشتر ذیل دفتر میزبانان و به ویژه جوانترها مصدع می شوم ... امٌا با این شعر که می توان گفت بخشی از یک دفتر یا حتی یک دیوان است بنده را به یاد نظامی گنجوی انداختید؛ و مشتاق عمل به مجوزی که صادر فرموده اید .  دوٌمین مسئله بنده این است که در اظهار نظر بر شعرهای آئینی و سیاسی به شدٌت دستم می لرزد؛ و حتی شعرهای آئینی ئی را که خود به سبک کهن می سرایم از بیم آنکه حشو و زوائد، و آرایه هائی ( تقریبا" اجتناب ناپذیر محض رعایت وزن و قافیه ...) غیر منطبق با مکتب ناب اصولی ( شیعه دوازده امامی : از وحید خراسانی و شیخ کبیر و بحرالعلوم و ملااسماعیل عقدائی و کلباسی تا شیخ انصاری و میرزای شیرازی و آقا سیٌد کاظم یزدی تا امام رضوان الله علیه ) در خود داشته باشد منتشر نمی کنم ، یا حتی اصولا" آنهارا یادداشت نمی کنم ؛ تا از اجبار از استفاده از کلمات و عباراتی زائد و حتی مهجور رهائی یافته باشم . بالاخره میبایست این مسئله را در جائی عنوان می کردم ؛ که چه موقعیتی بهتر از هنگام حضور نزد آن استاد گرامی .  ببخشید که بالصراحه می نویسم . به زمان و مکان انتشار شعر معتقدم و از این رو کاش این مثنوی را در ظهر عاشورا شروع به خواندن می کردم ...
 | 
			| 
رســمِ ادب نـــزدِ مقيـمــانِ « هُــو »
 نيست مگـــر نسبتِ تيــــغ و گَـلــــو
 تشنـــه دَمِ تيــــغ ، گـَلــــو مي بَرند
 راست كه بـرچشمـــه سبـــو مي بَرند
  دست مریزاد استاد گرامی
 نگاهتان در این سروده خیلی عمیق است و عرفانی ژرف در آن میجوشد
 درود بر شما
 | 
			| 
(4) مثلا مصراع « دشت پر از وسوسه ء « هو » شدن » که اتفاقا" به عنوان اصلی مثنوی ، یعنی « عشق »  برمی گردد ، برای خوانندگانی که از مراحل عرفان در فرهنگ اسلامی و ایرانی چیزی نمی دانند نا آشناست ؛ چه رسد به خوانندگان خارجی این شعر ( صوفیگری در تمام جهان وجود دارد امٌا نه در همه جا براساس توحید و بنابر این به شکل عرفان ) . صرفنظر از محتوا ، از نظر شکل هم می دانیم که شاعر پارسی زبان هرچه « هندی » تر ، یعنی بیشتر به سبک هندی ، بسراید اشارات و کنایات و استعارات و تشبیهات شعرش بیشتر می شود و در ترجمه به سایرزبانها دشوارتر . حال وقتی شعری ، هرچندهم مثنوی ، امٌا در هرحال در سبک هندی باشد و شاعر ی اندیشمند تر و عالم تر داشته غنی تر باشد در زبان پارسی والاتر است و در سطح جهان مهجور تر و ، در ایفاء رسالت شاعر ، نا کار آمدتر " این مثنوی ، علاوه بر سایر مزایا در پهنه شعر و فرهنگ پارسی ، به نقطه گذاریی تقریبا" کامل آراسته است که خواه نا خواه حاکی از خرد شاعر است . متاسفانه برخی از سایر شاعران ( شاید چون خواننده را در سطح خود و حتی بالاتر می پندارند ) بر نقطه گذاری اشعارشان تاکید ندارند که همین امر... « نماز ظهر عاشورا » روایتی است زیبا از واقعه ای اسفبار... با ابیات زیبا و پر محتوائی چون نخستین ابیات بخش دوٌم . « حیٌ علی ال.... » هایش که شاید لبٌ کلام را تشکیل دهند ؛ و..  که به خود حق نمی دهم بیش از این مصدع اوقات شریف شوم و تا همینجا نیز .... 
 | 
			| 
(6) پس ، اعتبار اصلی یک شعر و به خصوص یک مثنوی مذهبگرا - تاریخگرا در محتوای آن است که میبایست شامل اطلاعات و معلوماتی صحیح و بری از حشو و زوائدی ( ناشی از رعایت وزن و قافیه ) نادرست و فریبنده باشد و از اینجا است که در بین شعرا، کار مثنوی سرای تاریخگرا ، برخلاف تصور همگان ، از سایر شعرا سخت تر است . با توجه به اینکه « شاعر » لزوما" معلم سوٌم نیست ؛ و امروز هم دامنه دانش بسیار فراتر از زمان سعدی و مولوی است . اینجاست که بحث ویراستاری در شعر فارسی اهمٌیتی صدچندان می یابد و از آنجا که اگر یک مرحله از واقعه غلط تعریف شود ، یا تحریف شود ، اعتبار تمام مثنوی به زیر سوال می رود ؛ می بایست مثنوی ئی به این عظمت فلسفه مورد ویرایش مرحله به مرحله باشد تا جهانی شودو مبلٌغ مفاهیم اسلامی ، ادبیٌات پارسی و به طور کلٌی تشیع در سراسر جهان گردد . چنین مهمی از عهده هیچ شخص حقیقی برنمی آید و بر عهده مقامات مسوول است که ، در چارچوب برنامه ریزی های پیشرفت - توسعه و تعالی فرهنگی ، دفتر و دستکی اساسی به منظور پرداخت یارانه به اشعار جامعه ساز و فرهنگ پرداز راه بیاندازند ؛ و البته و صد البته از آنجا که « همه چیز را همگان دانند » کاری جمعی ... بنده « اظهار نظر » می کنم ؛ و در حدٌ نقد کردن نیستم چون به حدٌ کافی « متدولوژی نقد ادبی » را پاس نکرده ام . ویرایش یک مثنوی هم به دلیل فرسایش شدید فیزیکی ناشی از کهولت سنٌ ( و مابقی قضایا ) و به خصوص فرسایش ذهنی از بنده بر نمی آید ؛ امٌا...   
 | 
			| 
سلام بر شما
 قبول باشه انشاالله
 حتما کار خوبی را که شروع کردید ادامه بدهید که بی شک پاداشش را تا به حال گرفته اید و باز هم خواهید گرفت از دستهای پربرکت اش
 یا علی
 | 
			| 
نامه ی تقدیر به خون مهر شد....  سلام بسیار زیبا بود مخصوصا بعضی ابیات واقعا تازه و تاثیر  گذار بودند . سپاسگذارم
 | 
			| 
(2) مثنوی اصولا" حکایت یا روایتی از یک واقعه است که به زبان شعر در آمده است و بنابر این در برابر رمان و نوول غرب نه تنها یک شاخصه ی شعر پارسی ، بلکه شاخصه ای ازتمام ادبیٌات پارسی در برابر ادبیٌات غربی است . « نامه تقدیر » در این شعر ، عامل یا محرٌک یا به اصطلاح آتشزنه ی یک واقعه است که به زبان شیرین و دلنشین مثنوی به روایت کشیده می شود . امٌا به نظر می رسد نخستین مسئله این باشد که « تقدیر » بودن واقعه ی کربلا مورد تعبیر و تفسیرهای بسیار زیاد معتزله و شعوبیه و سایر مکاتب اسلامی قرار گرفته است ؛ و گرچه مکتب اصولی نیمی از هرواقعه ای را حاصل تقدیر یا درواقع مشیٌت الهی و به زبان بین المللیش « جبر» می داند مکاتبی چون مکتب قدریه به آزادگی و « اختیار » کامل انسان معتقدند و بنابر این معتقدند که این سرور آزادگان جهان بود که تصمیم گرفت حتی به قیمت شهادت خود و یارانش و...و...و... زیربار ظلم کمر خم نکند . در دو بیت اوٌل به حدٌی زیبا اصل واقعه را تعریف ، یا به اصطلاح « عنوان » فرموده اید که در واقع مسحور شدم . ( دنباله دارد انشاء الله ) 
 | 
			| 
استاد گرانمایه جناب دکتر ایت اللهی نمی خواهم در میان فرمایشات شما مصدع شوم  فقط استدعا دارم بیانات شریفتان را کامل بفرمایید
 | 
			| 
سلام بر حسین و بر شما مرثیه سرای با غیرت و اندیشمند اجرتان با اباعبدالله و خوش به سعادت شما جرات نظر در خصوص اشعار حسینی ندارم. بگذارید با حوصله و دقت سر فرصت بیشتر فیض ببرم تا بعد...
 | 
			| 
سلام آقای دکتر
 مثنوی جذابی است، اما نکته ای را عرض کنم و آن این که اگر از زاویه ی سوگ و مرثیه نگاه کنیم، شاید این وزن زیاد مطلوب نباشد، اما در هر حال مثنوی بسیار باشکوهی است.   
 | 
			| 
سلام دشت پُــر از حيــرتِ نَم ديـــده بود عشق مگــر يك تنــه بـاريـــده بود ! التماس دعای خیر(به شدت محتاجم!)
 | 
			| 
هــرچــــه تمـنّــــايِ وَلا ، بيـش تـر تشنـگــــــيِ تـيـــــرِ بـَـلا ، بيـش تـر سلام جناب دکتر عزیز.واقعا لذت بردم. خیلی زیبا سرودین.مطمئنم یه کار ماندگار و مثال زدنی خواهد شد. سبز باشید
 | 
			| 
عشق امـــامست و ، جنــون تـابِ او سروقـــدان ، ســاحتِ محـــــرابِ او طرفه نمازيست به ظهرِ جنون سجدة سرباخته بر مُهرِ خون /////// ممنون جناب شیخ اسلامی مانا سرودید اجرتان با صاحب شعر
 | 
			| 
درود بر شما استاد شیخ الاسلامی بزرگوار بسیار زیبا و تأثیرگزار مأجور باشید انشاالله...
 | 
			| 
سلام استاد شیخ الاسلامی...چقدر زیبا سروده اید...درود بر شما و احساستان.خواندم و آموختم... به امید دیدار.
 | 
			| 
سلام استاد هركـــه دَم از قُـــرب زنـَـد با رسول فـاش ! به مستــي ست نمازش قبــول  بسیارموثربود دست مریزاد
 | 
			| 
(5) مسئله ای که ما در شعر پارسی داریم و در این سایت هم دارد به صورتی نامطلوب ، رسوخ می کند و توسعه می یابد « منظومه های شیرین و زیبا » امٌا کم محتوا ، یا حتی غالبا" دچار تناقض های ِ درونی معنائی است که سروده می شوند ، بدون ویرایشی اساسی به سایت می آیند ، منتشر می گردند ؛ و ... دردِ نوعی استقبال داد و ستدی ِ « خوشم آمد » ! : ترویج نه چندان صحیح ... شعرای جوان سایت که برخی می توانند نه تنها از بزرگ ترین شعرای عصر حاضر پارسی ، بلکه از بزرگ ترین شعرای دوران تاریخ ایران باشند به این وسیله خود را گم می کنند ، در « کمال » ادبی می بینند ، رو به کمٌیت گرائی می آورند ؛ و « تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل » : می خواهند همیشه در پیشخوان و... مطرح باشند ؛ و طبیعتا" « چون قافیه تنگ آید ... » . این تصور را نمی کنند که اگر آنچه را سروده اند چون یک متن ساده بنویسند آیا آن را قبول خواهند داشت ؟ . هرچیزی که زیبا و شیرین و روان به زبان آمد را که نباید شعر دانست : علمی و منطقی بودنش هم شرط است ؛ این منطقی بودن شاید بیش از همه دامن « مثنوی »تاریخگرا را می گیرد که راوی است و میبایست راوی « حقیقت » باشد . کار فردوسی آسان بوده است ؛ چون مرجعش تقریبا" فقط خداینامک بوده است ، کار نظامی در « خمسه » نیز چون به افسانه ؛ امٌا کار سعدی در بوستانش دشوارتر و کار مولانا در مثنوی معنوی ، از آن نیز دشوارتر .  مثنوی جناب عالی سر از تمام معارف اسلامی ، فلسفه و علوم اجتماعی و نهایتا" انواع جهان بینی و تمام دانش جهانی آستانه سه هزار در می آورد . مباحث عروضی و قافیه پردازی در این مثنوی از نظر فرهنگی - جهانی شاید بیش از یک صدم یا حتی یک هزارم اعتبار آن را تشکیل نمی دهند ؛ اصل بر متن ، محتوا ، و معنای شعر است که احاطه ای بسیار به علوم انسانی می طلبد ؛ پس :
 | 
			|  | 
			| 
سلام استاد گرامی بسیار زیبا سرودید و من چند بار خواندم این منظومه ی عاشورایی را اجرتان با حسین (ع)
 | 
			| 
سلام جناب دکتر شیخ الاسلامی عزیز حَـيَّ عَلَـي ٱلـْ... بـــادة معـنـــــا زدن حَـيَّ عَلَـي ٱلـْ... مست بـه صحـرا زدن اینگونه با وقار و عارفانه سرودن توفیق می خواهد داشتم آرام آرام حس می کردم منطومه ی استوار " سلمان ساوجی" را می خوانم ادامه ی این مثنوی فاخر هرجند کار ساده ای نیست اما به امداد ال الله انشاالله شدنی ست منتظر می مانم موفق باشید
 | 
			| 
(3) موضوع شعر که قیام در برابر ستم و به طور کلٌی بزرگترین ناحق در برابر بزرگترین حقٌ ، حتی به قیمت شهادت خود و یاران و نزدیکان و به اسارت رفتن زنان و... به طور کلٌی « فراشهادت » باشد ، علاوه بر « نیٌت خیر » و « حُسن انتخاب » جناب عالی ، اصولا" یک موضوع انسانی - اجتماعی جهانی است ؛ و از اینجا می تواند این حماسه در فرهنگ اسلامی - ایرانی با مشخصه مثنوی ، در سطح جهان مورد تبلیغ و ترویج قرار بگیرد . امٌا متاسفانه بیش از شش میلیارد نفر مردم جهان از ظهر عاشورا چیزی نمی دانند و این مسئله سبب می شود که دامنه عملکرد ( مخاطب پذیری ) نه تنها این شعر ، بلکه تمام شعرهای آئینی ما ، محدود به صد و پنجاه - دویست میلیون نفر شیعه و شبه شیعه باقی بمانند و رسالت شعرای آئینی سرا را به شدٌت محدود سازند ؛ مسئله ای که تا دکترین شیعه به حدٌ کافی در جهان شناخته نشده است پابرجا خواهد بود و اتفاقا" همین شعرهای آئینی هستند که در یک سیکل مثبت می توانند به انتشار دکترین شیعه در سطح جهان کمک کنند ؛ به شرط آنکه حتی الامکان به زبانی جهانی سروده شده باشند ... مثلا؟ اگر عمری بود عرض می کنم انشاء الله . 
 | 
			| 
سلام جناب شیخ الاسلامی عرض تسلیت این روزهای تیره مثنوی قدرتمند شما حقیر را طالب خواندن ادامه آن کرد پس منتظریم . . . بر قرار و بر مدار یا علی
 | 
			| 
(7) امٌا فراموش نکنیم که ویرایش شعر ، که بر خلاف نقد شعر به زمان قبل از انتشار آن باز می گردد ، در ایران اسلامی ما نه تنها یک حلقه مفقوده ادبی - فرهنگی ، بلکه یک اصل فراموش شده در فرهنگ سازی است . در غرب ، به اصطلاح غول های ادبی آنان ، که تقریبا" و در حدٌ یک  نفر ، جامع العقول والعلوم هستند به عنوان ویراستار ( ادیتور ) در راس قرار می گیرند و هرسروده ای را نزد عموم مردم جهان قابل دفاع ، منطقی ، و خواستنی تر می سازند . امٌا ما ؟ . هنوز « اندر خم یک کوچه » هم نیستیم .امروز و با این وسعت از دامنه ی علوم معقول و منقول ، چنین مثنوی ئی میبایست مرحله به مرحله به فلان کارگروه ِ فرهنگستان زبان فارسی برود ، و در آنجا حقیقتا" یک « کار » یا « خدمت » فرهنگی سازنده صورت پذیرد . یک کم سواد و کم معلوماتی چون بنده ی حقیر فقیر سراپا تقصیر که سهل است ، اصولا" یک سایت ، و آنهم سایتی غیر حرفه ای چون این سایت ، نه می تواند پاسخگوی نقد ( علمی حقیقی ) آثار خیل شاعران باشد و نه می تواند حتی پاسخگوی ویرایش فنٌی ( از لحاظ مطابقت با دستور زبان فارسی ، بدیع و عروض و قافیه ، نقطه گذاری ، و... ) آن ها . اینهمه استعداد شعری سایت و شاعران بزرگوار تشنه ی نقد شدن را ملاحظه می فرمائید ؟ . چه باید کرد ؟ حالا اگر فرصت کرده اید و عرایض بنده کمترین را خوانده اید و سردرد هم نگرفته اید ... پاسخ از جناب عالی ! . با تعذر بنده از اینهمه تصدیع خاطر و دراز نویسی که خودم بیشتر خسته شدم و نیاز به یک هفته استراحت مطلق ! . استوار و پایدار باشید انشاء الله .
 | 
			| 
 با سلامي چو بوي خوش آشنايي..از اينكه دير با شما وشعرهاي نابتان آشنا شدم كم توفيقي بزرگي بوده است...اميدو.ارم همواره موفق باشيد...حسن تو هميشه در فزون باد
 
				
					
						| 
 محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا) 
1394/10/27   در ساعت   :    7:48:29
 
سلام
 استاد کویر
 دل تان دریاست اگرچه تخلصتان کویر است
 زنده باشید
 |  |