ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شاید یکی از همین روزها(ی دیگری )

دوباره آمدی

شاید...

یکی از همین روزها

و روبروی صندلی ام

نشستی

بدون هیچ تظاهری

دست ات را دراز کردی

تا باور کنم چقدر کم داری برای دوباره غیب شدن ات!

 

دوباره تکرار نمی شود

این داستان تکراری

تراژدی تکان دهنده دوش های آب گرم

آوازهای کمیک در فضای دابلی سونا

کلاس های مدیتیشن و فراموشی

اصلن جذاب نیست

لب های

جامانده روی

فنجان

بی آبروتر است

یا

من

نمی دانم

چرا سال هاست که فکر می کنم

شاید یکی از همین روزها

تصادفا دوباره برمی گیردم

به کوچه های سوت و سکوت

به شب های باران نامه های دختران نابالغ

به صبح های سلام بر خورشید

به ظهرهای خواب آلود

به لعنت های همیشه  بر من

بیش باد!

 

نمی دانم چرا ولی حالا

تا می توانی هرجا که هستی باش

اینجا کسی سر کوچه نمی ایستد

جز همین دو سه جوجه لات بازمانده از طرح اوباش و امنیت اخلاقی

راستی ؛

هنوز وقتی می خندی ، سر ات درد می گیرد ؟

مثل همیشه قرص می خوری ؟

با دست جای ماچ را پاک می کنی

یا

دیگر سردرد نداری و قرص لازم نداری و باد کار خوداش را می کند ؟

به من که ربط ندارد

به خصوص حالا که تا می توانم همین جا که هستم ، مجبورم بمانم

توی همین خانه باغی که قرص ها را به موقع تقسیم می کنند

لباس ها همیشه تمیز است و همیشه تر چیزی برای خندیدن

سرم را درد می آورد.

23 شهریور 1390 

کلمات کلیدی این مطلب :  شاید ، یکی ، از ، همین ، روزها(ی ، دیگری ، ) ،

موضوعات :  کودکانه ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/24 در ساعت : 3:59:39   |  تعداد مشاهده این شعر :  1299

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

زهرا شعبانی
1391/8/24 در ساعت : 15:28:37
درود بر شما شاعر فرهیخته...
وحید پیام نور
1391/8/25 در ساعت : 4:27:14
تشکر که خواندید ، سرکار خانم شعبانی
وحیده افضلی
1391/8/25 در ساعت : 12:51:50
من



نمی دانم



چرا سال هاست که فکر می کنم



شاید یکی از همین روزها



تصادفا دوباره برمی گیردم



به کوچه های سوت و سکوت



به شب های باران نامه های دختران نابالغ



به صبح های سلام بر خورشید



به ظهرهای خواب آلود



به لعنت های همیشه بر من



بیش باد!

//

............ این قسمتشو خیلی دوست دارم.....همیشه بمان! گرچه نخواهند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرکار خانم افضلی سپاس که می خوانید و به چشم . سواره نیامده ام تا پیاده برگردم ... !!!
یا من اسمه دواء و ذکرهو شفاء . ان شاء الله که هر چه سریعتر هم پدر بزرگوارتان رخت عافیت به تن نمایند . خدا آخرت و عاقبت همه ی مان را ختم بخیر بگرداند .

نغمه مستشارنظامی
1391/8/24 در ساعت : 13:2:33
زیبا بود
شرح حال غم انگیز مجنون هم عصر ما
فقط نفهمیدم چرا موضوع شعر را کودکانه انتخاب کرده اید شاید این هم جزء طنز تلخ نهفته در زبان شعرتان است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
تشکر از عنایت تان سرکار خانم مستشار نظامی .
در مورد موضوع ، کودکانه ، در برابر عزیزان و بزرگواران کودکی که کودکانه می نویسد ، چه کند ؟
مجید مه آبادی
1391/8/25 در ساعت : 22:22:49
سلام شاعر
لذت بسیار بردم
زبان شعر عالی ست
ـــــــــــــــــــــ
سلام بزرگوار ؛ تحفه ی درویشانه و ناقابلی است . نظر لطفتان مستدام . پایدار باشید .
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 9 روز و 21 ساعت و 42 دقیقه و 31 ثانیه است همراه شماییم 455578951.573 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 735 | بازدید دیروز : 6,763 | بازدید کل : 123,426,651
logo-samandehi