به به جناب استاد بسیار زیبا بود درود بر شما با این غزل شیوا و خوش تراش
|
چه ميگويم؟ نميگويم؛ كه خاموشند درويشان كه خاموشند هنگامي كه تو انجيل ميخواني درود درويش خوش آواز ! سروده اي دلنشين خواندم از شما در پناه حق
|
هرچند از اشعار قدیمی تان است اما تازگی خودش را حفظ کرده است.....درود بر شما جناب ایمانی
|
انارت را دو قسمت كن؛ شهيد اوّل و ثاني ... آفرین ...
|
درود بر شما بسیار زیبا و دلنشین سروده اید دست مریزاد
|
چه شیرین و شیوا، خوش تراش و خوش لحن. طیب الله برادر
|
سلام جناب ایمانی
هرچند بنده، علیرغم آشنایی با این فکر و فضا و حال و هوا، راستش انس و الفت چندانی با آن ندارم، اما روی هم رفته از این غزل خوشم آمد و چندبار آن را خواندم و امیدوارم که فتح بابی باشد برای ارتباط بیش تر با این نوع شعر و با این ذهن و زبان.
توفیق تان مستدام
|
برقص اي آتشِ هندو دوات روي كاغذ را
كه نستعليق را شيواتر از آهو برقصاني
دست مریزاد جالب بود
|
سلام این اولین شعری ست که از شما خواندم . بسیار زنده بود . حظ زیادی بردم . در وبلاگم «زبور » بخشی به نام غزل های برگزیده معاصر دارم با اجازه ی حضرتعالی در آن استفاده می کنم تا خودم هم بارها و بارها بخوانم منظورتان از بادام طولانی را نیز نفهمیدم شاید بادام سلطانی یا بادامِ ... زیباتر باشد سری به دفتر من بزنید خوشحال می شوم نظرات شما را بدانم
|
این شعر را خوبست همراه با طنین دف تان بشنویم.شوریدگی ات را تمام در این غزل ریخته ای.شاید بیشتر از همه غزل هایت این را خوانده ام.زنده باشی
|
آبروداري كن اي زاهد! مسلماني بس است... (فاضل نظري)
|
سزشار از آبادی عشق باد عارفانه هایتان مثل همیشه زیبا و پراز تصویر همه غزل زیبا بود اما مطلع یک چیز دیگر! تصویری بکر و جاندار و پر معنا پاینده باشید و نویسا
|