با سلام حضور تمامی اساتیدوهمچنین شاعر عزیز. نمی دانم جناب استادآیت اللهی چرا از لفظ چهار پاره استفاده کرده اند.بی شک به جای واژه عربی رباعی از چهار پاره استفاده می کنند ولی به نظر من اگر از واژه ی چارانه استفاده شود با قالب چهار پاره اشتباه نخواهد شد. در مورد ویرگول بعد خورشید هم پیشنهاد خوبی است فقط ایشان پیشنهادی که برای گذاشتن ویرگول در این مصراع داده اند شاید به خاطر پوشاندن اشکالی است که به واسطه ی سر انگشتان در مصراع دوم پیش می اید.به نظر این حقیر حتی با گذاشتن ویرگول آن اشکال رفع نمی شود. چرا که در مصراع اول شاعر عزیز فرموده اند: تو صبحی و وقتی صحبت از سرانگشتان می شود در همین مصراع انتظار میرود نقاب برداشتن از چهره ی شب با همین سر انگشتان باشد ولی هیچ واسطه ای که باعث این اتفاق شود درمصرع اول وجود ندارد.
تو صبحی و خورشید، سرانگشتانت
از چهره ی شب، نقاب برداشته ای !
برای اینکه این اشکال رفع شود باید اینگونه باشد:تو صبحی وبا خورشید سر انگشتانت ازچهره ی شب نقاب برداشته ای.که البتهاشکال وزنی خواهد داشت ویا اینکه بگوییم توصبحی وخورشید سر انگشتانت از چهره ی شب نقاب برداشته است که به نظر من این گونه ی دوم اشکال را رفع میکند به شرط اینکهدر بقیه مصراع ها هم به جای برداشته ای بگذاریم برداشته است.
این چهار رباعی هرچند همه رباعی های زیبایی بودند ولی من رباعی اول را از همه منسجم تر وپخته تر وهمچنین دلنشین تر دیدم

در مورد نظر جناب پورکریمی عزیز هم من فکر میکنم هر دو خوانش هم ازجناب پور کریمی وهم از جناب سلیمانی درست است.جناب پور کریمی مصراع را با حذف سکون از روی سین خوانده اند:این سرخی سیلی اَست بر صورت ما که در این صورت هم"که" وهم "ماست" قابل حذف اند.
ودر خوانش جناب سلیمانی عزیز ساکن بر روی سین قرار میگیرد واینگونه خوانده می شود:
این سرخی سیلی ست که بر صورت ماست.. که در این صورت هم صحیح است.دقت نظر دوستان منتقد وشاعر عزیز هم قابل تقدیر است.

سلام بر شما
حزین اما زیبا سرودید
درودتان.......
..........................................
سلام خانم دكتر.سپاس

سلام
بهره بردم
باآرزوی سلامتی برای شما و تسلیت فقدان برادرتان

درود شاعر

احساس روان وقابل دسترسی دارید

نویسا باشید

سلام به شاعر ارجمند و گرامی
آن چارپاره اوٌل بسیار زیبا و متین جناب عالی حاکی از گفته های امام (ره) پس از شهادت برخی از بزرگان انقلاب است .
اگر اشتباه نکنم چارپاره دوٌم اشاره به رسول اکرم دارد . اگر به جای جناب عالی بودم یک کاما پس از خورشید می گذاشتم .
چارپاره سوٌم از نظر تشبیهات و کنایات و استعاراات ، عالی است ؛ امٌا گذشته از شکل زیبا و روان و دل انگیز خود ابتدا اشاره ای بر جهانبینی اسلامی و زود گذر بودن عمر دارد و آنگاه خواه نا خواه به صورتی غیر مستقیم مفهومی عرفانی از آن مستفاد می شود . بنظرم می رسد یکی از زیباترین چارپاره هائی باشد که از جناب عالی خوانده ام .
چارپاره چهارم هم از نظر شکلی دل انگیز و روانبخش و تامل بر انگیز است . تشبیه و کنایه در اینجا از عمق یک ضرب المثل فارسی برخاسته محتوای شعر به نحوی است که بندگان خدارا به یاد شهادت یک مومن می اندازد .
محظوظ شدم و همچنان منتظر غزلهایتان هم ، که مدتی است نخوانده ام ، میمانم .
استوار و پایدار باشید انشاء الله .
.....................................................................
سلام استاد عزیز.همیشه از نظرات زیبای شما استفاده میکنم. در مورد نظرتون در مورد رباعی دوم(گذاشتن کاما بعد از خورشید) در واقع در نوشتار اصلی کاما داشته که اینجا از قلم افتاده بود که با تذکر به جای حضرتعالی اصلاح شد. سپاسگزارم

سلام جناب سلیمانی بزرگوار

بسیا زیبا بودند با پوزش این مصرع را بازبینی بفرمایید :

این سرخی سیلی است که بر صورت ماست

پیشنهاد من این است:

این سرخی سیلی است بر صورت ما
............................................................................
سلام استاد عزیز.ممنون از نظر شما
ولی اینطور فکر میکنم یه هجا کم میاره. دوباره ملاحظه بفرمایید

درود برادرمان سلیمانی
زیبا و دلنشین...
.....................................................................................
سلام. متشکر از عنایت شما

از اصل که نه، از اسب و زین می افتد
بر چهره ی زندگیش چین می افتد
آه از دل تنگ آسمان برخیزد
هر وقت که مردی به زمین می افتد

زیباست ممنون

طیب الله
موفق باشید انشالله
دعا بفرمائید

غم انگیز و دلنشین بود ممنون
...............................................................

سپاس از عنایت شما

سلام مجدد

من اینجوری خوندم :

این سرخی سیلی اَست بر صورت ما

آفرین سید آفرین
خدا روح برادر شهیدت را با شهدای کربلا مشهور کند.