ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



من، تو ، او

تمام روز را به سوي تو مي دوم و تمام شب را به تو فكر مي كنم ....مگر تو كيستي يا چيستي جز نوري از انوار الهي؟؟
اگر من از دستهاي تو به خدا نرسيدم بگو تمام ملايك برايم منجنيق بسازند...بگو سنگسار و آتش بارم كنند...بيا عبور كنيم!....بگذار بگذريم از تمام آنچه كه تقدير برايمان رقم زده است....
مادر بزرگم مي گفت اين روزها اگر خوب شماره كني بر سر هر كوچه صندوق صدقات و خيراتي هست....چه اتفاق ميمون و مباركي!....جيب هاي زندگي ات را بتكان...من هم مي تكانم ....حالا وقت بازگشت از پل تقدير است ...فقط مواظب باش صداي جيغ چوبهايش به هراسمان نيفكند......ما از هيچ چيز نمي ترسيم!
....ما تمام زندگي مان رادر صندوقچه خيرات انداختيم تا به باغ هاي فرعي سرنوشت فرار كنيم....آنجا هم خدا هست!! اصلا هميشه و همه جا خدا هست....شايد مردم نباشند اما خدا هست :ونحن اقرب اليه من حبل الوريد.....همانا ما از رگ گردن به او نزديك تريم ...چه خوب! حال بگذار تمام دنيا مرا طاغي بخوانند يا تو را ياغي!....!چه فرقي مي كند؟خوب هر كس لقبي دارد!...من و تو نترسيدن را بيا بسراييم كه ما ميراث دار آدمي هستيم كه روح اش را محل تجلي اسماء الهي قرار دادند......پس خوشا آنكه از تمام نام هاي دنيوي خالي ست

از ننگ چه گويي ؟كه مرا نام ز ننگ است

وز نام چه پرسي؟ كه مرا ننگ ز نام است


زندگي قماري بيش نيست........خوشا پاك باختن در اين قمار....

به قمارخانه رفتم همه پاكباز ديدم

چو به صومعه رسيدم همه زاهد ريايي


بيا بنشين كه زندگي را روي ميز قمار كنيم.......بايد تمام ِ بودن راقمار كرد تا فناء في الله شد...

خنك آن قمار بازي كه بباخت هر چه بودش

بنماند هيچش الا هوس قمار ديگر


مگر ما ميراث دار پدرمان نيستم؟.....پدرم ! پدرت! قمار باز بود......پدرمان بهشت را قمار كرد و ما دنيا را......

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت

ناخلف باشم اگر من به جوي نفروشم


 

او زنده مي كند ،او مي ميراند

و او بر هر چيز تواناست
-------------------------------------------


پی نوشت
: این یک نثر غیر ادبی ست !
آقای رضایی اگه لطف کنند نثر غیر ادبی رو هم به موضوعات اضافه کنند ممنون خواهیم بود!
 

کلمات کلیدی این مطلب :  سرنوشت ، خدا ، قمار ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/8/18 در ساعت : 2:40:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  1141


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

زهرا شعبانی
1391/8/18 در ساعت : 5:23:28
سلام بر دختر ماه

خوش به سعادتت که به هر نگارشی مایل شوی به بهترین شکل ممکن قلم می زنی

احساسات پاکت ستودنی ست وحیده جان

بهترین ها برای تو باد
................................................................................
سلام زهرای عزیزم
ممنونم از تو نازنین ... و بهترین ها از آن تو و پسر قشنگت باد
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/8/18 در ساعت : 12:14:37
سلام وحیده جان
زیبا
ممنونم
..............................................................
سلام نازنین
قربان تو فاطمه ی عزیز
حمیده میرزاد
1391/8/18 در ساعت : 23:20:52
سلام بانو

بسیار زیبا وآموزنده بود..

بهره بردم
......................................
سلام بانو
ممنونم از لطفت
دکتر آرزو صفایی
1391/8/18 در ساعت : 11:5:0
سلام بانوی شعر
قلمت بر دل نشست
درود بر تو خواهر گرامی
.......................................................................
سلام بر شما خانم صفایی عزیز
ممنونم خواهر خوبم
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/8/18 در ساعت : 16:10:49
سلام
ما تمام زندگي مان رادر صندوقچه خيرات انداختيم تا به باغ هاي فرعي سرنوشت فرار كنيم

متن زیبایی بود . توانایی شما در شعر و نثر غبطه برانگیز است
پاینده باشید
.....................................................................
سلام جناب شیخ الاسلامی بزرگوار
ممنون از حضور شما و نظر لطفتون
زنده باشید
نغمه مستشارنظامی
1391/8/18 در ساعت : 11:24:15
عجب نثر شاعرانه و زیبایی
احسنت وحیده جان بسیار لذت بردم
پاینده و سلامت باشی
................................................................
قربانت نغمه ی خوبم
زنده باشی عزیز دل
رحیمه مهربان آق کاریز
1391/8/18 در ساعت : 19:38:4
سلام و نور



بگمانم چنین بود

خوش آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش

که نماندشی جز الا هوس قمار دیگر...



قوت قلمتان برقرار بانو
.......................................................................................
سلام رحیمه عزیز
ممنونم از حضور و نظرت
این بیتی از یک غزل مولاناست که من تا به حال اینگونه که شما نوشتی در جایی نخواندم و ندیدمش... اگه دقت کنی مصرع اولی که نوشتی وزنش ایراد داره و مصرع دوم هم از نظر معنایی مشکل داره مثلا جز و الا پشت سر هم نمی یان که! اونم در شعر مولوی با آن زبان فاخر...به هر حال ممنون.زنده باشی



امیر سیاهپوش
1391/8/18 در ساعت : 10:56:57
سلام
متن ابتدايي قشنگتره و قابليت تبديل به يك شعر سپيد خوب را دارد.
نكاتي به ذهنم رسيد انشاءالله سر فرصت تقديم مي كنم.
زنده باشي
......................................................................
سلام جناب سیاهپوش بزرگوار
این فقط یک دلنوشته بود...من اصلا در شعر سپید استعدادی ندارم.اما نکات شما همیشه برام آموزنده بوده و خواهد بود...و مشتاقم که بشنوم
ممنونم.یا علی
وحید ضیائی
1391/8/18 در ساعت : 12:49:24
نثر بودنش را مطمئنم اما ادبی بودن آیا تنها درج چند بیت شعر و چند تلمیح است ؟ ممنون.
...........................................................
سلام بر جناب ضیایی
من اسم نثر ادبی روی این نوشته گذاشتم؟ اگر منظورتون اون انتخاب پایین هست که چشم حذفش می کنم! گزینه ی دیگری نبود به نام نثر غیر ادبی! وگرنه اون رو انتخاب می کردم... اون چند بیت و چند تلمیح را ننوشتم که ادبی اش کنم! این نوشته حرف دلم بود...همین
طه افضلی
1391/8/19 در ساعت : 0:34:15
سلام خواهر عزیزم دوباره نمره ی بیست برایت بهترین است

در ضمن کمتر به ....................... از نوشته ی زیبایت چیزی را حذف نکن !
....................................................................................
سلام طه جان
نگران نباش در این سایت همه برای بیان نظرات آزادند...گرچه گاهی نظرها نامفهومند و غیر قابل درک........
این سایت متعلق به همه ی ماست و ما همه حق حرف زدن و نظر دادن داریم. و شاید کم کم کنار هم بودن و نقدهای منطقی و عدم خود بزرگ بینی را همه مون از مدیران این سایت یاد بگیرم. به عنوان مثال از دکتر قزوه ! که بی ادعاست و بزرگ و کوچک را به یک دید نگاه می کند...خدا همه مون رو به راه راست هدایت کنه

سید حکیم بینش
1391/8/19 در ساعت : 7:51:21
قلم پر شوری دارید خانم افضلی. نثر تان هم شعر بود. درود بر شما
...........................................................
درود بر شما سید بزرگوار
و یک دنیا تشکر
بازدید امروز : 11,063 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,232,270
logo-samandehi