بسيار زيبا بود استاد. مخصوصا پايان بسيار دلچسبي داشت. در مورد مرقومه تان در خصوص شعر " در شهر شما" ، منظورتان را دقيق متوجه نشدم.
|
سلام بر شما سروده تان بر دل نشست دست مریزاد
|
سلام جناب اصغری فرزقی غزل زیبا و دلنشینی بود هرچند من آخرش نفهمیدم مخاطب تون کی می تونه باشه!! در هر صورت از خواندنتان خوشحالم پایدار باشید
|
سلام به شاعر ارجمند و گرامی شعری است بسیار زیبا و روان عاشقانه است امٌا : در مصراع اوٌل منظور از گل ، عاشق است یا معشوق یا شخص یا عنصر ثالث ؟ با توجه به چهار بیت اوٌل با یک « معشوق » سنٌتی روبرو هستیم ؛ امٌا در بیت پنجم انگار که این مخاطب کودکِ شاعر است ؟! حالا بگذریم از اینکه معشوق ، کودک یا اصولا" هر انسانی را به عطر نان می شود تشبیه کرد یا خیر خود را مختصر خواندن هم از تشبیهات محجور و غیر معمول می نماید تا... ... تا اینکه در سطر آخر بیش از همه کودک و شاعر و همسر ( که همه دائم اند ) به زیر سوال می روند و لااقل خواننده ای مثل بنده را گیج و مات و مبهوت باقی می گذارند... موفق و موید بوده باشید انشاء الله .
|
سلام زیبا و یکدست بود به تصور بنده این شعر برای مادر بود . حدسم درست است ؟ آنقدر سرعت داشتي كه ناگهان بودي به هرحال بهره بردم
|
درود بر شما.شعری بس صمیمی و از آثار مانای جناب عالی است.واقعا محظوظ شدم.دست مریزاد.
|
سلام آقاي اصغري شعر شما را بار ها خواندم مرا با خود به گذشته هاي دور برد. دست مريزاد.
|
سلام جناب اصغری نازنین رگه ای از حزنی عمیق در این غزل جاری است که بر ر دل بنده هم نشست. زنده باشید
|