ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



...وَ بعد آن باغ را در گویشِ باران نفهمیدند

...وَ بعد...آن باغ را در گویشِ باران نفهمیدند
زمستان شد ...وَ گل را در دلِ گلدان نفهمیدند

کمی آن سوی تر رنگِ جهان پژمرد در توفان
ولی پژمردن گل را همه یاران نفهمیدند

غزل بود و غزال و حکمت و حلمش در این صحرا
گشودن  چتر و  آوازِ دلِ باران نفهمیدند


دلش شد غرقِ آه و می نوشت از گل برایِ دوست
گلستان دانشِ او را در این زندان نفهمیدند

اگر چه داشت در سینه غزل هایِ اهورایی
ولی در گویشش جز خنده ای بی جان نفهمیدند

زدند در کوهِ ایمان یک گسل خونبار تر از دل
اگر چه چشمه ای جوشید، خطِ قرآن نفهمیدند

کلمات کلیدی این مطلب :  ...وَ ، بعد ، آن ، باغ ، را ، در ، گویشِ ، باران ، نفهمیدند ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/11 در ساعت : 10:34:6   |  تعداد مشاهده این شعر :  995

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1391/8/11 در ساعت : 17:44:1
سلام وسپاس غزلی زیباست
علی‌رضا علی‌سلیمانی
1391/8/11 در ساعت : 14:25:16
منظور حقير «را» بود كه بين «باران» و «نفهميدند» آمده است.

سلام مجدد عزیز:
حق با شما بود و دقت نکرده بود بفرموده اصلاح کردم و بسیار سپاس
علی‌رضا علی‌سلیمانی
1391/8/11 در ساعت : 11:47:14
سلام.

قافيه را دريابيد:

غزل بود و غزال و حکمت و حلمش در این صحرا/ ولی با این همه در دشت باران را نفهمیدند
سلام گرامی:
تکرار قافیه مصراع اول برای یک دفعه در کل غل مجاز است و مسبوق به سابقه است



هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 17 روز و 4 ساعت و 16 دقیقه و 20 ثانیه است همراه شماییم 461391380.313 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 4,806 | بازدید دیروز : 10,303 | بازدید کل : 124,421,573
logo-samandehi