سلام بر شاعر گرانقدر و موفق سید حکیم بینش
شعری است که از عمق وجود شاعر بر آمده و بر دل می نشیند و در انتقال اندیشه و احساس قابل تقدیر است اما شتابزدگی در پررداخت اثر مشهود است و در چند بیت با عدم هم نشینی ردیف روبرو هسستیم مانند این بیت
پناه سنگ نشستی که در امان باشی
به جای سایۀ خود سنگ، مار می بخشد
عدم هم نشینی ردیف در این بیت را با خوش نشستن ردیف در بیت بعد مقایسه می کنیم
به لانه مار خزید و دو گرگ پیدا شد
یکی به دیگری اینجا شکار می بخشد
و توالی تصویری این بیت
بزن به صورت خود آب و فکر کن اینجا
به خسته سایۀ خود را چنار می بخشد
صرف نظر از ایراد دستوری مورد اشاره جناب خصلتی تصویر سازی آب و چنار اگر چه منطقی است اما می توانست قوی تر از این باشد به شرطی که چشمه سار به جای چنار قافیه قرار گیرد مثلا بیت به این صورت تغییر کند :
بزن به صورت خود آب و فکر کن اینجا
چه فرصتی به تو این چشمه سار می بخشد یا چه هدیه ای
و حرکت تصاویر هم به روش استقرایی از جز ء به کل رفته و بسیار زیبا تر خواهد شد و تصویر چنار و سایه سار و غیره نیز تداعی می شود در باره حرکت تصاویر که مورد نظر در شاعرانگی است و شعر سنتی و نیمایی هم ندارد ایماژ در شعر به طور کلی دوست دارم یکی دو نمونه کلاسیک شاهد بیاورم
باران فرو نشسته است اما هنوز در باغ
خون چکه چکه ریزد از پنجه چناران
سروده زنده یاد حسین منزوی از شعری عاشورایی تصویر سازی صحرای کربلا در عصر عاشورا
سحر دو شمع دو شمع شکسته روشن بود و آن دوشمع که می سوخت دیده من بود از دکتر علیرضا قزوه
خورشید چون پرتقالی بر قله کوه له شد
مهتاب چون سکه زاری در لابلای درختان از سعید بیابانکی
با عرض پوزش از سراینده وقتی اینطور مقایسه کنیم ضعف پرداخت این غزل مشهود تر است همچنانکه بسیاری از غزل های موج نوی امروزی دچار مشکل شتابزدگی در پرداخت است