ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



من سر بلند تر شدم اسماعیل

هاجر دو قطره اشک... نمی ریزد! فرمان اوست -دوستِ ابراهیم-

درگاه او فراتر از این داغ است.دل آن اوست -دوستِ ابراهیم-

 

او چشمه زیر پای تو جوشانده است، مارا به این دیار خودش خوانده است

حالا جوان شدی و سر و قلبت ،قربان اوست -دوستِ ابراهیم-

 

من کیستم که اشک بریزم... نه! دست تورا به دست پدر دادم

ای کاش خوانده بود کنیزش را،جان جان اوست -دوستِ ابراهیم-

دلواپس سلامتی ات بودم.یک عمر وقف راحتی ات بودم

شکر خدا که حاصل عمر من،ایمان توست یاورِ ابراهیم!

 

من سر بلند تر شدم اسماعیل ،وقتی سر بلند تو را دیدم

مادر فدای توست به قربانگاه قربان توست یاورِ ابراهیم!

برگشته اند؟! شکر! چه می بینی؟ این قوچ سر بریده جواب چیست؟

یعنی خدا شنیده دعایت را ، بی اشک و آه هاجرِ ابراهیم؟!

 

سبحان رب... چشمه زمزم کو؟ باید وضو گرفت و نمازی خواند

عید است عید معجزه قربان، عید وفا و باورِ ابراهیم

هاجر بخند عید مبارک باد
این هدیه حمید مبارک باد

 

نغمه مستشارنظامی

 

کلمات کلیدی این مطلب :  عید قربان.ابراهیم.اسماعیل.هاجر ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/4 در ساعت : 22:9:27   |  تعداد مشاهده این شعر :  1639


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1391/8/6 در ساعت : 6:49:51
درود بر مهین بانوی شعروادب.سروده ای بس فاخر درعین سلاست و بی دست اندازهای متواتر در بعض سروده های دیگران با این وزن است.همین سلاست لفظی و بار معنایی نوید شعری جوششی را داده است.خانم نغمه شاعری مسلط است که هرچه از ایشان دیده ام همه در اوج بوده است.
سیاوش پورافشار
1391/8/6 در ساعت : 21:41:52
البته وقتی استاد خوش عمل و حضرتتان این شعر را تایید می کنید قطعا شعر خوب و خواندنی است نظرات ارائه شده از طرف این حقیر بر اساس برداشت خودم است و شاید هم درست نباشد
یا حق
امیر سیاهپوش
1391/8/6 در ساعت : 13:52:48
شعر سلیس و محکمی است با پرداختی دقیق و هوشمندانه. چند نکته برای ارتقا کیفیت آن:
1- دوست ابراهیم در سه بیت اول کمی دیر فهم است. البته با قواره و فضای کلی شعر هماهنگ است.
2- در این مصرع: یعنی خدا شنیده دعایت را و بی اشک و آه هاجر ابراهیم؟! «و» اول اضافی است شاید اشتباه تایپی است.
حمید خصلتی
1391/8/6 در ساعت : 22:8:30
در ابیات ابتدایی بنده دوست ابراهیم را منادا فرض کرده بودم که با توضیحات شاعر متوجه شدم بعد از دوست کسره ی اضافه دارد وبا این توضیح از حالت منادا خارج خواهد بود ومنظور حضرت حق خواهد بود نه حضرت ابراهیم.
سیاوش پورافشار
1391/8/5 در ساعت : 20:55:13
درود بر همه شاعران و عزیزان
عید همه مبارک باد
راستش این غزل را اگرچه دارای اندیشه است و می ارزد به خواندن نمی دانم در چه سطحی نقد کنم درست است که شعر الازما حتما نباید آرایه های ادبی نداشته باشد اما همه قبول داریم درصد زیادی از شعر های موفق آرایه های ادبی دارند و بیان آن را قوی می کنند مثلا بی شک حضور استعاره و مجاز و کنایه در شعری که جوششی باشد شعر را قوی و خواندنی می کند این شعر در بیشتر جاها به نثر می ماند که در قالب وزن امده است بسیار کم استعاره و تشبیه و حتی سمبل می یا بیم این بیت را مثال می زنیم:
دلواپس سلامتی ات بودم.یک عمر وقف راحتی ات بودم

شکر خدا که حاصل عمر من. ایمان توست یاور ابراهیم!
این بیت را بدون تغییر محسوسی می توان اینگونه خواند
یک عمر من وقف راحت بودن تو و دلواپس سلامتی ات بودم شکر خدا که حاصل این یک عمر ایمانی است که تو داری ای یاور ابراهیم.
واژه ها دقیقا در معنی ظاهری خودند و مخاطب با تنها داستانی که خودش موم به مو آن را می داند مواجه است البته یک نقطه حسنی که دارد نقل داستان از زبان هاجر است که کمی ان را خواندنی تر کرده است
شعری روایی با بیان ساده که نمیتوان در فصاحت و بلاغت ان مداقه کرد
در مصرع اول درگاه او فراتر از این داغ است اگر درگاه به معنی آستان باشد معنی رادر ذهن بصورت الکن به مخاطب می دهد می توان گفت در قلب او فراتر از این داغ است البته از این شاعر غزلهای پخته فراوان است و آرزوی موفقیت برایشان دارم
حمید خصلتی
1391/8/6 در ساعت : 18:47:43
با سلام:
در نقد شعر گاهی منتقدین شعر را به دسته هایی چون جوششی وکوششی تقسیم می کنند که شاید چندان تقسیم بندی درستی نباشد ولی اگر این تقسیم بندی را قبول کنیم این شعر نه تنها در رده ی شعرهای جوششی قرار میگیرد بلکه از جان شاعر برآمده است.شعری سراسر شیدایی وشور والبته سراسر احساس.شاعر روایتی آشنا را در زبانی صریح وخالی از آرایه های معمول در شعر می پیچد و تقدیم مخاطب می کند.
دوستان عزیزی بر شعر سرکار خانم مستشار نظامی نوشته بودند که همه به نکات زیبایی اشاره داشت. اما انچه از کلیات این شعر دستگیر این کمترین شد اینست که شاعر برای روایت آنچه برای همگان آشناست شاید نیازی به آرایه هایی چون استعاره ،مجاز ،کنایه ودیگر صناعات ادبی ندیده است واین نبود آرایه ها را با زبانی سرشار از عاطفه واحساس ناب وزلال جبران کرده است.ممکن است این موضوع توسط شاعری دیگر به مدد آرایه های متعدد ادبی ارائه گردد وزیبایی های خاص خود راداشته باشد ولی نظر بنده اینست که شاعر در این شعر با گریز از آرایه ها به صراحتی رسیده است که اتفاقا از نقاط قوت شعر است.
چه آرایه یا چه ترکیبی میتواند جای اسماعیل رابگیرد؟کدام واژه بهتر از ابراهیم در قربانگاه میتواندتصویر گری کند؟در مصراع اول با مطلعی زیبا ما را به استقبال روایت می برد:هاجر دوقطره اشک نمی ریزد.
زیبایی دیگری که در آغاز شعر اتفاق افتاده وبه عقیده ی من کامل نشده وچندان موفق نبوده،ردیف دوست ابراهیم است.انتخاب دوست ابراهیم به جای صفت خلیل الله ومنادا قرار دادن حضرت از زیبایی های مطلع شعر است.نکته قابل ذکر دیگر در شروع شعر انتخاب واژه های هماهنگ از نظر آوایی وحروف در ردیف است که به موسیقی کناری شعر کمک کرده است والبته در همین جا عدم موفقیت کامل این تکنیک خودش را نشان میدهد.
سکته ای که در خوانش دوست ابراهیم رخ میدهد حتی شاعر را مجبور کرده است که برای ایجاد فاصله ای تصنعی با کشیدن خط فاصله ،اوست ودوست ابراهیم را از هم جدا کند تا مخاطب در خوانش دچار اشتباه نشود.
اتفاق دیگری که درشعر افتاده است اینست که شاعر ،شعر را به سه بند تقسیم کرده است تا به نوعی گفتگو های دوطرفه که در شعر اتفاق افتاده بیشتر مشهود باشد وهمچنین برای موفق شدن در این کار حتی دست به تغییر ردیف بعد از بیت سوم ومجددا بعد ازبیت پنجم زده است.این تغییر هم علی رغم بعضی از زیبایی هایی که کاملا مشهود است فرم کلی شعر را به هم زده است.شعر از ابتدا تا بیت پنج دارای قافیه ای هماهنگ است.در بیت بعد عملا قافیه حذف شده است و دربیت بعد با اندکی جابجایی در وسط مصراع آورده شده که البته بعضی از قوافی تکرار شده اند..به هم ریختگی در فرم شعر باعث شده است تا این شعر درعین تمام زیبایی هایی که دارد نه در قالب غزل جای بگیرد نه در چهار پاره.هرچند زنجیره ی بلند مفعول فاعلات مفاعیلن خارج از عرف استفاده آن در هر مصراع دوبار تکرار شده واین شعر را به قالب چهار پاره های معمول وبا مصراع های بلند نزدیک کرده است.
من پیشنهاد هایی برای رفع بعضی از اشکالاتی که به نظرم آمد مطرح میکنم تا شاعر محترم اگر صلاح بداند از ان استفاده کند

1-در بیت ماقبل آخر به جای هاجر از یاور استفاده شود نا هماهنگی ردیف های بند دوم از بین میرود.
2-واو عطف در مصراع پایانی کارکرد معمول یاور ابراهیم را که در مصراع های قبل جریان داشت ضعیف کرده است.در بقیه یاور ابراهیم منادا ست و دراین بیت غیر اینست.
3-اشکالی تایپی در بیت ماقبل آخر رخ داده که دوستان هم اشاره فرمودند..
با سپاس از شاعر عزیز که
هادی ارغوان
1391/8/7 در ساعت : 11:53:52
سلام
ضمن احترام به دوستان منتقد وعرض ادب به حضورشاعرمحترم
یک نکته هرچند باریک اما مهم دراین سروده نظرمراجلب کردوآن
لفظ میش بوددربیت ماقبل آخر.
درمقابل واژه ی میش درلغتنامه این چنین می خوانیم :

گوسفند ماده و دنبه‌ دار
1 - گوسفند پشم دار. توضیح باین معنی به جنس نرهم
اطلاق شده : [ او را فرمود تانرمیشی را قربان کنند (کشف الاسرار ج 6 ص (182. ]
2 - گوسفند ماده پشم دار.

ترکیب هایی مثل میش ماست ( ماست بدست آمده ازشیرمیش)
ومیش پستان هم بازدرلغتنامه به ماده بودن میش اشاره دارند.
اماازطرفی اکثرِ روایاتی که واقعه روزعیدسعید راشرح کرده اند به قوچ
(نر) بودنِ گوسفندقربانی اشاره نموده اند.
واژه ی میش باآن که دربعضی لغت نامه ها به گوسفند
(چه نر و چه ماده) اطلاق می شده،درمحاورات کنونی دراکثر
نقاط کشوربه گوسفند ماده گفته می شود، حالاشایدغلط مصطلحی
باشد که آن بحث دیگری است.
درترکیب:
این میش سر بریده ...........؟
هماواییِ موجودومشترک در این و میش ( مصوت بلندِ ای ) دلیل خوبی برای انتخاب
میش بوده ،اما منطقی بودن آن راباتوجه به توضیح کوتاهی که دادم نتوانستم هضم کنم.
نغمه مستشارنظامی
1391/8/5 در ساعت : 23:9:17
سلام بر جناب خصلتی و همه دوستان و بزرگواران
منتظر نظرات ارزشمندتان هستم
سیاوش پورافشار
1391/8/6 در ساعت : 21:1:48
بنام خدا

درود بر آقای خصلتی بزرگوار

نقدتان را بر این شعر خواندم و بیشتر حرفتان رو به نقد این حقیر بود ابتدا باید عرض کنم که دنیای مجازی محل خوبی برای نقد متقابل نیست چرا که هر کسی برای حرفهای خودش دلیلی دارد این جانب حداقل 20 سال است شعر را می شناسم من در این شعر جز حرفهای ساده یک مادر که با فرزندش دارد چیزی ندیدم و آن شور و هیجانی که اشاره شد نمی دانم کجای این شعر است دوست نداشتم اینچنین با صراحت حرف بزنم ایشان شاعر موفقی هستند و نقد کارش چیزی از ارزشهای ایشان کم نمی کند اگر خط مشی شعر به سمت تعریف و تمجید نرود بهتر است من یک بیت مثال زدم که نثر صرف است و در قالب وزن آمده است و...در ضمن یک پیشنهاد دارم و ان اینکه اشعار موضوعی یا تقدیمی را اگر برای نقد نگذارید شاید بهتر بشود نقد کرد

ارادتمندتان سیاوش پورافشار


بخش نقد:دوست عزیز جناب پور افشار از نقدتان ممنونم.من فقط قسمت آرایه های نوشته شما را رد کردم.قرار نیست که من وشما یک نظر داشته باشیم.نقد همین است که تقابل نظرات حرکتی به جلو ایجاد کند.از صراحت لهجه تان هم ممنونم وهیچ اشکالی نداردچون کسی که نقد میکند خودش هم باید نقد پذیر باشد. منتظر نقد های آینده تان هستم
نغمه مستشارنظامی
1391/8/7 در ساعت : 15:34:8
ممنون از نظر و توجه همه بزرگواران
نقد و نظر همه شما را بر دیده می نهم و حتما در بازنویسی شعر در نظر می گیرم

در مورد کلمه میش - با سپاس از خوانش دقیق جناب ارغوان- من نظر به شعر شاعران دیگر مانند قصیده معروف قاآنی در مورد داستان حضرت ابراهیم داشتم. که بسیار زیبا و خواندنی است با مطلع:



همتی مردانه می‌خواهم‌که اسمعیل‌وار


بر خلیل خویشتن امروز جان سازم نثار



عید قربانست و من قربان آن عیدی‌ که هست


کوی او دایم بهشت و روی او دایم بهار


آنجا که می فرماید:


او‌ به‌معنی جان فداکرد ارچه در صورت خدا


کرد میش او را فدا کاین‌ کیش ماند برقرار



حرمت ‌او راست ‌کاندر عید قربان تا به‌ حشر


این همه قربان ‌کنند از بهر قرب ‌کردگار


یا:

میش‌ قربانی‌ کش اینک ‌کشته بینی هر طرف


باز هر لقمه از آن‌ گردد روانی هوشیار

اما با توجه به روایاتی که کبش را بعضی قوچ و بعضی میش معنا کرده اند و بیشتر قوچ با احترام به نظر شما بزرگوار این واژه را جایگزین می کنم
باز هم ممنون

وحیده افضلی
1391/8/4 در ساعت : 23:43:16
سلام به نغمه ی عزیز دلم

آفرین...شعرت چقدر زنده است...عیدت مبارک باد نازنین
-----------------
ممنون وحیده عزیزم عیدت مبارک مهربان
ناصر عرفانیان
1391/8/5 در ساعت : 13:56:49
باسلاموتبریک عید سعید قربان عید اخلاص وانفاق ونزدیکی به معبود --خانم مستشارنظامی استفاده بردیم

موفق باشید
حمید خصلتی
1391/8/5 در ساعت : 0:28:34
سلام استفاده بردم. فقط داخل پرانتز ها را نفهمیدم درست.منادا هستند؟
''''''''''''''''
با سلام
ممنون از حظورتون جناب خصلتی
علت قرار دادن پرانتز اشاره به تغییر ردیف و قافیه در بخش های مختلف شعر بود .اما عبارات داخل پرانتز یا همان ردیف ها در هر بیت نقش دستوری متفاوتی دارند در قسمت اول شعر همه ردیفها حالت جمله معترضه دارند و اشاره به حضرت باری تعالی دارد که همانگونه که ابراهیم (ع) خلیل الله است خداوند نیز دوست اوست و هاجر(س) نیز مطیع امر دوست ابراهیم(ع)
در قسمت دوم شعر ردیف حالت منادا دارد
برای بهتر نشان دادن نقش دستوری ردیف پرانتز ها را حذف می کنم
با سپاس از توجه شما
امیر سیاهپوش
1391/8/6 در ساعت : 9:4:58
سلام خانم نظامی
نو آورانه است و دلنشین
در سه بیت اول عبارت دوست ابراهیم چندان دلچسب و شیواه در نیامده نکته آقای خصلتی به ذهن حقیر هم رسید.

مصطفی پورکریمی
1391/8/5 در ساعت : 14:7:18
سلام بر شما شعر بسیار زیبایی بود با ابتکاری زیرکانه ....عیدتان هم مبارک
علی اکبر افضلی
1391/8/6 در ساعت : 15:29:7
درود بر شما
بسیار زیبا
موفق باشید
حمیدرضا دولتی (معراج)
1391/8/4 در ساعت : 22:48:10
سلام ودرود خانم مستشار نظامی
عید بزرگ مسلمانان رو به شما تبریک عرض میکنم
همواره شاد و پیروز باشید بانو
یاعلی
-----------
سلام بر شما و عیدتان مبارک
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/8/5 در ساعت : 13:45:53
من سر بلند تر شدم اسماعیل .وقتی سر بلند تو را دیدم
مادر فدای توست به قربانگاه قربان توست یاور ابراهیم!

عید مبارک
شعر قشنگی بود . این همزاد پنداری های شما با هاجر معرکه است
مجتبی اصغری فرزقی
1391/8/6 در ساعت : 8:5:4
سلام سركار خانم نظامي عزيز

اول اينكه عيد شما مبارك و عيد آينده هم تبريك

شعر زيباي شما را خواندم

فرصت براي نقد كار شما خيلي خيلي كم است و مي ترسم در نقدم راه ثواب را گم كنم اگر شد فردا با تامل بيشتر تيغ نقد را بر خواهم داشت و به كالبد شكافي اين پيكره ي عظيم و زيبا خواهم پرداخت

موفق باشيد خواهر خوبم

درضمن ممنون بابت حضور مداوم و هوشمندانه حضرتعالي در دفتر شعرم


ياعلي
امیر توانا املشی
1391/8/6 در ساعت : 22:58:54
سلام . آفرین !
علی رضا آیت اللهی
1391/8/5 در ساعت : 5:22:22
سلام
زیباست و الهی
قدسی و قابل تقدیس
عید شما مبارک .
حمید خصلتی
1391/8/5 در ساعت : 21:42:55
شعرتان بر ستون نقد شعر امروز قرار گرفت
زهرا شعبانی
1391/8/6 در ساعت : 20:29:50
سلام بر نغمه ی عزیز

بسیار زیبا سروده ای

در پناه حق...
بازدید امروز : 33,876 | بازدید دیروز : 35,818 | بازدید کل : 124,585,180
logo-samandehi