سلام
ضمن احترام به دوستان منتقد وعرض ادب به حضورشاعرمحترم
یک نکته هرچند باریک اما مهم دراین سروده نظرمراجلب کردوآن
لفظ میش بوددربیت ماقبل آخر.
درمقابل واژه ی میش درلغتنامه این چنین می خوانیم :
گوسفند ماده و دنبه دار
1 - گوسفند پشم دار. توضیح باین معنی به جنس نرهم
اطلاق شده : [ او را فرمود تانرمیشی را قربان کنند (کشف الاسرار ج 6 ص (182. ]
2 - گوسفند ماده پشم دار.
ترکیب هایی مثل میش ماست ( ماست بدست آمده ازشیرمیش)
ومیش پستان هم بازدرلغتنامه به ماده بودن میش اشاره دارند.
اماازطرفی اکثرِ روایاتی که واقعه روزعیدسعید راشرح کرده اند به قوچ
(نر) بودنِ گوسفندقربانی اشاره نموده اند.
واژه ی میش باآن که دربعضی لغت نامه ها به گوسفند
(چه نر و چه ماده) اطلاق می شده،درمحاورات کنونی دراکثر
نقاط کشوربه گوسفند ماده گفته می شود، حالاشایدغلط مصطلحی
باشد که آن بحث دیگری است.
درترکیب:
این میش سر بریده ...........؟
هماواییِ موجودومشترک در این و میش ( مصوت بلندِ ای ) دلیل خوبی برای انتخاب
میش بوده ،اما منطقی بودن آن راباتوجه به توضیح کوتاهی که دادم نتوانستم هضم کنم.