ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



4 آبان : طاهره صفار زاده
 
به مناسبت 4 آبان
سالروز درگذشت  
طاهره صفارزاده
شاعره ای که به عنوان « برترین زن مسلمان » در جهان برگزیده شد .
ادیبی که موضوع تزدکتریش « نقد نظری و نقد عملی » است ....
 
4 آبان :
یاد بود طاهره صفارزاده
 
« برخلاف جریان آب شنا می کند ؛ متفکٌر ، امٌا واپسگرا ست ، و... »
و این گفته ها در باره یکی از بزرگترین بانوان شعر ایران ، مرحومه دکتر طاهره صفارزاده ، در آبان سال 1346 بود که در هر حال وی را « از قماش شاعران  نو پردازپیشرو و طلیعه دار» جدا می کرد به این دلیل که ، به رغم گوینده عبارات مزبور ، « او نمی توانست طلیعه دار باشد » .
نقد شعر صفار زاده به نقد شخصیت او کشیده شده بود ( که چون دیگران نبود ...). 
چندان نقدی بر چنین نقدی نیست ؛ چرا که شعرِ شاعر اگر بیان احساسات درونی و ناشی از حقیقت وجودی وی باشد ؛ و « شعربافی » ، « صنعت شعری » و « تصنع شعری » به جهت استفاده هائی معین نباشد معرٌف شخصیٌت و هویت وی است ؛ می توان با بررسی شخصیٌت شاعر به مشخصات شعری وی رسید ؛ و با بررسی شعروی به شخصیٌت حقیقی او ... و از اینجاست مثلا" تفاوت بین « شخصیٌت فردوسی وطن دوست و مردمی » با « فرخی سیستانی فرصت طلب و مدیحه سرا » ...
برخی از شعرهای کاملا" غریزی ، برآمده از دل ، و صادقانه شعرا به صورت شناسنامه آنان در می آیند ؛ و گرچه شاعر بنا به محیط اجتماعی ، سرنوشت و زندگی خود متحوٌل می شود ، امٌا غالبا" آنچنان تفاوت نمی کند ، « دگرگون » نمی شود ؛ و ذات و کنه و « شخصیٌت اساسی » خود را حفظ می کند .
آیا شعر « کودک قرن » ، مشهورترین شعر طاهره صفارزاده ، به معنی « تفکر طاهره صفارزاده » است ؟ ، و طاهره صفارزاده سمبلی سمبلیک از کودک قرن خود است ؟. نگاهی به این شعر بیاندازیم :
 
کودک قرن
 
کودک این قرن هرشب در حصار خانه‌یی تنهاست
 
پر نیاز از خواب اما! وحشتش از بستر آینده و فرداست
 
بانگ مادرخواهیش، آویزه‌یی در گوش این دنیاست
 
گفته‌اند افسانه ها از مهربانیهای مادر، غمگساریهای مادر
 
در برگهواره‌ها، شب زنده داریهای مادر
 
لیک آن کودک ندارد هیچ باور
 
شب چو خواب آید درون دیده‌ی او
 
پرسد از خود"باز امشب مادرم کو"
 
بانگ آرامی برآید:
 
"چشم بر هم نه که امشب مادرت اینجاست"
 
پشت یک میز،
 
زیر پای دودهای تلخ سربی رنگ
 
درمیان شعله‌های خدعه و نیرنگ
 
در تلاش و جستجوی بخت!
 
چهره‌اش لبریز از زنگار فکر برد
 
فکر باخت، فکر پوچ، فکر هیچ!
 
کودک تنها دهد آواز:
 
 مادر!
 
خالهای بخت من در دستهای تست
 
آری آن دستی که محکم می‌فشارد برگ بازی را
 
زود برخیز از میان شعله‌های خدعه و نیرنگ
 
سخت می‌ترسم که دست تو و بخت من
 
بسوزد بر سر این آتش خون رنگ
 
های و هوی این صداها:
 
آخرین دست، آخرین برگ، آخرین شانس
 
راه می‌بندد بروی ناله‌های کودکانه
 
می‌پرد ازخواب
 
دیده در بیداری آن چیزی که او در خواب دیده
 
 
 
شام دیگر چونکه خواب آید درون دیده‌ی او
 
پرسد از خود "باز امشب مادرم کو "
 
بانگ آرامی درون گوش او آهسته لغزد:
 
 مادرت اینجاست !...
 
در سرای رنگی شب زنده داران
 
در هوای گرم و عطرآمیز یک زندان
 
قامت آن مادر زیبا بگرد قامت بیگانه‌یی
 
پیچان و دستش گردن آویز است
 
پای آنها در زمین نرم آهنگی قدم ریز است
 
آن اطاق از بانگ نوش‌وخنده‌ی مستانه لبریز است
 
می‌زند فریاد :
 
مادر !
 
جای من آنجاست
 
آغوشی که مرد ناشناسی سرنهاده
 
ناله‌های پرشگفتش گم شود در نعره‌های :
 
آخرین دور
 
آخرین رقص
 
آخرین جام
 
تا سپیده دم که خواب از دیده‌ی شبها در آید
 
مادر آن کودک تنها
 
درون لانه‌ی آغوش ها پر می‌گشاید
 
دیده در بیداری آن چیزی که او در خواب دیده
 
 
 
شام دیگر مادرش در خانــه‌است ، آنجاست
 
در اطاق او جدالی با پــدر برپاست
 
گفتگویی تلخ و ناهنجار ، دعوایی پر از تکرار
 
باز دعوا بر سر پـول است و دعوا بر سر ننـگ‌خیانتهاست
 
                                                        کودک بیچاره ترسان ، لرز لرزان
 
                                                           سرکند در زیر بالاپوش پنهان
 
                                                        پیش خود گوید:
 
                                           " خوش آنشب‌ها که در این خانه مادر نیست! "
 
                                            از هیاهوی شباهنگام :
 
                                            آخرین دست، آخرین رقص، آخرین جام
 
                                                آخرین دعوای ننگ و نام
 
                                                کی رود در خواب راحت
 
                                                  کودک این قرن بی‌فرجام؟
 
 * شاید بعدا" ادامه دهم...
** ممکن است اظهار لطف های طبیعتا" بی دریغ یاران و سروران عزیز را ، به دلیل نوعی کسالت...، نتوانم سریعا" و بموقع پاسخگو شوم . تعذر قبلی بنده را بپذیرند انشاء الله . 

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/8/2 در ساعت : 22:54:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  2263


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1391/8/3 در ساعت : 10:28:36
سلام استاد نازنین
تلاش های محققانه وآموزنده ی شما را ارج می نهم
و می آموزم شعر درد آلود منتخب هم یاد آور نمونه ای از درد و رنج های
زمانه می باشد .درود بر شما استاد.
زنده باشید

*
سلام به دوست عزیز و شاعر ارجمند .
نوشته های بنده که لیاقت بزرگانی چون جناب عالی را ندارد .
عجب اشاره ای فرموده اید به « زمانه » ...
« زمانه » ای که جناب عالی هم درک کرده اید و نه شعرای جوان امروزی ...
با تشکر بسیار .
وحیده افضلی
1391/8/3 در ساعت : 13:23:46
سلام استاد عزیز

انشاالله که کسالت شما جدی و مهم نباشد و همیشه سلامت و سرزنده باشید

*

سلام به شاعره ی گرامی
کسالتهای بنده فقط در یک چیز خلاصه می شمند : 67 سالگی !
امٌا شعرهای سرکار عالی و برخی دیگر را که میخوانم التیامبخش می شوند .
این سایت برای بنده دارو خانه هم هست !
با تشکر بسیار .
حمیده میرزاد
1391/8/4 در ساعت : 10:34:57
سلام استاد آيت الهى
اميدوارم به زودى كسالت بر طرف گردد
انتخاب شايسته ى شما را خواندم .
پند گرفتم وآموختم...

سايه تان مستدام باد

*
سلام به شاعره ارجمند و گرامی پارسی زبان و خواهر خوب و مهربان نروژ المسکن همه ی ما . امیدوارم حال سرکار و سایر اعضاء خانواده گرامی هم خوب باشد . مسئله سنٌ بنده هم نمی دانم چرا حلٌ نمی شود و روز به روز اضافه هم می شود !!! . شده است مثل قیمت سکٌه و دلار ! کسالت هم با آن مسابقه گذاشته است ...
از سرکار عالی بسیار ممنونم . به هرحال قاعدتا" شاعره ها بیش از شاعر ها به شعرهای مرحومه خانم صفارزاده توجه می کنند ؛ و ای کاش که بازهم بیشتر توجه کنند
مجتبی اصغری فرزقی
1391/8/3 در ساعت : 8:25:29
روحش شاد و راهش پاينده باد

*

سلام
با حضور شعرائی چون جناب عالی در صحنه راهش پاینده است .
بسیار ممنون و متشکر .




حمیدرضا دولتی (معراج)
1391/8/2 در ساعت : 23:12:4
سلام و درود بر استاد ایت الهی عزیز
...
ممنونم از مطالب مفیدتون
یاعلی

*

سلام ، دوست عزیز
نظر لطف شماست
علی (ع) نگهدارتان .
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/8/3 در ساعت : 12:55:13
سلام و عرض ادب و ارادت خدمت استاد عزیز جناب آیت اللهی
دست مریزاد ، که با گرامی داشت خاطره ی و یاد آن یزرگوار دلها را جلایی شکوهمن بخشیدید . شاعرانگی و فرزانگیتان مستدام و سلامتیتان برقرار

*

سلام به شاعر ارجمند و بسیار عزیز جناب نجوا
از الطاف جناب عالی ممنون .
عمرتان دراز ، امٌا خاطرات جناب عالی از خاطرات آن مرحومه بسیار بسیار شیرین تر اند و از آنجمله این شعر آخریتان در مورد « چلچلی »
روحبخش بود
بازهم متشکرم .
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/8/3 در ساعت : 12:46:2
درود و عرض ادب واحترام به محضر استاد بزرگوار جناب دكتر آيت الّاهي عزيز


دست مريزاد.

*
سلام بر شاعر ارجمند و گرامی
از لطف همیشگی جناب عالی ممنون.
حمیدرضا اقبالدوست
1391/8/3 در ساعت : 19:24:37
ممنون استاد آیت اللهی /شاد و سلامت باشید /یا حق

*

سلام به شاعر گرامی
ممنون از لطف جناب عالی
« گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست » ...
سید حکیم بینش
1391/8/3 در ساعت : 18:55:39
درود بر شما استاد خوبم فیض بردم.

پاینده باشید

*

سلام به شاعر گرامی
بسیار ممنون و متشکر
مصطفی معارف
1391/8/3 در ساعت : 10:59:39
از خداوند متعال برای شما طول عمر و سلامتی آرزومندم استاد. از خوانش مطلبتان در باب شخصیت شیناسی مرحوم خانم دکتر طاهره صفار زارده بی نهایت سپاسگزارم .

سالم و بر قرار باشید.

*

سلام به شاعر ارجمند و مجموعة المعارف روزگار کنونی با شعرهائی در شناخت و شناسائی آن .انسانگرائی جناب عالی هم همیشه برای بنده قابل ستایش بوده است .
و با تشکر بسیار .
نغمه مستشارنظامی
1391/8/3 در ساعت : 15:21:38
سلام بر شما استاد بزرگوار و نکته سنج و درود بر بانوی بزرگوار و استاد مسلم شعر و ادب و عرفان .قرآن شناس درد آشنایی که کوتاه در میان ما زیست اما سالیان دراز در خاطره مردمان قدر شناس سرزمینش خواهد ماند

*

سلام
پس من در قضاوت اینکه سرکار عالی یکی از صاحبنظران آسیب شناس صحنه ادب و فرهنگ هستید اشتباه نکرده ام .
بسهم خود از لطفتان بسیار ممنون و متشکر .
علی عبداللهی
1391/8/4 در ساعت : 13:26:2
سلام گرامی
سپاس
*
سلام
ممنون از لطف شما
بازدید امروز : 49,231 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,007,831
logo-samandehi