سلام و درود بر شما احسنت. چقدر زیبا و دلنشین. یک غزل ناب و فصیح. من دلم را به تو که بخشیدم، غنچه بودی پر از نگفتنها خوش زبان گشته ای، بگو؟ شاید، من ببخشم به خاطرت، قم را «به خال هندویش بخشی سمرقند و بخارا را» البته قم کجا سمرقند و بخارا کجا. معلومه دلبر شما خیلی دلبره!!
|
درود استاد بر شما و بر این زیبا سروده تان قلم شما دانشی است که باید آموخت دست مریزاد
|
سلام آقای موسوی... غزل زیبایی خواندم و آموختم... ممنونم.
|
سلام بر سرور گرامی جناب موسوی گفت معشوق این اگر بهر من است گاه وصل این عمر ضایع کردن است من این بیت مولانا را دوست دارم اما با خواندن شعر شما حس دیگری پیدا کرده ام و آن این که بستگی دارد عاشق قصه ی ما شاعر باشد یا نه . شاعر جماعت اصلا وصلشان هم همین معاشقه ی لفظی و همکلام شدن با معشوق است . ما به وصل هم برسیم حتی به معنی نازل و ناسوتیش کاری از دستمان جز معاشقه ی همزبانی بر نمی آید . خودم را عرض می کنم . هنیئاً لک همان نوش جان خودمان استاد ! « اربعینی » نوشتم و چند سطر پایین تر از شما در سایت است اگر فرصت شد ملاحظه بفرمایید .
|
سلام و عرض ادب
زیبا و دلنشین بود استاد
|
سلام استاد نازنین غزل دل نشینی است لذت بردم
|
سلام
احسنت....لذت بردم سید جان
|
درود سید بزرگوار شعر زیبایی بود... ------------------------- سلام خواهر گرامی سپاسگزارم موفق باشید.
|
|
سلام ودرود زیبا بود پاینده باشید
|