ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



با اشك ِ چشم خود سر شب كرده ام وضو

با اشك ِ چشم خود سر شب كرده ام وضو
قدمامتي به پا شده - عشقم - اذان بگو

با موبدان معبد چشمان ِ مست ِ تو
مانند سرمه اي دل من گرم ِ گفتگو

ازنسخه هاي عهد كهن كشف كرده اند
تشريح چشم هاي تورا ريزو مو به مو

يك استكان تلخ بريز از دو چشم خود
تا آتشي به پا كنم اين بار در گلو

بي طاقتم  كمي سر خود  را تكان بده
گيسو بريز اي بت عيار رو برو

گفتي وضو بگير كه وقتش رسيده است
با اشك ِ چشم خود - گل ِ من - كرده ام وضو

مجتبي اصغري فرزقي - مشهد
وبلاگ : http://mo1351.blogfa.com/ 

کلمات کلیدی این مطلب :  چشم ، وضو ، عشقم ، سرمه ، نسخه ، تشريح ، گل ، گيسو ، آتش ، عيار ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/29 در ساعت : 7:31:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  1684


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی‌رضا علی‌سلیمانی
1391/7/30 در ساعت : 15:50:43
به نام خدا
با سلام خدمت همه شاعران گرامي. از همه استادان و نيز شاعر محترم، جناب فرزقي عذر خواهم كه به خود اجازه مي‌دهم در اين حوالي (بخش نقد شعر)، چيزهايي كه به ذهنم مي‌رسد را كيبردي (قلمي!) كنم. فقط با اين نيت است كه مجبور شوم به فكر بيشتر، كه اين خود باعث ارتقاء خودم بشود ان‌شاءا... . و الا عزيزان همه استاد اين قطره كمترين هستند. لذا متشكر مي‌شوم اگر غلط نوشتم، اصلاح فرمايند و در اين گفته، هيچ تعارفي نيست. و اما نكاتي در مورد شعر:
1- در مصراع دوم از بيت اول: عبارت «قدمامتي به پاشده» مأنوس نيست، شايد به خاطر اينكه معمولاً مي‌گوييم «قيامتي به پا شد». حقير در خواندن اولين بار اين شعر، در همين نقطه دچار مشكل شدم. كما اينكه يكي ديگر از خوانندگان نيز، احتمال داده، اشتباهي تايپي در اين مصراع رخ داده باشد. شايد «قد قامتي به پا شده»، مشكل را حل كند (هم به قد و قامت اشاره دارد و هم به قد قامت الصلواة كه با وضو هم تناسب دارد).
2- در بيت دوم، خواننده پس از خواندن كامل بيت، هنوز منتظر «فعل» است. گويي چيزي كم است. مي‌شود گفت:
«با موبدان معبد چشمان مست تو/ مانند سرمه‌اي است دلم گرم گفت‌وگو». اگر به جاي «گفتگو» هم «گفت‌وگو» باشد، خوانش با طمأنينه بيشتري خواهد بود و در نتيجه شعر دلنشين‌تر است (گفت و گو را جدا و با مكث بخوانيد دوباره).
3- در بيت سوم، آنچه از كنار هم قرار گرفتن واژه‌هاي «نسخه»، «كشف»، «تشريح چشم»، «ريز» و «مو به مو» ممكن است به ذهن متبادر شود، «عمل تشريح چشم» به معناي پزشكي آن است (جراحي). شايد استفاده از واژگان ديگري چون «توصيف»، به حل اين مشكل كمك كند.
4- در مصراع اول بيت پنج، عبارت «كمي سر خود را تكان بده» خيلي شاعرانه و خيال‌انگيز نيست (به نظر بنده البته). براي حقير، اينگونه خواندن دل‌انگيزتر است: «بي‌طاقتم ز درد، سر زلف باز كن/ گيسو بريز اي بت عيار، رو به رو» (مقايسه كنيد لطفاً). در اين صورت، درمان درد هم مشخص است: باز كردن سر زلف و ريختن گيسو.
5- انتظار خواننده از بيت پاياني (مصراع دوم) بيشتر است. خصوصاً اينكه مشكل كمبود قافيه هم دست شاعر را نمي‌بندد. مثلاً: «گفتي وضو بگير كه وقتش رسيده است/ قدقامت‌الصلوة، بيا اي فرشته‌خو».
كه مضمون آن، خواندنِ آن فرشته‌خو است با عبارت قدقامت‌الصلوة.
با سپاس.
پاينده باشيد.
حمید خصلتی
1391/8/1 در ساعت : 8:31:54
سلام.امروز دوم است که این شعر در بخش نقد امروز قرار دارد. هنوز باید منتظر بمانیم تا این صفحه جا بیفتد.بسیاری از دوستان فقط شعر را می خوانند ودریغ از نظری کوتاه. اما در مورداین غزل:
این غزل به نظر حقیر از غزل های موفق جناب اصغری است که ارتباط عمودی ابیات باعث شده تا غزلی هماهنگ ویکدست در برابر چشمان خواننده قرار گیرد ونیز ارتباط افقی در مصراع ها در بعضی ابیات بسیار موفق بوده است واین همنشینی موفق مصراع های زیبایی از این دست بوجود اورده است:
گيسو بريز اي بت عيار رو برو
یا
يك استكان تلخ بريز از دو چشم خود
ااما یک نکته در باب کوتاه بودن زمزمه ای که در این غزل بین عاشق ومعشوقش رخ می دهد:اینزغزل میتوانست طولانی تر وشاید موفق تر از این باشد با عنایت به حروف قافیه دست شاعر بسیار باز بوده است اما جایی که در مصراع دوم واژه ی وضو اورده می شود ،هم دایره وازگانی که شاعر میتواند انتخاب کند محدود به واژه هایی خاص میشود هم محتوا یی که قرار است در ابیات دیگر در شعر بیاید وهمین ایجاد محدودیت باعش شده است تا یکبار دیگر واژه یوضو در مصراع آخر تکرار شود.حال انکه اگر واژه یوضو به عنوان یکی از قوافی در ابیات انتهایی یا وسط شعر می امد اینگونه اتفاقی نمی افتاد.یکی از ابزار هایی که میتواند در غزل باعث موفقیت ویا عدم موفقیت شعر بشود قافیه وردیف است.

درمصراع اول از تعبیر سر شب استفاده شده است که به نظر من جز پر کردن وزن جایی در آفرینش اثر نداشته است.من پیشنهادم برای این مصراع به جای سر شب "پیش رخ ات "است وقتی رخ در مصراع اول بیاید حالا یار هم حضوری فیزیکی وقابل مشاهده پیدا می کند. با اشک چشم پیش رخ ات کرده ام وضو
اما در مصراع دوم واژه ای آمده که برای عربی ندانانی مثل من از زیبایی شعر کاسته است.قدقامت نزدیک ترین چیزی بود که به ذهن شاعر میرسید والبته خواننده ی شعر هم امادگی پذیرش آن را با فضای شعر داشت.

با موبدان معبد چشمان ِ مست ِ تو
در مصراع سوم موبدان وچشمان هردو جمع بسته شده اند ولی معبد مفرد است به نظر من اگر چشمان جمع بسته نمی شد با معبد هماهنگی وهمخوانی بیشتری پیدا می شد
در مصراع چهارم هم از وازه ی سرمه استفاده خوبی نشده است.چرا که کاری که از سرمه بر می آید گفتگو نیست .ماهیت سرمه روشنایی بخشی است وزیبایی.بلکه برعکس وقتی از سرمه سخن به میان آید گفتگو به محاق میرود.در شعر شاعران سبگ هندی هروقت صحبتی از سرمه شده است در کنار ان سکوت دیده می شود.تعبیر سرمه در گلو ریختن در اشعار مولانا بیدل بسیار دیده می شود.

ازنسخه هاي عهد كهن كشف كرده اند
تشريح چشم هاي تورا ريزو مو به مو

این بیت را بیت زیبایی دیدم و ویزگی بارز آن باستان گرایی موفق وارتباط ان با چشمان یار بود.البته در نظرات یکی از دوستان اشاره ی زیبایی به تشریح پزشکی شده بود که شاید پیشنهاد ایشان راقبول کنیم شعر زیباتر شود وبه جای تشریح از توصیف استفاده شود ولی من وازه ی دیگری نیز در نظر داشتم:تصریف چشم هاي تورا ريزو مو به مو


يك استكان تلخ بريز از دو چشم خود
تا آتشي به پا كنم اين بار در گلو

در این بیت کاش به جای گلو واژه ای دیگر جستجو شود تا اوج مصراع اول این بیت بهتر حس شود

در مجموع غزل از غزل های زیبا وقابل تامل دوست عزیزم جناب اصغری است.

برای ایشان موفقیت وکامیابی آرزو دارم




هستی ثنایی
1391/7/29 در ساعت : 8:49:19
جناب فرزقی
این غزل زیبا را با مفاهیمش چندین بار خواندم و احسنت گفتم ......همیشه ایام شادکام باشید......ارادتمند.....حشمت اله حیاتی........29/7/91
دکتر آرزو صفایی
1391/7/29 در ساعت : 11:23:54
سلام بر شما
شعرتان بر دل نشست
دست مریزاد
امیر سیاهپوش
1391/7/29 در ساعت : 9:12:14
سلام جناب فرزقی
به نظر حقیر نسبت به اشعار قبلیت خیلی قویتره- تبریک میگم
دست مریزاد
هادی ارغوان
1391/7/29 در ساعت : 10:23:18
سلام
به نظرم بسیارمتفاوت بود ،
نسبت به کارهایی که قبلا
ازشماخوانده بودم.
مصراع دوم بیت ماقبل آخرراهم
اینطورخواندم:
گيسو بريز اي بت عيار رو به رو
که البته تاثیرآن درخواننده است نه شنونده.
بدرود
فرزانه سعادتمند
1391/8/2 در ساعت : 19:42:0
سلام ودرود فراوان بسیار زیبا وحسی ودلنشین بود ممنون وسپاس
علی میرزائی
1391/7/29 در ساعت : 11:44:11
جناب اصغری نازنین
شکوه مند ودل انگیز است
لذت بردم

"بي طاقتم كمي سر خود را تكان بده
گيسو بريز اي بت عيار رو برو"
سید علی‌رضا شجاع
1391/7/29 در ساعت : 14:0:33
سلام و عرض ادب
زیبا و دوست داشتنی
فقط جسارتا من فکر میکنم یک اشتباه تایپی در مصرع دوم رخ داده
یا علی
هادی ارغوان
1391/8/3 در ساعت : 10:23:14
سلام
ازاین که به دفتر شعرم سرزدید
ممنونم .
بیت دوم راویرایش کردم ودوست
دارم ازراهنمایی تان بهره مندشوم.
مخلص شما
علی سعادتخانی
1391/7/29 در ساعت : 8:10:59
سلام جناب فرزقی عزیز/غرل پخته ای بود بجز پایان بندی غزل تمام ابیات به جا و در خور بود با مولفه های یک غزل خوب/تنها مصراع آخر در حد کل کار نبود که به نظر میاد در صورت نداشتن مصراع خوبتر تکرار مصراع اول غزل بجا باشد
موفق باشد دوست عزیز
سارا وفایی زاده
1391/7/29 در ساعت : 11:2:32
سلام جناب فرزقی
زیبا بود
مانا باشید
علی عبداللهی
1391/7/30 در ساعت : 16:42:47
سلام عزیز
شعری بسیار زیبا خواندم
سپاس
آموختم
مجتبی اصغری فرزقی
1391/8/2 در ساعت : 7:29:2
از همه شما عزيزان متواضعانه تشكر مي كنم كه با حمايت قلمي خود و نوشتن نقد و نظر موجب روشن تر شدن راه مي شويد. من براي شما از زير چتر امام مهرباني ها ( امام رضا)به آسمان مشهد نگاه مي كنم و براي همه شما عزيزان آرزوي سلامتي و بهروزي دارم. براي همه دوستان عزيز آسماني آفتابي را آرزو دارم. مخلص همه شما . مجتبي اصغري فرزقي
بازدید امروز : 3,308 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,961,908
logo-samandehi