هوالجمیل
دربرخی از اشعار کوشش نیز به همان اندازه از جوشش ارزشمند است.
به شرطی که جانمایه یک شعر آراسته به اندیشه و آن هم اندیشه ای متعالی باشد.
غزل جناب خصلی خوب شروع می شود و تقریبا خوب هم به پایان می رسد اما :
1- واژگان در هربیت شخصیت مستقل معنایی که ندارند، هیچ ؛ حتی از بار معنایی معمول نیز بی بهره اند.مثل :
بیت مطلع : ارتباط آیینه گردانی با گرده افشانی؟! آیینه گردانی : آیینی مربوط به جشن ها - عروسی یا ...- که شخصی به عنوان "آیینه دار" جلوی کسی دیگر - عروس یا داماد - آیینه گردانی کند. در مفهوم استعاری آن : صفتی منسوب به خورشید است . چرخیدنش در ،آفاق و انفس.
واژه گرده افشانی : در هنگام "باوری" برخی از گیاهان رخ می دهد و به دلیل پراکنده شده اجرام در محیط منظره زیبایی برای تماشا به وجود می آید. حال گرده افشانی با چشم چه ارتباطی مفهومی دارد و در آغاز خلقت این اتفاق در کجا رخ می داد که خورشید به عنوان یکی از اجرام کهکشان ، آیینه در برابرش گرفته بود ؛ بماند.
* اصولا : مابرای گفتن شعر از "فیزیک" به "متافیزیک " می رسیم . با عنایت به شعار ((نوگرایان)) که شاعر نادیدنی هارا تجربه می کند، که نمی شود آنهم در باره خلقت برترین "موجود ذی جود" خلقت (ص) با تنها معیار" تخیل" شعر سرود؟!
و واژگانی همچون "جنون " : که انگار معنایی غیر خود دارند . مثلا :نهایت شوق را می رسانند که جنون این گونه نیست و حالت بی خودی "منفی" است و بی خودی مثبت "صحو " است و یا "جذب " است.حتی جنون" عشق " هم ، دربسیاری از موارد مفهوم مادی منفی دارد.
2-در برخی از ابیات نبود ارتباط مصرع ها مشهود است مثل بیت دوم ، که " مبتدا و خبر " در مصرع ها مفهوم ودربیت مشخص نیست. مثلا در بیت چهارم نقص گفته شده را با "و" مصرع دوم جبران کرده است.
3- بیت مورد بحث دیگر : که فکر می کنم کمتر کسی به این طرز فکر تاکنون پرداخته باشد ؛ که میان " بشر" و " آدم "و "انسان " در مصداق های تکوین تفاوت وجود دارد.
"بشر" با "انسان" فرق دارد ، چون انسان قبل از بشر آفرینش یافته است و خداوند در قرآن ؛ آن را در کنار "جن " قرار می دهد: جن و انس ، و درمیان این دو ، که هردو طغیانگر بودند ؛ "بشر " برای هدایت و بعنوان هدایت یافته ، خلق کرد و حضرت آدم ابوالبشر است و نه ابوالانسان !
بیت چهارم علی رغم زیبایی در بیان ، فاقد این نکات امتیازی برای پیامبری است که به عنوان : "بشیر نذیر " معرفی شده است ( با اینکه این بیت نقطه تلاقی ابیات دیگر و محل اتصال مفهومی آن هاست)
4-بیت سوم ، بیت منسجم و خوبی است ، اما باز به دلیل فقدان "مبتدا و خبر"(نهاد و گزاره) محکم در بیت ، یا باید با علامت سوال و تعجب ؛ تکمیل کرد و یا نیاز به تغییر زمان از "گذشته ساده " به زمان نقلی یا استمراری دارد.
5- بیت دوم خوب بود
6- دو بیت آخر نیاز به ساماندهی بهتری دارند.
7- "عدم " مربوط به" نفس" است مثل "جنون" و جان : عدم ناپذیر است ، چراکه "جان جانان" عدم ناپذیر است.
8- ضمایر و حروف ربط و اضافه ،در حد اشباح نیستند اما ، اگر کمتر آورده می شد به بلاغت غزل کمک می کرد.
9-غزل مجهول شروع و نامعلوم خاتمه پیدا کرده که "من" نمی پسندم. مجهول شروع شدنش خوب و نامعلوم بودن پیامش، خوب نیست ( نکته ای که استاد خوش عمل نیز به آن اشاره کرده اند)
10- "ت" است ،در دو بیت پایانی شاید از لحاظ تقطیع و تحت الفظی بودن ، ساقط باشند ؛ ولی از لحاظ بلاغت ، در غزل اشکال به وجود آورده اند، بخصوص در مقطع.
11- در انتخاب وزن ای کاش "سلیقه " به کاربرده می شد چون این وزن (بحرهزج) در بیشتر موارد دارای موسیقی "محزون" است و برای نشان دادن شعف و شور خلقت باید از اوزان : مضارع یا مجتث ، استفاده کرد.
12 قوافی و رعایت "ی" مصدری ، بخوبی رعایت شده است.
14 برای شاعر این "غزل" و خوانندگان این "سطور "آرزوی توفیق دارم.
یا حق