ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



محصل عشق (تقدیم به شهدای جهاد علمی)
گرفتم اینکه شکستی نوک مداد مرا
چه خدشه ای برسانی مگر سواد مرا!؟
 
چکیده خون تنم بر زمین که یارانم
در این مسیر بیابند امتداد مرا
 
عجیب نیست اگر حلقه ای به سر دارد
که چفیه بسته به گردن، قلم، جهاد مرا
 
من آن محصّل عشقم که میزهای کلاس
سپرده اند به خاطر همیشه یاد مرا
 
جهاد واجب شرعی است بر تبار قلم
و تیز تر کند این تیغ ها مداد مرا
 
تمام باور من مشق "اطلبوا العلم" است
 سرشته اند بدین گونه اعتقاد مرا
 
چگونه خوش ننویسم!؟ من آن قلم هستم
که عشق کرده پر از خون مست باده مرا
 
اگرچه خون به دلم کرده اند مثل فلق
شَبند و چاره ندارند بامداد مرا


موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/23 در ساعت : 23:1:47   |  تعداد مشاهده این شعر :  1914


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1391/7/27 در ساعت : 1:44:19
سلام.در نقد قبلی جناب موسوی فرموده اند بیت اول علی رغم آغاز خوب ذم در عین مدح دارد .من این ویزگی را درشعر نمی بینم.شعر شروع خوبی داشته است فقط یک اشکال کوچکی در مصراع اول هست که به خاطر رعایت وزن واژه ی نوک که که در این سطر یک هجای بلند ویک کوتاه هست را به صورت نوک بخوانیم تا وزن درست شود هرچند اگر تلفظ نک صورت محاوره ای نوک است وچندان با بقیه شعر جور در نمی آید. والبته استفاده کردن ازواژه ی مداد با توجه به بار معنایی که در خود دارد تصاویری به ذهن متبادر میکند که مارا به فضای مدرسه ودرس میبرد وخواه ناخواه به مدارس ابتدایی ارجاع می دهد.حال آنکه قصد شاعر افرادی با سنین بالاتر بوده است.

بیت دوم بیت موفقی از کار درآمده است.اما دربیت سوم شاعر می خواسته مقایسه ای بین حلقه ی فلزی انتهای مداد وچفیه انجام دهد که نه تنها مقایسه ی خوبی نبوده بلکه در مصراع دوم این بیت محتوای درستی هم درک نمی شود.مسند الیه در این سطر مشخص نیست.قلم جهادمرا به گردن بسته یاچفیه جهاد مرا یا غیر اینست؟

در بیت سوم شاعر با استفاده از مراعات نظیر واژه هایی متناسب را در کنار هم قرار داده وحسی آشنا برای همه یاد آوری کرده واز این آشنایی استفاده ی خوبی برده است.
در بیت5 منظور از تیغ ها مشخص نشده است.کدام تیغ ها؟البته در مصراع اول همین بیت به جهاد اشاره شده که شاید همین اشاره ی غیرمستقیم مد نظر شاعر بوده که اگراینگونه باشد ارتباط جهاد باتیز کردن مدادبوسیله ی تیغ ارتباط بسیار کمی با هم برقرار کرده اند.ضعف تالیف دراین بیت مشهود است.

در بیت بعد شاعر تلمیحی در مصراع اول آورده است که تا اینجای کار موفق وبی نقص وبسیار به جاست ولی درمصراع دوم شاید با ویرایشی دیگر بشودمصراع موفق تری جایگزین کرد.در مصراع دوم فعل سرشته اند نشان از استفاده ی شاعر از یک تعبیر کنایی دارد که معمولا اینگونه معروف است:گل ما را اینگونه سرشته اند که در این سطر گل حذف شده وبه جای آن اعتقاد آورده شده که جایگزینی خوبی نبوده است. در این سطر یا باید گل اعتقادمرا سرشته اند آورده می شد یا گل مرا اینگونه سرشته اند می آمد.
در بیت بعدترکیب خون مست باده آنچنان گیرایی ندارد وبه نظر می آید حتی اینگونه استفاده کردن از این ترکیب درست نباشد.خون، مست باده است؟یعنی خون از باده سرمست شده؟ یا اینکه باده ای چون خون مست است؟اگر صورت دوم مد نظرشاعر بوده است که شباهت درستی نیست.چگونه باده مانند خون مست می شود.؟مگر خون مستی می آورد؟
بیت آخر هم اگرچه بیت زیبا وکم نقصی است ولی ارجاعی دیر هنگام داده است توسط:

تعبیر شبند وچاره ندارند.

این ارجاع برگشتی به بیت اول است ولی چون در غزل روی صحبت شاعر ازدوم شخص در بیت اول تغییر کرده وتاپایان شعر با اول شخص ادامه یافته قدری این ارجاع به چشم نمی آید. همچنین اگر شاعر می توانست از محدودیت وزن در جمع بستن شب خارج شود وبهجای شبند شب هستند استفاده میکرد این مصراع گوش نواز تر می شد.در مجموع غزلی است با زبانی روان وقابل درک برای مخاطب وبه خاطر فضایی ملموس در تصاویر،مخاطب را با خود همراه می کند واین ویزگی مهمی برای شعر است.با آرزوی موفقیت برای شاعر توانا جناب فردوسی عزیز.
سید علی اصغر موسوی
1391/7/26 در ساعت : 16:11:46
سلام به صاحب اثر، دوستان شاعر و اساتید معظم.
چند جمله ای ، کوتاه و کلید واژه ای ، البته با کمی توضیح (به عنوان نقد) می نگارم:
1-اگر موضوع شعر "شهید" است ، مطلع علی رغم آغاز خوب : ذم در عین مدح است.
2- بیت دوم عالی و بیت سوم و هفتم دارای ضعف تالیف است.
3- به غیر از بیت دوم و (تقریبا) بیت مقطع ، مانقی ابیات شعاری و عاری از زبان توصیفی شعر است.
4- نابجاترین و نامفهوم ترین مصرع : مصرع دوم بیت هفتم است ، که نه مفاهیم عرفانی اش جا در غزل گزارشی دارد و نه بیت به خوبی ساخته و پرداخت شده است.
5- معنای حدیث و محل اشاره ی آن در بیت نامفهوم است. چون این حدیث نبوی دو شکل نگارشی دارد : یک بعد مسافتی ، حتی بالصین دارد و دیگری بعد من المهد الی الحد. پس شاعر ملزم به تعیین مصداق می بایست باشد تا مخاطب دلیل آوردن حدیث را بداند.
6- پیام شعر کمی دینی-کمی حماسی- کمی گزارشی و کمی شاعرانه است ، ولی به عنوان یک شعر (کوششی) مطلب خود را رسانده است
یاحق
عباس خوش عمل کاشانی
1391/7/27 در ساعت : 5:40:52
فقط یکی دو نکته عرض می کنم زیرا این سروده ی اسطقس دار دلنشین مثل همه ی کارهای شاعر نمره ای کمتر از هجده ندارد.اول اینکه استفاده از کلمه ی «نوک» در بیت اول بسیار بجاست و هیچ خللی از حیث وزنی به شعر نرسانده است.این کلمه با سه تلفظ در شعر فارسی کاربرد داشته ودارد:«نک مداد مرا» مثل همینی که شاعر آورده-«نوک مدادمرا»-نوک را بر وزن اوج بخوانید-و«نوک مداد مرا»-نوک را بر وزن پوک بخوانید-.برای هرسه مورد تلفظی شاهد مثالهای فراوانی در شعرهای قدما و معاصرین هستکه جهت پرهیز از اطاله ی کلام درج نمی کنم.نکته ی دیگر اینکه شاعر عزیز ما از جمله سخنسرایان جوان معاصر است که کمتر اثر کوششی ازو دیده ام.به عبارتی نودوپنج درصد آثار ایشان از مصادیق بارز شعر جوششی است.همین و والسلام.
پونه نیکوی
1391/7/24 در ساعت : 8:11:41
سلام
بسيار عالي است
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/7/25 در ساعت : 19:19:50
سلام بر جناب فردوسی عزیز
زیبا و دلنشین همچون همیشه ، برقرار و استوار باشید خودتان و قلمتان هر دو
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/7/26 در ساعت : 12:13:35
خصوصی
نظری که دادم نقد بود آقای فردوسی :)
نغمه مستشارنظامی
1391/7/24 در ساعت : 1:4:26
احسنت بر شما به شیواترین نحو حرف دل عالمان و اهل قلم را سروده اید
افشین تل لو
1391/7/24 در ساعت : 11:45:36
سلام برادر شاعرم
مثل همیشه زیبا بود.
امیر سیاهپوش
1391/7/24 در ساعت : 11:47:16
سلام جناب فردوسی
آفرین به شما. قوی، محکم و خوش مضمون. خیلی زیباست
دست مریزاد
سید اکبر سلیمانی
1391/7/26 در ساعت : 2:48:12
جناب فردوسی عزیز
دست مریزاد. کار خوبی بود
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/7/26 در ساعت : 12:12:45
با سلام
من در بیشتر شعرهایی که از آقای فردوسی شنیدم استفاده از احادیث و آیات در ابیات آنهم با زیرکی خاص خودشون باعث قوت بیشتر کار شده کاری که از هر کسی بر نمیاد و این هم به خاطر هوشیاری و رندی خاصی ست که هر شاعری باید داشته باشه . شعر های آقای فردوسی را با یکبار خاندن نباید نقد کرد چون سادگی زیرکانه ای! که در کارهای ایشان وجود دارد مخاطب عادی رو از دریافت لایه های درونی شعر دور می کنه...نقش مداد یا قلم را در تمام شعر دنبال کنید .برای من خیلی جالب بود!
سید حسن رستگار
1391/7/24 در ساعت : 10:42:44
سلام بر علی عزیز

علی جان در مورد شعرت که حقیر جز تحسین چیزی ندارم که بگویم

راستی دیشب جایت خیلی خالی بود محفلی لبریز از شعر بود که فقط تو را کم داشت
به امید دیدار

بر قرار و بر مدار
یا علی
میلاد سلطانی آزاد
1391/7/26 در ساعت : 1:42:40
جهاد واجب شرعی است بر تبار قلم
و تیز تر کند این تیغ ها مداد مرا

سلام

بسیار دلنشین بود

قلمتان رقصان
زهرا شعبانی
1391/8/4 در ساعت : 9:54:47
سلام جناب فردوسی ارجمند

خواندم و آموختم

پایدار باشید...
ساجده جبارپور
1391/8/6 در ساعت : 9:41:26
من آن محصّل عشقم که میزهای کلاس
سپرده اند به خاطر همیشه یاد مرا
سلام
خیلی بیت قشنگیه
بازدید امروز : 48,284 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,212,595
logo-samandehi