ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



وقتی که زهر بیکسی بر من چشانیدند!-دیگر نمی ترسم ز نیش مار باور کن




بر چشم_عاشق پیشه و بیمار باورکن

بر قلب_خنجر خورده و افگار باور کن



این رشقه پیچانی که من در باغ ...رو‌ئیدم

قد میکشد در پهلوی دیوار باور کن



گر قایق عمرم به دست موج تکلیف است!!

دارم امید از ساحل هموار باور کن





وقتی که زهر بیکسی بر من چشانیدند!

دیگر نمی ترسم ز نیش مار باور کن

 

من نو گلی هستم که در گلزار نومیدی

خیلی به تکلیفم زدست خار باور کن



حالا که انسان های این فکار بی نظم اند

کاری کنم بر صورت_آمار باور کن....



آن ماهی_بودم که غافل از خدای آب

حالا به دام افتادم و ناچار.... باور کن



 عبدالله بیخود

2012-09-01

کلمات کلیدی این مطلب :  وقتی ، که ، زهر ، بیکسی ، بر ، من ، چشانیدند!-دیگر ، نمی ، ترسم ، ز ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/13 در ساعت : 18:57:3   |  تعداد مشاهده این شعر :  2448


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1391/7/14 در ساعت : 20:55:51
سلام جناب بیخود گرامی

بسیار زیبا بود درود بر شما
دوتا مورد را تذکر می دهم 1- گر قایق عمرم زدست موج تکلیف است!! که باید به جای " ز" " به " قراردهی:

گر قایق عمرم به دست موج تکلیف است!!

2- حالا که مردم های فکرم بی نظم هستند .... مردم در زبان فارسی جمع است و دیگر علامت جمع " ها" نمی خواهد البته در زبان اردو را نمی دانم در ضمن این مصرع از وزن خارج شده است من اینگونه آن را تغییر داده ام:
حالا که انسان های این فکار بی نظم اند .......... و به قول خودت :حالا که مردم های این فکار بی نظم اند
حسین سنگری
1391/7/14 در ساعت : 12:59:16
سلام بر شاعر سبک هندی جناب بیخود عزیز.
همیشه می خوانمتان با تصاویر بدیع و تازه تان.
بسیار عالی بود
برقرار باشید
دکتر آرزو صفایی
1391/7/14 در ساعت : 14:21:5
م جناب بیخود
دست مریزاد
بازدید امروز : 17,572 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,181,883
logo-samandehi