برای حادثه تاسف بار میدان کاج ودرد بی درمان بی تفاوتی ها!
بــرفـی نیامـده هـمگـی فـکــر ِ بـامـتـان
در فـکـر ِ چیدمـان ِ شب ِ میز ِ کـامـتـان
اینجا بـه روی آب دو تـا دست می رود
دستی رسیده بر تـن و دست ِ کـدامـتـان؟!
صدها بهانه دست ِ کـج ِ بـاد مـی دهـید
رنگ ِ نـمـور ِ حـادثـه دارد سلامـتان
هـیــزم بـه روی آتش ِ کینه نهاده ایـد
بـوی تـنـور ِ عـاطفه دارد کـلامـتـان!
تسبیح بی قـواره و سجاده هـای نــو
اِن الحیات ُ عـافیـه ذکـر ِ مـدامـتـان
..
بـاران گـرفته ،مـوی شما خیس مـی شود
سُر می خـورد خـدای نـکــرده مـرامـتـان!!
مـردی به فکـر مـردن ِ تـدریجی و،شما
در فکر ِ خوردن ِ دو سه "خرما/ تمامتان"
کلمات کلیدی این مطلب :
( ،
مرام!) ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/7/9 در ساعت : 22:54:14
| تعداد مشاهده این شعر :
944
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.