ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اينجا ميدان شهداست، دور زدن ممنوع! پونه نيكوي


به اين متن زيبا اتفاقي در اينترنت برخوردم...

سلام مامان قهرمانم:

میدونی....!

حالا که روزتولدته من و آبجی می خواستیم قشنگ ترین هدیه رو برات بخریم ولی نمی دونستیم چی بخریم.

دختر خاله می گفت برات یه دست کامل لوازم آرایش بخریم.

می گفت اگه مامانت آرایش کنه زخم های روی صورتش کمتر معلوم می شه...

می گفت:

زشته یه معلم با سرو صورت زخمی سر کلاس بره

می گفت:

شاگردهاش می فهمند شوهرش...

میدونم تو هیچ وقت برای خودت از این چیزها نمی خری

آخه همش رو می دی پول دارو و بیمارستان بابا...

بابا هم که تو رو کتک میزنه...

فحش می ده...

حرف هایی می زنه که ما نمی فهمیم

فقط می بینیم و گریـــــه می کنیم.من و آبجی خوب می فهمیم که وقتی بابا موجی می شه تو دستای مارو می گیری و می بری تو اتاق دیگه.

بعد می ری تا بابا کتکت بزنه

و موهای قشنگتو بکشه...

من و اون خوب می دونیم چرا این کارو می کنه.

آخه اگه تو نری جلوی بابا اون خودشو می زنه

فقط تو رو خدا این دفعه بذار بابا ما رو جای تو کتک بزنه... دست خودش نیست...تو هم چون بابا رو خیلی دوست داری نمی خواهی بابا خودشو بزنه...

به قول خودت یه ذره از سهمت و فداکاری هاش رو میدی

از ترکش های توی بدنش

از موجی شدنش

از...

ما می فهمیم که وقتی بابا آروم می شه سرش رو می گیره و چقدر گریه می کنه

وقتی می فهمه چیکار کرده ناراحت می شه

دستت رو می بوسه...تو هم گریه می کنی...

من و آبجی صدای گریه تو و بابا رو می شنویم.مامان جون!مامان خوب و قهرمانم!

پس سهم ما چی می شه؟

ما هم می خوایم مثل تو و بابا قهرمان باشیم

می خوایم روز تولدت پول هامون رو بدیم به تو تا برای بابا دوا بخری

فقط تو رو خدا این دفعه بذار بابا ما رو جای تو کتک بزنه...

مامان جون، تولدتـــــــــ مبارکـــــــــــــــــ



و گوشه اي از كتاب انار سبز، زيتون سرخ  پونه نيكوي





 1



اِنتشار شکوفه های اَنار                                                                

لحظه ی تلخ آخرین دیدار

چشم دیدن نداشتم وقتی

تکیه دادی به سینه ی دیوار

حلقه زد اشک توی چشمانم                        

دل تنگم نداشت راه فرار

و بلیطم دوباره سوت کشید

پشتِ انکار پله های قطار

باز پادرمیانی چشمت

که مرا دست بادها نسپار...

کوپه کوپه گذشتم و پژمرد

گل به گل مَتن چادرِ گلدار

شانه هایم چقدر سنگین بود

آسمان ریخت هم چنان آوار

وَرق زندگیّ من برگشت

برنگشتم برای دیگر بار

بعد از آن شب که من شهید شدم

خنده هایت شهید شد انگار!

پس از این سالهای تنهایی

آمدم، عکس را زمین بگذار

رنگ تیره به تو نمی آید

روسری سیاه را بردار

آه گیسوی پرکلاغی تو

می شود هی سپید، تار به تار

می نشانم به روی گیسویت

چند تا از شکوفه های اَنار

خواستم تا به خوابت آیم و تو

خیره در عکسهای من بیدار...



 

 2



لبت ضمیمه ی «گلپونه های بَسطامی»

که سوت می زند این شعر را به آرامی

لبت شهود لب آهنگ های موسیقی

که پیرتر شده با خاطرات هر گامی

و باز هم به موازات شعرهای اصیل

اسیرِ موجِ نفس های روبه اتمامی

سکوت حنجره ات را کسی نمی شنود

تو با پلاک و بدون پلاک گم نامی

چکیده روی لبت اشک و شور می خوانی

مچاله می کندت بغضِ نابهنگامی

خدا کند که زمان منجمد شود امشب

که چند لحظه از این عمر را بیارامی

مگر به خواب ببینم تو را بیارامی

و پخشِ زنده ی گلپونه های بَسطامی3



3

نام تو را اگر همه از یاد برده اند

بن بست ها به خاطره خود سپرده اند

جمعیتی به خوشه ای از سکه دلخوشند

جمعیتی نداشته ها را شمرده اند

سیصد هزار سال گذشت و زغار جهل

بیرون نیامدند و یقین دان که مرده اند

دنیا عجوزه ایست عروس هزار مرد *

جمعی فریب جاذبه اش را نخورده اند...

آنان که با پلاک و دلی عاشق و صبور

خود را به بال های ملایک سپرده اند

"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"

آری نمرده اند، شهیدان نمرده اند



4



جوانه مي زند انگار تاول از بدنت

در آستانه ي گل دادن است پيرهنت

يكي دو تاول كوچك شكفته خواهد شد

وچند لكه، كه گل شد به سبزه ي بدنت

به دوست داشتنت خيره مي شوم وقتي

كه شاخه ي گل سرخي ست گوشه ي دهنت

به دوست داشتنم خيره مي شوي وقتي

كه من نمي گذرم از چروك پيرهنت

شگرد فتح تو بر دشمنت چه بود اي مرد

كه چند سرفه فقط مانده تا به باختنت

پلنگ بودي و آهو شدم ولي حالا

به ناگزير مرا خوانده اند شير زنت

امان نمي دهد اين سرفه عاشقم باشي

هميشه در دل تو مانده نيمي از سخنت                                                 پونه نيكوي


کلمات کلیدی این مطلب :  اينجا ، ميدان ، شهداست، ، دور ، زدن ، ممنوع! ، ، پونه ، نيكوي ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/1 در ساعت : 9:45:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  1566


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ساراسادات باختر
1391/7/1 در ساعت : 11:39:59
سلام پونه جان
متنی که دیج کردی منقلبم کرد
غزلهات هم که نپرس
ممنون پونه عزیز
و درود به این روح لطیفت عزیزم..
مجتبی اصغری فرزقی
1391/7/2 در ساعت : 7:40:3
متن زيبايي بود

به اضافه شعرهاي زيبايتان


موفق باشيد سركار خانم
دکتر آرزو صفایی
1391/7/1 در ساعت : 11:14:17
سلام بانو
درود بر قلمت
مانا باشی
امیر سیاهپوش
1391/7/1 در ساعت : 12:58:44
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"

آری نمرده اند، شهیدان نمرده اند

احسن خانم نیکوی. دلت همیشه زنده باشه
عالیه مهرابی
1391/7/1 در ساعت : 19:7:48
سلام پونه عزیز
شعرهای زییایت را خواندم مخصوصا غزل اخر که خیلی عالی و دلنشین بود . افرین
حمیدرضا دولتی (معراج)
1391/7/1 در ساعت : 11:16:3
سلام خانم نیکوی
بسیار عالی
درود بر شما خواهرم...
سید حسن رستگار
1391/7/2 در ساعت : 2:31:7
سلام ودرود

خانم نیکویی از غزلها بسیار لذت بردم
مرحبا

بر قرار و بر مدار
یا علی
زهرا محمودی
1392/6/18 در ساعت : 9:53:28
سکوت حنجره ات را کسی نمی شنود

تو با پلاک و بدون پلاک گم نامی



سلام بانو ...عالی بود.
پونه نیکوی
1392/6/18 در ساعت : 10:22:38
سلام
سپاس گزارم
بازدید امروز : 30,419 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,194,730
logo-samandehi