روی دوشش دوباره خرما داشت  ... تقدیم به فداکاری های حضرت علی (ع)
	رفت و در پیچ کوچه ها گم شد ، روی دوشش دوباره خرما داشت 
	حس او را کسی نمی فهمید ، رد پایش هزار معنا داشت 
	کودکی پشت در ، دلش می خواست ، روی زانوی نور بنشیند 
	پر پرواز پا پری ها بود ، در دلش اشتیاق مولا داشت  
	مثل باران به کوچه ها جان داد ، بوی مولا که در فضا پیچید 
	خبر از اتفاق خوش می داد ، کوچه ها رنگ و بوی دریا داشت 
	بوی رحمت دوباره جاری شد ، نان و خرما برای کودک داشت 
	آمد از راه آفتاب کریم ، دست مولا عجیب گرما داشت 
	اقتدا کرده بود بر اینکه ، زندگی بخش خانه ها باشد 
	در نمازش زکات جاری بود ، مرتضی سینه ای مصفا داشت 
	رود ها در مسیرش افتادند ، در مقامات و رکن تعظیمش 
	بادلی صاف و ساده می گرداند ، روی بر آنچه طعم دنیا داشت 
	چشمه هایی زلال جاری شد ، گام های همای رحمت بود 
	درو دیوار سجده می کردند ، نخلها را به بندگی وا داشت 
	زندگی را  یکی یکی می کاشت ، نخلهایی که بوی رحمت داشت 
	عمر خود را فدای مردم کرد ، وقف او انعکاس فردا داشت 
	م- شوریده سید مهدی نژادهاشمی 
	برگزیده  و نفر برتر - استانی شعر وقف چشمه ی زلال4/10/1389
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1390/3/4   در ساعت   :    5:26:52
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
3316
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.