ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چقدرهمنفس جاده هاي دورازدست/چقدرشاعرشبخواني كويرشدم!
بیاد مادرم که با فرشتگان خدا پیوند خورد


 



 



 



چقدر از غمت ای جان پناه، پیر شدم



شبیه کودکی خود بهانه گیر شدم



 



بدون وقفه شکستم به شیشه مشت زدم



میان سکسکه ،دیوانه ای دلیر شدم



 



کدام سمت، سراسیمه بر زمین خوردم



نفس نفس نفس آتش درآن مسیر شدم



 



پس از تو باغچه را بی اجازه له کردم



که سخت بی نفست از بهار سیر شدم



 



پس از تو کوچه و هر شب کلاغ نفرینی



 قفس به گریه و من قمری اسیر شدم



 



قفس به گریه و بی وقفه بال بال زدم



پرنده ای پر کابوس مرگ و میر شدم



 



زدم به کوه از اندوه پنج شنبه ی شهر



و گرم زمزمه با تکدرخت پیر شدم



 



 



چقدر همنفس جاده های دوراز دست



چقدر شاعر شبخوانی کویر شدم



 



بدون بدرقه ی یک ستاره براتوبوس



شبی روانه ی یک شهر برف گیرشدم 



 



من و محاصره ی دره های سرد وعبوس



شبیه پنجره ای رو به زمهریر شدم



 



به قله های مه آلود از غمت گفتم



چه سربلند سرودم چه سربزیر شدم



 



چقدر در گذر رودخانه، خیر ه به ماه



سرودم ازغم تو ، شاعری شهیر شدم



 



دو سال یکسره سربازی ام به کوه گذشت



میان بیشه ای از حاد ثات،شیر شدم



 



زمین که خوردم یا فاطمه بلندم کرد



که غرق روضه ی" یا حضرت امیر" شدم



 



دو سال، موقع خوابم همیشه اشک به چشم



دو سال، وصله به پیشانی ام ،فقیر شدم



 



چقدر چشم به بام امامزاده ی شهر



چقدر زایر آن گنبد منیر شدم



 



در اولین رمضان پس از تو هر شب قدر



به گریه همنفس" جوشن کبیر" شدم



 



گل یخی به سراشیب دره ای بودم



که با شکوه بهار آنچنان حقیر شدم



 



ببخش این همه سال و دو سوگواره ی من



ببخش مرثیه خوان غمت چه دیر شدم!



 



 



 



26/3/90 میبد 



 



موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/6/25 در ساعت : 23:6:6   |  تعداد مشاهده این شعر :  1301


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ساراسادات باختر
1391/6/26 در ساعت : 0:42:57
سلام جناب انصاری
زیبا بود..
ابراهیم حاج محمدی
1391/6/27 در ساعت : 17:56:59
سلام و درود
روح آن گرامی مادر غریق انوار رحمت خداوند باد . ریبا سرودید استاد عزیز .
مصطفی پورکریمی
1391/6/27 در ساعت : 2:30:59
سلام استاد خدا رحمتشان کناد انشاالله که دیگر سوگواره نسرایید بسیار غزل زیبا و مؤثری بود زنده باشید
عباس خوش عمل کاشانی
1391/6/26 در ساعت : 4:32:7
درود ای عزیز.خداوند مادر مهرپرورتان را غریق رحمت کناد.آمین....واما ارادتمند نیز با همین وزن و قافیه شعر طنزی دارم که مطلعش چنین است:
فزون ز حد چو اخیرا بهانه گیر شدم
زنم به خنده مرا گفت پاک پیر شدم...
علی سعادتخانی
1391/6/26 در ساعت : 8:49:33
درود بر استادٰ خدا رحمت کند انشاللهٰ محظوظ شدم از غزل سرشار از عشق و محبتت
حسین سنگری
1391/6/26 در ساعت : 0:54:16
سلام و درود بر استاد انضاری نژاد عزیز
بسیار عالی بود این غزل ... برقرار باشید
سارا وفایی زاده
1391/6/27 در ساعت : 12:10:10
سلام
روح مادرتان شاد.
سید علی اصغر موسوی
1391/6/30 در ساعت : 2:50:24
سلام
خدایش بیامرزاد
ان شاء الله که برایش باقی الصالحات می مانید
فرزند سالم و صالحی چون شما خود موجب رحمت پروردگار است
عمرت طولانی
یا حق
بازدید امروز : 2,823 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,961,423
logo-samandehi