ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مفهوم نوگرای در ادبیات شوروی تاجیک

     تحولات بنیادینی که بعد از تاسیس حکومت شوروی در آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان رخ داد ادبیات و فرهنگ این کشور هارا نیز شدیدا تحت تاثیر خود قرار داد. در ابتدای پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه مبارزه و بحث های شدیدی میان مکاتب و تشکل های ادبی در مورد چگونگی ادبیات شوروی و ارزش ها و ملاک های آن آغاز شد. ادامه این بحث های طولانی موجب شد که شخص لنین- بنیانگزار دولت شوروی وارد این بحث ها شود و برای ادبیات شوروی تعیین تکلیف کند. دستگاه ایدئولوژی حزب کمونیست ادبیات را به سه گروه تقسیم کرده بود:

1. ادبیات بورژوازی

2. ادبیات نیمه بورژوازی

3. ادبیات کارگری

 

کمونیست ها معتقد بودند که چون دولت شوروی حکومت کارگر و دهقان است ادبیات آن نیز باید توسط همین طبقه بویژه  کارگران آفریده شود. از این رو در دهه اول پیروزی انقلاب اکتبر کمونیستها شعار « برای ادبیات کارگری»- را مطرح کردند، که هدف اصلی آن خلق آثار ویژه کارگری توسط کارگران  برای خود کارگران بود. بر اساس نظر تئوریسین های مکتب ریالیسم سوسیالیستی هیج کس بهتر از خود کارگر واقعیت زندگی اورا نمی تواند به تصویر بکشد. برای رسیدن به این هدف حزب کمونیست در سال 1924 در انجمن هشتم خویش به طور آشکارا سیاستهای خود در باره ادبیات را اعلام و دستور لازم را برای کمک وآماده کردن لشکر جدید ادیبان از طبقه کارگر صادر کرد. « به شهادت ل.لیوین یکی از فعالان بحث و مناظره های ادبی در آن سال ها بعد این انجمن فعالیت دیگر تشکیلات های ادبی ممنوع علام شد» [1]

« در نتیجه تعدادی قواید صابت و متحجر وضع شد که محتوای «ریالیسم سوسیلیستی»- را یک بار برای همیشه تعریف کرد. کمترین انحراف از این قواید را بازمانده گزشته بورژوازی یا بازتاب نفوز بورژوازی خارجی می شمردند. نتیجه آن قطع هر گونه بحث و مفاوضه فرهنگی، هر گونه امکان ایراد واعتراض، هر گونه جدل و مبارزه ی عقیدتی بود که در واقع چیزی در نقطه مقابل مارکسیسم است و در نقطه مقابل ادبیات زیرا ادبیات برای زیستن به همه اینها نیاز دارد.»[2]

بعد از این حملات شدیدی علیه ارزش ها و سنت های ادبی دیگر ملیت ها تا قبل از انقلاب اکتبر شروع شد. به نظر بولشویک ها همه ارزشها و سنت های موجود تا قبل از وقوع انقلاب کارگری عناصر فیودالی و واپسگرا بوده باید از آنها بکلی دست کشید. ادبیات شوروی باید هم در صورت و هم در معنا با ادبیات گزشته کاملا فرق داشته باشد. به نظر آنها جامعه نو نیاز به ادبیات و فرهنگ نو دارد. این برخرد خشین کمونیست ها با فرهنگ و ادبیات، حتی شاعران فارسی زبانی آسیای مرکزی را که از انقلاب اکتبر استقبال کرده بودند در حال یعس وناامیدی قرار داد. آخر ادبیات و فرهنگی یک ملت را نمی توان یکشبه خلق کرد. این حالت در اشعار و یادداشت های منتشیر نشده این گروه از شاعران کاملا مشهود است. پیرو سلیمانی در شعر « نشان بی نشانی» که بعد از فروپاشی شوروی منتشیر شد با نام مستعار «سلمان هندو» این وضعیت را به خوبی انعکاس داده است.

دل سوخت، جگر خون شد و خشکید روانم

باز از چه سبب این همه سرگرم جهانم

در فصل بهاران گل امید نچیدم

افسرده و پژمرده و پمال و خزانم.

نوری که یقین داشتم از جهل نمودم

ناری شده در کره غم سوخت چنانم.

هرچند که حقیقت ز حقیقت طلبیدم

جز نقش ندامت ننمودند نشانم.

در صورت بی جان نبود سیرت رخشان

این نکته تاریک جهان گشت ایانم.

در صحفه ایام نشانم نگوزارید

آن به که نشانی ندهد نام و نشانم.[3]

 

مناسبت به سنت های ادبی شعر فارسی تاجیکی نیز تعسف بار بود. نمایندگان ادبیات کارگری پیروان مکتب کلاسیک را مذمت و تحت فشار قرار میدادند. در آن ایام سرودن غزل، رباعی، قصیده و یا مثنوی عیب و نشانه واپسگرای ارزیابی می شد. کیت هچینسکی محقیق ادبیات معصر تاجیک با اشاره به بحث های عقیدتی و ادبی میان ادیبان تاجیک پس از استقرار حکومت شوراها می نویسد: « نوسندگان تاجیک و دیگر اقوام آسیای میانه در مورد مسایل و مشکلات خلاقیت ادبی نیز با یکدیگر اختلاف نظر و سلیقه داشتند. در یک سو آن عده نوسندگانی بودند که دست از قالب ها و موضوعات سنتی برنمیداشتند  و در سوی دیگر طرفداران فرهنگی به اصطلاح پرولتری بودند، که عقیده داشتند ادبیات باید در خدمت نیاز های واقعی جامعه باشد. این دسته منکر اهمیت شکل و ظرافت های هنری بودند و به منظور اشاعه عقایدشان «انجمن نویسندگان پرولتری تاجیکستان»- را در سال 1930 تاسیس کردند.»[4]

 میرسعید میرشکر از شاعران نسل کومسومول در این راطه گفته بود:

 

شاعر سخن تازه تری گوی که ایام

با تازه بود همنفس و همدم و همکار

چون خانم تناز بود عصر من و تو

هر لحظه لباس نو و زیباست طلبگار

بر کهنه فروشان برسانید که منبعد

در عرصه ی ایام نجویند خریدار.

 

نگاهی به اشعار نسل کومسومول بیانگر این نکته است که منظور میرشکر از نوگرای ربطی به ادبیات نداشته بلکه همسویی با ادیولوژی حاکم و تبعیت از دستور و فرامین حزب کمونیست است.

بقول میرزا ترسون زاده:

 

کیستی شاعر ؟ اگر پرسند: گویم کامونیست

هر نفس، هر قطره خون، هر تار مویم کامونیست !

 

 پیروان ادبیات کارگری وزن شعر هزاران ساله فارسی را نیز انکار و آن را خاص ادبیات عرب می دانستند. به اعتقاد آنان یا به نظر حزب کمونیست ادبیات کارگری تاجیک باید در پیروی از ادبیات کارگر روسیه شکل می گرفت که نمایندگان این ادبیات در نظم میکوفسکی و در نصر گورکی بودند. مفهوم نوگرای درذهن شاعران ادبیات کارگری در تاجیکستان پیروی از اشعار انقلابی میکوفسکی و در قالب شعر پلکانی بود. احتمالا همین وضعیت صدر الدین عینی- اساسگزار ادبیات معاصر تاجیک را وادار کرد که به بهانه «تنگ بودن چهارچوبه نظم برای بیان تحولات انقلابی» آن روزگار، از سرودن شعر خودداری نماید.

به همین ترتیب با گزشت زمانی کوتاه ادعاهای شاعران ادبیات کارگری تاجیک به نتیجه ی نرسید و آنان بعد از مذتی تقلید از شعرهای پلکانی میکوفسکی و شعر چهارپاره ای روسی، دوباره به سوراغ قالب های شعر سنتی فارسی رفتند فقط با این تفاوت که انبوهی از اصطلاحات و مفاهم خشین انقلابی و ادیولوژیک و واژه های روسی را به عنوان « نوگرای» در این قالب های نفیس وارد کردند. نمونه ای چند از اشعار ادبیات کارگری را مثال می زنیم:

 

لنین چو آفتاب عظیم فضای ماست

لنین سعادت همه روز های ماست

فضل بزرگ او پروژکتور اعظمی ست

در کامونیسم نیز همین رهنمای ماست

                                                (محمد جان رحیمی)

 

روح توانا و بزرگ  لنین

پرورد آن شخص که باشد متین

هست همان کس که به لنین پسر

او بشود لایق این سان پدر

                                    (عبد السلام دهاتی)

 

دایم به برت هست کتاب لنینیسم

آموخته ی قصه و باب لنینیسم

بر رونق حسن رویت آفت نرسد

تا بر سر توست آفتاب لنینیسم

                                     ( حبیب یوسفی)

 

ما اصول سوسیالیستی محیا می کنیم

عالم بی صنف و استسمار برپا می کنیم

خواجگی را جمله کالکتیو و یکجا می کنیم

چون وصایای لنین را خوب اجرا می کنیم.

                                                     (لاهوتی)

 

با بررسی آثار سی ساله یعنی از سال 1930 تا 1960 میلادی هیچ نشانی از نوگرایی ادبی به جز از وارد شدن مفاهم و اصطلاحات انقلابی و ادیولوژیک در شعر مشاهده نمی شود. مهمترین رسالت شاعران دوران شوروی تاجیک تبلیغ و تشویق آرمان دولت شوروی و دستورات و فرامین حزب کمونیست بود. شاعران این دوره  تمام دستور و فرامین و حتی اخبار «تاسس»- خبرگزاری رسمی اتحاد جماهر شوروی را درقالب نظم تبلیغ می کردند. برای مثال محمد جان رحیمی به مناسبت چاپ روزنامه جدید تحت عنوان «تاجیکستان سرخ» می سراید:

 

کنون گَزیته سرخ به تاجیکستان سرخ

ز مهر دیده ها سرخ به «تاجیکستان سرخ»

عایله ی رنجبر، مرد و زن  کَمَبغَل

این همه روزنامه خوان شد ز دبستان سرخ[5]

 

یا خود میرزا ترسون زاده در باره بهربرداری از یک کاریز می سراید:

 

ای صبا از ما رسان بر دوستان آمد کانال

هم خبر کن نو عروس بوستان، آمد کانال

مژده نو می رساند بر وطن بر خلق آن

با لب پرخنده هر پیر و جوان، آمد کانال[6]

 

 

یا خود حبیب یوسفی در تشویق زنان پنبه چین می گوید:

 

بین غنچه پخته چون لبت خندیده ست

این خنده عجب بر لب او زیبیده ست

از سعی تو امروز نهال پخته

زیباو بلند چون قدت گردیده ست[7]

 

خالق میرزا زاده ادبیات شناس تاجیک در همان ایام از ادامه این روند در ادبیات به ستوه آمده، می گوید: « اکنون کار شعر به جای رسیده است که دستورات هر روزه حکومت، قرار های شورای عالی و حتی اخبار روزانه روزنامه هارا به نظم دراورده بدون  رعایه قوانین ادبی و هنری به عنوان  شعر منتشیر می کنند. این خطابه ها که شعر نیستند. این شاعران قبل از آنکه بخواهند شعوور دیگران را نو کنند باید شعوور خویش را دیگرگون نمایند.»[8]

در رابطه به این موضوع کیت هچینسکی نیز می نوسد« در اواخر دهه 1930 نسل جدیدی از شاعران پا به عرصه وجود گزاشتند که اساس فکر و هنرشان از انقلاب مایه گرفته بود. آنها شدیدا به شعر انقلابی و مردمی پایبند ماندند و محتوای اشعارشان تبلیغ برنامه های اقتصادی و اهداف سیاست خارجی حزب بود. آنها به زبانی عامه فهم می سرودند و با عناوین و القاب قهرمانانه ای از دهقانان و کارگران به عنوان سازندگان نظام اقتصادی سوسیالیستی کمونیست تمجید می کردند و در اشعارشان به بیان تفاوت های فاهش گزشته مملوع از سرکوب و عقب مانده با آینده درخشان می پرداختند و نیز در باره اختلافات اعتقاتاد قدیمی با تفکر جدید در مورد زنان ، شعر می سرودند. در نظر این دسته از شعرا، هر واقعه کوچکی ارزش سرودن یک شعر را داشت و از این رو به مناسبت ها مختلف- از تکمیل ساختمان یک پل گرفته تا جشنی در یک مدرسه روستا- شعر می سرودند. در نظر آنها این سرودن ها همه فرصتی بود برای تعمل و بررسی تغیرات عمده ای، که در زندگی مردم عادی تاجیکستان رخ داده بود.»[9]

 

بدین ترتیب یکرنگی و سیاست زدگی در شعر دوران شوروی تاجیک به حد افراط رسیده بود. این وضعیت عصفبار نتیجه دخالت و فشار دستگاه ادیولوژی حاکم بود که در جامع ادبی کاملا سیطره پیدا کرده بود. ادامه این روند خسته کننده و افزایش اشعار شعاری  و بی هویت و بی روح خود شاعران  آگاه را نیز به سطوح آورده بود. از این رو، مستان شیرعلی شاعری از نسل «جنبش ذهنی» که بعد محکومیت کیش استالنیسم در شوروی شکل گرفت، فریاد سر می دهد که:

 

دلم سرمایه درد و الم شد

که چندی بی قلم صاحب قلم شد

کرا گویم کدامین در بکوبم

صف شاعر فزود و شعر کم شد

 

با توجه به این نکات، مفهوم «نوگرای» که بلافاصله بعد از تاسیس حکومت شوروی در آن کشور مطرح شد در کل خصوصیت ادیولوژی و سیاسی داشته با مفهوم نوگرای در ادبیات چندان ارتباطی نداشت، زیرا این تحول از میان جامعه ادبا و شعرا شروع نشده بلکه از سوی حکومت بر آنان تحمیل گردیده بود. در همان ابتدا ادیب روس لوین با اشاره به محدودیت های اعمال شده بر فرهنگ و ادبیات شوروی خطاب به لنین گفته بود « با این شرایط بهتر است ادبیات را در شوروی تعطیل کنید !» این در حالی است که این سیاست در جماهر پیرامون به شدت و حدت بیشتری پیاده می شد.

از این رو، آن چه به عنوان تحول یا نوگرای در ادبیات تاجیک بعد از وقوع انقلاب اکتبر ذکر می شود در واقع به تحول سیاسی و اجتماعی بیشتر صدق می کند تا تحول ادبی. تحول پدیده ست که ریشه در تفکر، فلسفه و فرهنگ یک ملت دارد و اورا از داخل دیگرگون می کند. ما به هیج وجه نمی توانیم جریان منع ارزش ها و سنت های ادبی ای که در طول تاریخ هزارساله شکل گرفته بود به عنوان تحول بپزیریم. در حقیقت وقاعی که در آن سال ها بعد ازانقلاب اکتبر بر سر ادبیات و فرهنگ تاجیک آمد یک نوع تخریب بود، نه تحول.

 

بهروز ذبیح الله


 


[1]رجبی معروف، تاریخ تنقید و ادبیاتشناسی، دوشنبه، انتشارات « ادیب»، 1997

[2]جورج سمپرون، ادبیات و نیروهای حاکم بر جامعه، وظیفه ادبیات، تهران، 1357، ص 119-120

[3]روزنامه ادبی «ادبیات و صنعت» چاپ دوشنبه، شماره 18-19 ، سال 1994

[4]کیت هچنسکی، ادبیات نوین تاجیک، مجله ادبستان، شماره 2، 1368، ص 37

[5]محمد جان رحیمی، صباح سخن، دوشنبه، نشریات دولتی تاجیکستان، 1963،  ص 22

[6]، آثار منتخب، ج 1، دوشنبه، نشریات عرفان، 1981، ص 96میرزا ترسون زاده

[7]حبیب یوسفی، ترانه های وطن، استالین آباد، 1939، ص 49

[8]ممعروف رجبی، تنقید ادبیات و ادبیات شناسی، ص 103

[9]کیت هچینسکی، ادبیات تاجیک از انقلاب اکتبر تا دوره استالین زدای، مجله ادبستان، شماره 16، 1369، ص 17 

کلمات کلیدی این مطلب :  مفهوم ، نوگرای ، در ، ادبیات ، شوروی ، تاجیک ، ، ، ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 4:52:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  1578


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 51,565 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,215,876
logo-samandehi