وقتی که بغض یخ زده ای در گلوی توست
	فریاد های از ته دل آرزوی توست
	درکت نمی کند نفس هیچ سینه ی ...
	گرم و شراب خورده که در روبه روی توست
	می خواستی که نبض زمین و زمان شوی
	گویی مدارو حرکت هستی به سوی توست
	اما شکست خورده ای و درک کرده ای
	آیینه ی شکسته پر از رنگ و بوی توست
	توفان گرفت و رنگ زمین را کبود کرد
	رنگی که نوع دیگری از گفتگوی توست
	باورنکرد نیست برایم که اینچنین ...
	پاییز سرد مظهری از خلق و خوی توست
	حرفی بزن بگو به من از روزگار بد ...
	از سنگ توی راه که در جستجوی توست
	بازار گرم حادثه ها را رقم  بزن
	دنیا هنوز منتظر های و هوی توست
	تا از رکود رخوت شبها جدا شود
	با هرم نو بهار که در تار و موی توست
	حرفی بزن دوباره ببینم بهار را...
	آیینه ی ترک زده دلتنگ روی توست
	م- شوریده  سید مهدی نژادهاشمی
	 
	 
	 
	 
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1390/3/4   در ساعت   :    5:26:3
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1191
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.