درود.غزل رندانه ای با رگه هایی از طنز است.به دیوان هر شاعری سرک بکشی یکی دوفقره ازین دست شعر می بینی.به هر حال این هم تجربه ای است به شرط این که برایت روال نشود!...واما در بیت هفتم «مواظب باش» دوم را به «مراقب باش» تبدیل کنی بهتر است: بر سر من دیگ آب جوش خالی می شود بی اصالتها چو فریاد از رسالت می کشند! .................... سلام جناب استاد خوض عمل عزیز گمان نکنم روال شود. آخرش طبع من بیشتر به سمت کارهایی آئینی گرایش دارد ممنون از حضور و بذل توجهتان
|
درود بر برادر فردوسی عزیز بسیار زیبا و دلنشین و هوشمندانه بود ................ سلام جناب پورکریمی عزیز ممنون از لطف همیشگی تان
|
باسلام واحترام . زیبا بود ودلنشین.موفق باشید ......................... سلام جناب فرجی ممنون از نظر لطفتان
|
سلام جناب فردوسي غزل زيبا شروع شده ولي بعضي از ابيات ذهن رو درگير موضوعات ديگه اي مي كنه (مثلا/آن طرف ها را نمی دانم، ولی در شهر ما/خوبرویان را به دنیای سیاست می کشند) و شعر را از جذابيت مي ندازه. با مهر .................. سلام جناب اکبری ممنون از نظرتون تقریبا موافقم
|
سلام استاد ارجمند بسیار زیبا و دلنشین بود لذت بردم هزاران درود بر شما ................ سلام خانوم ولی زاده ممنون از لطفتان
|
زیبا سرودید ...................... سلام حانوم افضلی ممنون از حضورتان
|
با سلام و عرض ارادت به حضور جناب فردوسی عزیز غزلی است بسیار شیرین و رندانه و و محلّی به حلاوت طنزی ظریف و شیرین . به دل نشست دست مریزاد ......................... سلام جناب حاج محمدی عزیز ممنون از حضورتان. خدا را شکر که به دلتان نشسته
|
درود بر شما در مجموع از شعرتان خوشم آمد ولی تکلیف شاعر با خودش روشن نیست. به همین دلیل در برزخ گفتن و نگفتن، چیدن و نچیدن و ... گرفتار است. غزل گاهی به سمت لایه ای از کامجویی می رود ولی انگار که شاعر در شرم و حیای بیان مقصود به خودسانسوری می پردازد. سپس برای آنکه شعله ی فوران کرده ی تمنا را بپوشاند، رنگ اجتماعی به شعر می دهد. این دوپارگی در جهان معنا، به غزل تان آسیب زده است. به نظرم افرادی چون شما ( با توجه به اینکه روحیه ای مذهبی هم دارید ) یا نباید به سمت این جنس از روایت های تمنای درون بروید و یا وقتی که می روید دستکم باید بگذارید حس شعر کار خودش را بکند. در نهایت اگر جوشش حس، قابل عرضه ی عمومی نبود، در جمع های محرم بخوانید. با وضع موجود این غزل، به نظرم شما حس خود را سرکوب کرده اید ولی انگار از این سرکوب خشنود هم نیستید. و... زیاده گویی و جسارت این کم ترین را ببخشایید سرافرازی و شوریدگی تان مستدام ............. سلام جناب نبوی عزیز ممنون از راهنمایی تان به نظرم حق با شماست. به گمانم به مرور درست شود
|
سلام زیبا سروده ی شما را خواندم. .................... سلام خانم مهرابی ممنون از حضورتان
|
بسم الله... سلام به شاعر ارجمند و گرامی . شاعر اگر حقیقتا" شاعر باشد ؛ مثل جناب عالی که حقیقتا" شاعرید ، هیچکس بهتر از خودش حدٌ و اندازه شعرش را نمی فهمد. بگمان من عالی سروده اید . شعر ، حتی شعر مولوی و سعدی ، ناشی از احساس و غریزه است و نه فرمولی از ریاضیٌات و به خصوص مولفه ای از منطق !. این شعرهم مثل سایر شعرهایتان ناشی از طبع سیٌال و بسیار روان شما است . تمثیل « عشق فردی » که مرحله ی اوٌل عرفان است را بسیار زیبا و درواقع در چارچوب حسن مطلع شروع کرده اید . بگمانم قبلا" هم نوشته باشم که شعرهای شما به عرفان شعرهای حافظ شباهت دارد ؛ مثل : «چشم تو... ابروی تو... یاللعجب این روزها مست ها را هم به محراب عبادت می کشند » و بنده بشخصه به عنوان یکی از خوانندگان شعر شما حافظ را بر محتشم و جیحون یزدی ترجیح می دهم . ارزیابی شما در شعر مرا به یاد سبک عراقی و به خصوص خواجو و حافظ می اندازد : از یک مزیٌت به یک مسئله رفتن ، تحلیل عارفانه داشتن و به نتیجه ای حکیمانه رسیدن . بازهم عالی است ؛ عالی . تشبیه نهائیتان هم که معرکه است : سیر و سلوکی از عشق و دولت فردی و معنوی به دولت جمعی و مادٌی . یکی از زیباترین شعرهائی است که از جناب عالی خوانده ام ؛ و شاید زیباترینشان . زیبائی را فرو مگذارید که ذات هنر است ، عصاره ی شعر است : الله جمیل و یحبٌ الجمال . ......................... سلام جناب آیت اللهی عزیز نمی دانم چه بگویم؟ بنده را شرمنده لطف سرشارتان کردید انشاالله که قابل باشم
|
سلام استاد فردوسی این بیت واقعن زیباست. سپاس: جای هر روزی که بی تو در دلم زخمی نشست رسم زندان است بر دیوار آن خط می کشند .................... سلام خانم صداقتی نیا ممنون از نظر لطفتان
|
تصویر سازی خوب بیت 4 و نه چندان بدیع بیت 5 ، قابل تحسین است زبان کار در برخی بیتها بسیار خوب و روان است اما رگه های زبان کهن گاه دیده می شود که به نظر من فضای شعر را ناهمگن می کند ..................... سلام خانوم رضایی ممنون از حضورتان من همیشه بر روی نظرات و نقدهای دوستان فکر می کنم. اگر به نظرم صحیح بیاید حتما لحاظ خواهم کرد. البته ناگفته نماند بعضی وقتها نظرات نسبی هستند به این معنی که ناشی از سلیقه شخصی افراد هستند. ممکن است نوعی زبان به مذاق یک نفر خوش بیاید و به مذاق دیگری نه. و همین تفاوت سلیقه هم باعث می شود همه یک جور نسرایند.
|
هوالحبیب سلام جناب قردوسی دمتون گرم زیبا بود ................... سلام آقای حسینی ممنون از لطفت عزیز
|
سلام و عرض ارادت جناب فردوسی عزیز شعری بسیار زیبا و دلنواز است ، دست مریزاد و عید مبارک .................... سلام و عرض ادب جناب استاد نجوا دیدار شما در اختتامیه کنگره امام موسی صدر برایم غنیمتی بود ممنون از حضورتان و عید شما هم مبارک
|