ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مگر از شمس تبریزی برایم نامه آوردند؟


 



دلم می آید امشب از سفر، تنها تر از پاییز!



کشیده رد زخم اش تا مسیح آباد این کاریز!



دلم امواج دردی خسته از دریای غم مانده ست



دلم زخمی ترین زخمی، از این صحرای غم مانده ست!



دلم آتش، دلم آتش، دلم آتش! سحر آتش!



دلم آتشفشانی تازه از یک خوانشی سرکش



کسی مجنون، دلم لیلی، کسی خسرو، دلی شیرین!



دل ات عاصی، دلم شورش، نگارین بخت دل دیرین!



...



دلم! امشب نمی دانم چرا اینگونه می سوزی؟



چرا در آتش این گل، سحر گلگونه می سوزی؟



چرا آرامش دوشین نداری، می گدازی دل؟



مگر فرهاد من! شیرین نداری! می گدازی دل؟



کسی آیا خبر دارد که این آتشفشان از چیست؟



کسی آیا نمی داند که این زخم گران از چیست؟



مگر از شمس تبریزی برایم نامه آوردند؟



و یا یک مثنوی از اشک های خامه آوردند؟



که روح دفترم پیچیده در این کوچه ها هر صبح!



و چون لولی وشی رقصیده در این کوچه ها هر صبح!



کسی با من نمی گوید چرا در سینه ام غوغاست؟



و در پرچین هر سلول من این روزها بلواست



کدامین بخت عاشق را نشستم دیده پر خون شد؟



کدامین شعر لیلایی بلای جان مجنون شد؟



دریغ از ما، دریغ از ما، دریغ از ما، هلا! از ما!



سخن از درد بی حاصل و دل هایی پلنگ آسا



بگو یک لحظه تا این چشم های خسته برگردند



بگو از قصه ها از زخم های خسته برگردند



...



مگر چاووش چشمانی ندایش مانده در صحرا؟



مگر صحرا از این چاووش غم راهی است  تا دریا؟



چرا این بغض ها، این بغض های بی صدا در من؟



چرا این دردها، این درهای بی نوا در من؟



چرا آرامش این دست ها هر لحظه می میرند؟



چرا این مست ها این مست ها هر لحظه می میرند؟



چرا در خانه ی چشم عسل، شیرین نمی خندد؟



چرا از عاشقان، این خسرو دیرین نمی خندد؟



چرا من در چرا، من در چرا، من در چرا غرق ام؟



بگو آخر چرا در غربت این ناکجا غرق ام؟



...



نفس، در نای این طوفان غم با من گره خورده ست!



و زخم بی کسی جان را به آشوب بلا برده ست



شرابی ارغوانی را سحر با یاد او خوردم



غروب آمد و من چون لاله ها خون گلو خوردم!



تو آهنگ سفر بودی، ولی من زخم یک آتش



تو می رفتی و من چون روح این آلاله ها سرکش ...



... تو رفتی من نشستم گوشه ای در خود فرو رفتم



میان دشت خونین دلم در جستجو رفتم



نشستم  تا نسیم از زخم هایم با خبر باشد



نشستم، تا بدانی سهم من خون جگر باشد!



                               سحرگاه پنجم مرداد نود و یک


کلمات کلیدی این مطلب :  مگر ، از ، شمس ، تبریزی ، برایم ، نامه ، آوردند؟ ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/25 در ساعت : 23:28:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  1562


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی اکبر افضلی
1391/5/29 در ساعت : 1:17:18
سلام

عید شما مبارک
______________________________________
سلام بر جناب عالی
عید بر شما هم خجسته باد
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/5/26 در ساعت : 1:15:33
سلام و درود خدمت جناب نبوی عزیز
دست مریزاد ، بلند بالای بالابلندی سروده اید ، زیبا و دلنشین ، التماس دعای مرا پذیرا باشید
__________________________________
درود بر استاد روحانی ارجمند
لطف حضور و دست نوازشتان بر این وجیزه، برای بنده برانگیزاننده است. سپاسگزارم از مهر و محبت تان
متقابلا از دل با صفای تان ملتمس دعا هستم
سایه ی مهرتان مستدام
مصطفی پورکریمی
1391/5/26 در ساعت : 1:54:47
درود بر استاد نبوی عزیز طنین این مثنوی فاخر دل ما را هم می لرزاند و طنین ترنمتان از لابه لای واژها به گوش می رسد موفق و مؤید باشید
________________________________
درود بر استاد پورکریمی بزرگوار
مهر و محبت هماره تان را نسبت به تراوش های این قلم ناتوان، ارج می نهم و از حضرت تان سپاسگزارم
سربلندی تان افزون باد
سید علی اصغر موسوی
1391/5/30 در ساعت : 2:56:7
سلام بر شما
عید تان مبارک
و طاعتتان فبول درگاه حضرت حق
سلامتی و توفیق تان را آرزومندم
یاحق
_____________________________
درود بر جناب عالی
عید بر حضرت تان هم خجسته باد
بندگی ها و عاشقی هاتان قبول
برای تان در هر دو سرا سعادت رزو می کنم
عالیه مهرابی
1391/5/29 در ساعت : 23:17:44
سلام
عیدتان مبارک . شعر بسیار زیبای شما را خواندم و بهره مند شدم .دست مریزاد
__________________________________
درود بر سرکار عالی
از لطف نگاه و حضور با محبت تان سپاسگزارم. بنده هم خواننده ی مشتاق اشعار زیبا و دلنشین شما هستم
سرافراز باشید
عفت شیرازی (شاپرک)
1391/5/26 در ساعت : 13:48:16
درود بر شما و قلم رسا و شعرهای نابتان. خوشحال می شوم نظرتان را داشته باشم.
برقرار باشید.
____________________________________
درود بر سرکار عالی
سپاسگزارم از محبت و لطف نگاه تان
با افتخار اشعارتان را خواهم خواند
سرافراز باشید
علی رضا آیت اللهی
1391/5/27 در ساعت : 15:30:38
سلام به هنرمند و شاعر ارجمند .
نوعی رهائی و آزادگی از تمام شعرهای متین و آهنگین جناب عالی می بارد . لذٌٌت می برم از اینکه به عنوان یک « شاعر معنی گرا » خود را چندان به الفاظ و عبارات و صنایع شعری ( که غالبا" تا حدٌ تفنن پیش می روند ) مقیٌد و محدود نمی کنید .
« بیان حال » شما ساده و بی پیرایه و به هرزبانی که بگوئیم شیوا است . روایتی از تمامی غم و غصٌه های این دنیا ... ؛و امٌا به تمثیل .
شعرهائی بسیار موزون و مولائی ( مولای روم را می گویم ) دارید ؛ منتهی گاه ، و از جمله در این شعر ، مرا به یاد شور و حال مرحوم آغاسی نیز می اندازید ؛ گرچه سبک و نظمی نسبتا" متفاوت دارید .
گفتگوی با دل ، جدل با دل که برخی آن را به تعبیر قرانی ( انٌ النفس لامارة بالسوء ) به نفس امٌاره می کشند ، گفتگوئی است عرفانی که سالها است از ادبیٌات ما تقریبا" رخت بربسته است ... و در این تفکٌر و تعالی است که جدل با دل به جدل با نفس و نهایتا" جدل با « قَدَر » تبدیل می شود .
قبلا" خدمتتان معروض داشته ام و باز هم تاکید می کنم : شعرهائی اینچنین متین و پربار می آیند و می نشینند به امید تصریح و تدوین مکرر در مکرری که چه بسا سالها به طول انجامند ؛ چرا که به مثابه فضائی بین مولانا و عطار و خیٌام چون مکتبی مدوٌن نیافته اند خواه ناخواه میبایست صیقلی شده تا دیر یا زود به آن مکتب برسند :
از مولانا و عطٌار در شرح مدیر و مدار جهان هستی تا خیٌام به فراغت این هردو در چون و چرا :
« بگو آخر چرا در غربت این ناکجا غرقم »؟
روایتی است از عشق ، امٌا در ناکجا ، در نامحدود و در عین حال درهمه جا و به قول غربی ها « کوکتل » ...
استوار و پایدار باشید انشاء الله .
________________________________________
درود بر استاد آیت اللهی عزیز و گرامی
از نگاه بزرگوارانه و شاگرد نوازی همیشه تان سپاسگزارم. براستی که در برابر رود پر از محبت و مهر حضرت تان، اندیشه و زبان این کوچک، گنگ و ناتوان می شوند و نمی دانم چه باید گفت که هم قدرشناسی باشد و هم بتواند با همه ی نارسایی بگوید که می دانم همه ی محبت و لطف حضرت عالی برای آن است که این درویش گوشه نشین بیش تر بکوشد و به تر بیاموزد.
بی گمان حق با حضرت عالی است. هنگامی که زمانی چند بگذرد و دوباره حس و حالی مناسب دست بدهد باید که به پالایش و پیرایش این مثنوی خام و نارسا اقدام کنم.
در باره ی جدل با دل که اشاره فرموده اید، باید عرض کنم که بسیاری از حرف و سخن های من در نوشته ها و شبه اشعاری که ملاحظه فرموده اید، با دل است. گاهی به شکوه. گاهی به تمنا و نیاز. گاهی به مناقشه و حتی یقه گیری. گاهی به مغازله و معاشقه. گاهی به قهر و آشتی. و... معشوق من دل است و دل هم که جای خداست
سایه ی مهر و لطف تان مستدام و آفتاب عزت تان بلند باد
حمیده میرزاد
1391/5/25 در ساعت : 23:57:17
سلام جناب نبوی

... تو رفتی من نشستم گوشه ای در خود فرو رفتم

میان دشت خونین دلم در جستجو رفتم

نشستم تا نسیم از زخم هایم با خبر باشد

نشستم،تا بدانی سهم من خون جگر باشد


آنقدر زیباست که در شعرتان غرق شدم...

کامیاب باشید
_____________________________________
درود بر سرکار خانم حسینی گرامی
سرکار عالی همیشه به این قلم لطف دارید. از لطف نگاه و محبت حضورتان سپاسگزارم
سرافراز باشید

سید اکبر سلیمانی
1391/5/29 در ساعت : 1:55:38
سلام استاد ارجمند.خواندم و لذت بردم.من همیشه کارای شما رو چند بار می خونم و هر بار مطلب جدیدی میاموزم.سبز باشید
________________________________
درود بر جناب سلیمانی گرامی
از لطف و محبت شاعر پرتوان رباعی های زیبا سپاسگزارم
سرافراز باشید و پویا
مجتبی اصغری فرزقی
1391/5/26 در ساعت : 9:12:16
آفرين



آفرين



جناب آقاي نبوي عزيز شعر و سروده ي شما را به جان خواندم و لذت بردم

پيشاپيش عيد سعيد فطر را به شما تبريك عرض مي كنم



ياعلي
_________________________________
درود بر جناب فرزقی گرامی
سپاسگزارم از لطف نگاه و محبت حضورتان. جان تان به نور حق هماره روشن
دلدادگی ها تان قبول و عید بزرگ پیش رو بر شما هم خجسته باد
سربلند باشید
سیاوش پورافشار
1391/5/26 در ساعت : 22:0:42
درود بر استاد نبوی عزیز
ابتدا اینکه دوست داشتم روزی شما را از نزدیک ببینم کسانی که دو هنر را یدک می کشند معمولا بی قرارترند برای دیدار معبود و این نکته را من در این شعر حس کردم باید آفرینها گفت برای شما که این چامه مطنطن بالا بلند را رقم زده اید خواندنش بارها روح را مینوازد آری بیقرارید و این بیقراری دوری از آن معبود لایزال است که چگونه آدم را در این برهوت حیران و سرگشتگی نهاد
از کدام بیتشان بگویم
چرا آرامش دوشین نداری، می گدازی دل؟
مگر فرهاد من! شیرین نداری! می گدازی دل؟
یا

کسی آیا خبر دارد که این آتشفشان از چیست؟
کسی آیا نمی داند که این زخم گران از چیست؟
و...
شاید امسال شعری به این اندازه مرا منقلب نکرده بود به نظر من منطق الطیر یا مرصادالعباد دیگری است دیگر هیچ نمی گویم دست مریزاد
_________________________________
درود بر جناب پورافشار بزرگوار
در برابر بارش لطف و محبت شاعر شوریده و سرمستی چون حضرت عالی، درمانده و بیچاره مانده ام که چه بگویم. این درویش بیش از بسیار، کم تر از آن است که در نگاه لطف حضرت تان نقش بسته است. یک کشکول دارم که لب هایش از تشنگی این هزاره ی اندوه داغمه بسته است و در کوچه باغ های حسرت و عسرت، بدنبال خضر آرزو، آواره ی خاطرات خوف و خطر، به هرسوی چنگ می اندازم. و می دانم که در کرانه های این کویر، هنوز تا آن افق روشن، راه پر از خار است و پای من هم پر آبله است

بنده هم مشتاق دیدار عزیزانی چون حضرت عالی هستم و امیدوارم این سعادت بزودی نصیبم شود
سرافرازی و سایه تان مستدام باد
وحیده افضلی
1391/5/29 در ساعت : 1:39:15
سلام

عیدتون مبارک آقای نبوی بزرگوار
_________________________________
درود بر سرکار عالی
عید بر شما خجسته باد و سعادتمند باشید
خلیل ذکاوت
1391/5/26 در ساعت : 13:10:13
برادر ارجمند جناب نبوی

با سلام، راستش پیش از این شما را به عنوان مجری برنامه های سینمایی و منتقد سینما می شناختم و البته بیننده ی پروپاقرص برنامه های تان هم بودم؛ اکنون اما با خواندن این شعر و قبل از آن نیز شعری در پنجره یا مثلث (تردید از من است) از شما، باور کرده ام که در شاعری هم دستی از نزدیک بر آتش دارید. از خداوند توفیق روزافزون تان را خواهانم.
____________________________________________
درود بر جناب ذکاوتی ارجمند
از لطف و محبت تان سپاسگزارم. و ممنونم که زمزمه های دلتنگی مرا به خلوت خود راه داده اید
سرافرازی تان افزون باد
ابراهیم حاج محمدی
1391/5/26 در ساعت : 2:25:47
سلام جناب نبوی گرامی
سروده ای بسیار زیبا خواندم و لذت بردم دست مریزاد . التماس دعا دارم
__________________________________
درود بر جناب حاج محمدی ارجمند
رهین لطف نگاه تان هستم و از حضور با محبت تان سپاسگزارم
بنده نیز از حضرت تان استدعا دارم در مواقع دلشکستگی و استجابت دعا، این درویش را فراموش نفرمایید
سرافراز باشید
محمد وثوقی
1391/5/26 در ساعت : 16:14:9
سلام و عرض ارادت استاد گرامی
شور شاعرانگی و بی تکلفی تان را درود
مستدام باشید
_____________________________
درود بر حضرت وثوقی بزرگوار
نگاه لطف شما بر این شکسته سرودها برایم مغتنم است. سپاسگزارم از محبت تان
سربلندی تان مستدام باد
احمد فرجی
1391/5/27 در ساعت : 3:15:48
بالام وادب واحترام .دست مریزاد
___________________________
درود بر حضرت فرجی عزیز
ممنونم از حضور و لطف تان
سربلند باشید
احسان اکابری
1391/5/30 در ساعت : 19:25:3
سلام اقای نبوی عزیز
امیدوارم حالتون خوب باشه
عیدتون مبارک

خوب بودن

پایدار باشید
___________________________________
درود بر جناب اکابری گرامی
ممنونم از لطف حضرت عالی
عید بر شما هم خجسته باد
سلامتی و سعادت تان را آرزو می کنم
مدینه ولی زاده جوشقان
1391/5/28 در ساعت : 9:50:39
سلام و عرض ادب استاد

بیت بیت مثنوی شما ارزشمند و اثر گذار بود

درود بر احساس شما و قلم توانایتان

زنده باشید و خداوند نگهدارتان باشد
________________________________________
درود بر سرکار خانم ولی زاده ی گرامی
از حضور با محبت و نگاه سراسر لطف تان سپاسگزارم
در پناه حضرت دوست سعادتمند باشید
بازدید امروز : 55,467 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,219,778
logo-samandehi