به گزارش خبرنگار ایکنا، شعر کوتاه از جمله قالبهای رایج شعر فارسی است که از نمونههای قدیمتر و متعالی آن را در رباعیهای خیام، دوبیتیهای باباطاهر و... شاهد هستیم. این قالب شعری در برههای از تاریخ ادبیات کمرنگ شده اما در دوران معاصر، بهویژه پس از انقلاب اسلامی مجددا مورد توجه قرار گرفته و سیر صعودی یافته است.
در ایام چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در نشستی با عنوان «بررسی شعر کوتاه پس از انقلاب اسلامی» در ایکنا میزبان صادق رحمانی و عبدالرحیم سعیدیراد، دو شاعر پیشکسوت معاصر بودیم و با این دو ادیب که هر دو مجموعه شعر کوتاه در کارنامه شعری خود دارند، مسیر حرکت شعر کوتاه پس از انقلاب، فراز و فرودها و توفیقات آن را به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
سعیدیراد: انقلاب اسلامی که از سال ۵۷ شروع شد، یک انقلاب فرهنگی بود و شعر از لحظه اول در این خیزش مردمی حضور داشت و اینکه با شعارهایی که مردم در اول انقلاب می دادند شعر با انقلاب همپا شد و شاعران یکی یکی به این جریان پیوستند و شروع به شعر گفتن پیرامون انقلاب و ایدئولوژیهای مردمی کردند و باورها و آرمانها در محتوای شعرها آمدند و کمکم جریان شعر پس از انقلاب شکل گرفت و شعر راه خود را پیدا کرد و حضور خود را در بین مردم پررنگ تر کرد.
این جریان هنوز راه خود را پیدا نکرده بود که جنگ تحمیلی آغاز شد و شعر از نظر موضوعی به سمت و سوی دیگری کشیده شد و به موضوع دفاع مقدس و دفاع از کشور پرداخت. به موازات هم این تغییرات موضوعی هرچه جریان شعر جلوتر میآمد کمکم قالبها هم شکل خود را بیشتر پیدا کردند و پررنگتر شدند. یکی از این قالبها شعر کوتاه است که دوبیتی، رباعی، طرح، سپیدهای کوتاه، سپیدهای کوتاه پیوسته و انواع دیگر را شامل میشود که بسته به استقبال مخاطب، آرام آرام در بین قالبهای شعری راه باز کردند.
آن اوایل انقلاب و در دوران دفاع مقدس قالب رباعی، به خصوص رباعیهای معروف قیصر امینپور و سیدحسن حسینی خیلی توانست نقشآفرینی کند و در آن مقطع زمانی بسیار عامل شور و هیجان بود.
البته رباعی همیشه پر تپش است و میتواند حرف برای گفتن داشته باشد و به اعتقاد من این مسئله خیلی به این ربط ندارد که بگوییم مردم کمحوصله يا بیحوصله شدهاند و حتما باید اشعار کوتاه و موجز گفت. شاید بخشی از مردم به این ترتیب باشند اما به عامه مردم نمیتوان این موضوع را نسبت داد، زیرا این تنها علت آن نیست.
شعر خوب در هر قالب و اندازهای گفته شود، مخاطب خود را دارد و میتواند در میان مردم جای خود را باز کند. برای مثال در یک مجلس شاید قالبهای رباعی و دوبیتی گزینه مناسبی برای جلب نظر باشد اما معمولا قالبهای سپید کوتاه جواب نمیدهد و به اصطلاح مجلسی نیست. دلیل آن هم این است که قالبهای سپید کوتاه بیشتر محتواگرا است، لازم است مخاطب دو بار یا بیشتر بشنود که هم حض آن را ببرد و هم نکته مد نظر شاعر را دریابد.
به هر حال شعر کوتاه در ادبیات فارسی _چه قبل و چه بعد از انقلاب_ جریان داشته اما بعد از انقلاب به آن بیشتر توجه شد و در نتیجه بیشتر رشد کرد و یکمقدار تخصصیتر هم شد. یعنی برخی شاعران را داریم که فقط شعر کوتاه میگویند که قبلا در ادبیات ما این را سراغ نداشتیم. معمولاً شاعران در قالبهای مختلف شعر میگفتند و در میان آنها چند مورد شعر کوتاه هم بود اما قبل از انقلاب سراغ نداریم که از نظر قالب فقط به این ترتیب پرداخته شود.
رحمانی: بنده در ابتدا میخواهم یک مرزبندی بین شعر کوتاه کلاسیک و شعر کوتاه نو انجام دهم. ما در ادبیات خودمان مثلا از زمان ساسانیان، شعر کوتاه بهصورت سرودهای مذهبی داشتیم که به آن «هات» گفته میشد که سیدعلی صالحی هم نام یکی از مجموعه اشعار کوتاه خود را با همین عنوان منتشر کرده است.
همینطور که پیشتر میآییم نمونههای دیگری از شعر کوتاه در ادبیات ما مشاهده میشود. مثلا یکی از شعرهای کوتاهی که ممکن است از یک شعر بزرگ هم باقی مانده باشد، شعر معروف حنظله بادقیسی است که می گوید «آهوی کوهی در دشت چگونه دودآ/ او ندارد یار، بی یار چگونه دودآ» به یادگار مانده است.
ما از دیرباز در کنار قصیده، مثنوی، غزل و قطعه که جزو قالبهای شعری بلند است، شعرهای کوتاهی چون ترانه یا دو بیتی و رباعی هم داشتیم.
همانطور که میدانید رباعی اصلا منشاء ایرانی دارد و کاملا ایرانی بوده و هست. این قالبهای شعر کوتاه همواره در شعر ما وجود داشته و در قرون مختلف بهعنوان یک ژانر و قالب اساسی در کنار قالبهای بزرگ مثل قصیده، غزل و... حضور داشته است.
پیش از انقلاب و در دهه ۵۰ یکسری قالبهای مشخص به عنوان شعر کوتاه ابداع شد _که پس زمینه آن به نیما برمیگرد_ مانند اشعار یدالله رویایی که از نظر فرم میتوان گفت شعر کوتاهی است که اوایل دهه ۵۰ رشد کرده است.
بعد از آن یکسری آثار دیگر مثل شعر ناب و... هم اضافه شد، که از نظر فرم، شعر کوتاه محسوب میشدند.
اما اینکه تعریف شعر کوتاه واقعا چه هست، همیشه مورد بحث بوده است و در تعاریف مختلف شعر کوتاه به دلیل تنوع زیاد آن، معمولا حد و مرزی برای آن در نظر گرفته نشده است. بنابراین در تعریف شعر کوتاه باید بگوییم شعری است با ویژگیهای کلی که برای شعر در نظر گرفته شده، اما تعداد واژگان آن کمتر است. بیش از این نمیتوان تعریف مشخصی برای آن متصور شد.
رحمانی: از زمانی که نیما نگاه فرهنگی را به شعر عوض کرد و از نگاه کلاسیک بیرون آمدیم، خود نیما این نگاه تازه را به شعر کوتاه وارد کرد اما آن زمان شعر کوتاه به عنوان یک قالب یا یک جریان وجود نداشت بعدها و در دهه ۵۰ اتفاقاتی افتاد و شعر یدالله رویایی شعر حجم شعر ناب شعر دیگر و شکل گرفت تا به انقلاب میرسیم.
انقلاب هم که شد، تغییرات فرهنگ بسیاری در حوزه شعر ایجاد کرد که این تغییرات مقداری بازگشت به سنتهای شعری کوتاه گذشته مثل رباعی و دوبیتی بود که به همت سید حسن حسینی و قیصر امین پور و چند نفر از شاعران دیگر این موج ایجاد شد و این قالب تبدیل به یک جریان کوتاهنویسی شد.
حال اینکه این جریان ضرورت تاریخی یا اقتضای زمان بوده، مشخص میکند که برحسب نیاز آن روز ما -که انقلاب و جنگ شده بود- این موج جریان شعر کوتاه ایجاد شده یا اینکه جریان شعر کوتاه یک جریان خلقالساعه نبوده و از قبل جریان داشته و در این برهه تاریخی تبدیل به جریان شده است.
سعیدیراد: من فکر میکنم علت به وجود آمدن یا ادامه پیدا کردن این جریان خیلی نیاز به یک اتفاق خاص ندارد معمولاً وقتی شاعر در خلوت خود میخواهد یک نکته یا مسئله را مطرح کند، اگر محدود به یک یا دو نکته باشد، سراغ شعر کوتاه میرود. بنابراین به اعتقاد بنده چرایی آن گاهی در ذهن شاعر شکل میگیرد. یعنی شاعر تصمیم نمیگیرد که بنشیند و یک شعر کوتاه یا غزل بنویسد، کسی که به انواع قالبهای شعری تسلط داشته باشد، ممکن است در هر آن چیزی در او خلق شود که آن «آن» گاهی در قالب یک دوبیتی یا رباعی و... و گاهی در قالب یک شعر بلند نمود پیدا میکند. بنابراین خیلی نمیتوان به این استناد کرد که حتما باید یک واقعه رخ داده باشد که شعر کوتاه خلق شود، اما شاید اگر در شعر یک نکته مطرح شود، بهتر در ذهن مخاطب جای میگیرد.
شاعر ممکن است یک شعر بلند بنویسد و در لابهلای ابیات آن دو نکته که مد نظر اوست را بگنجاند، اما وقتی یک سپید کوتاه یا هایکو مینویسد یک نکته را بهنحوی در میان چند واژه قرار میدهد که برجسته باشد و در ذهن مخاطب ضربه بزند.
رحمانی: ما رباعی و دوبیتی را در جریان شعر انقلاب داشتیم و قالبی بود که موجب جریانسازی شد. یعنی از بین یک اجتماع کوچک یکی دو شاعر، تبدیل به یک موج سراسری شد که در ایران همه شاعران این دو قالب را برای بیان افکار و عقیده خود انتخاب کردند.
البته ظرف شعر کوتاه کلاسیک ما ظرفیت بسیار بزرگ، متوسع و چندگانهای دارد که میتواند بسیاری از موضوعات را دربر بگیرد. یعنی هم برای طنز، هم برای امور اجتماعی و فضای حماسی و دیگر موضوعات ظرفیت دارد، اما شعر بلند شاید این ظرفیت را نداشته باشد.
رحمانی: شعارها مصرف روزانه داشتند اما شعر مصرف روزانه ندارد. شعر مفهومی است که سالها میتواند در بین مردم رایج و ماندگار باشد. شعار میخواهد احساسات را بروز دهد و یک عقیده را بیان کند اما در شعر چنین نیست. کما اینکه در شعر ماندگاری داریم اما در شعار ماندگاری وجود ندارد.
سعیدیراد: تفاوت شعار و شعر از نام آنها هم پیداست، در شعار تعریف شعر و تخیل که لازمه شعر است، نمیگنجد.
رحمانی: پس از انقلاب با رویکرد فرهنگی جدیدی که شکل گرفت، یک انقطاع بین شعر نو و سپید پدید آمد و رویکرد به قالبهای سنتی شعر مثل دوبیتی و رباعی که جزو قالبهای کوتاه هستند، بیشتر شد.
این رویکرد انجام شده است، کما اینکه ما از خیلی از مفاهیم فرهنگی مدرن هم به مفاهیم فرهنگی سنتی خودمان بازگشتیم و یک برونگرایی در مقابل مدرنگرایی که ارمغان غرب بود، ایجاد شد.
در حقیقت ما احساس میکردیم شعر سپید یا نو ارمغان غرب است که اساسا هم یک ریشه فرانسوی داشت و نیما از آنجا آن را وارد و ایجاد کرد.
لذا بر اساس ایدههای انقلاب گفتیم که باید به فرهنگ خودمان بازگردیم و در شعر کوتاه به سمت شعر کلاسیک مثل دوبیتی و رباعی و در شعر بلند به غزل روی آوردیم.
سعیدیراد: اینکه اقبال میشود یا نه یا کم و زیاد میشود، فکر میکنم بیشتر به بسترسازی که جامعه برای شعر ایجاد میکند، مربوط میشود. آن بسترسازی مثلا میتواند یک صفحه روزنامه باشد. زیرا آن اوایل روزنامههایی که صفحات شعری داشتند، خیلی زیاد بودند. مثلا یک صفحه روزنامه را در نظر بگیرید که فقط شعر سپید کوتاه چاپ میکند. طبیعی است وقتی این بستر وجود داشته باشد، شعر کوتاه رشد پیدا میکند و شاعران به سمت آن میروند. یا مثلا شب شعری در هر موضوعی مختص اشعار کوتاه برگزار شود، مسلما افرادی که مایل به شرکت در این محفل هستند، به سمت خواسته برگزارکننده این برنامه میروند و اشعاری در این قالب آماده میکنند. این مسائل خودبهخود باعث میشود که این اقبال و جریان شکل بگیرد.
از وقتی که بعد از جنگ گنگرههای ادبی ما شروع به فعالیت کرد و قرار شد جنگ و دفاع مقدس و مقاومت موضوع شعرها قرار بگیرد، بیشتر اشعار کلاسیک ارائه میشد و کار سپید مگر در موارد خاص و بلند آن به جشنوارهها میرسید. برای شعر کوتاه به این معنا بستر مناسب وجود نداشته است، به این دلیل است که کمتر یا موارد خواص و محدودتری از شعرا به سمت موجزگویی و کوتاهگویی میروند.
از طرفی کوتاه نوشتن بسیار کار سختی است و باید یک مفهوم بلند را در هفت یا هشت واژه و بیشتر مطرح کنید. بنابراین سرودن شعر کوتاه کار هر کسی نیست. مسیر خود نشان میدهد که باید به چه سمتی رفت. اگر مخافل شعر سپید کوتاه برگزار شود، قطعا شعرایی به این سمت میروند و در این حوزه کار ارائه میکنند و آن قالب بیشتر در سطح جامع رواج پیدا میکند.
رحمانی: در دهه هشتاد این جریان یک جریان وسیع در شعر ما شد. یعنی به یکباره خیلی از شاعران دفاتر شعر کوتاه منتشر کردند که انتشار کتاب «هایکو» با ترجمه احمد شاملو و عین پاشایی در این موج بیتاثیر نبود اما همه شعر کوتاه ما هم متاثر از آن کتاب نبود و در درون شعر پارسی خودمان هم شعر کوتاه داشتیم.
مثلا محمد زُهری کتابی با عنوان «پیر ما گفت» داشت که دفتر مستقلی از شعر کوتاه بود. یا مثلا محمدرضا عبدالملکیان دفتر شعری با عنوان «حالا که رفتهای» برای مرحوم قیصر امینپور داشت که اینها همه نشاندهنده جریان شعر کوتاه پس از انقلاب خصوصا در دهه هشتاد است که این قالب تبدیل به یک جریان غالب شد و شاید به نحوی قالبهای دیگر شعری را پشت سر گذاشت. بعد از این قالب انتخابی بسیاری از شاعران شعر کوتاه نو شد و مجموعههایی در این زمینه منتشر کردند.
سعیدیراد: چیزی که الان به یک باره به ذهن من رسید این است که چرا قالبی مثل هایکو که به یک باره مطرح شد و خیلیها در این زمینه شعر گفتند اما هیجان آن بعد مدتی فروکش کرد و دیگر مانند قبل شاعران به آن سمت نرفتند.
رحمانی: البته همانطور که از اسم جریانسازی پیدا است، مانند یک موج است که جریانی ایجاد میکند و بعد مجدد خاموش میشود که این جریان الان در حالت رکود است. مضاف بر اینکه برخی معتقدند هایکو اصلا شعر نیست؛ یعنی ویژگیهایی که برای شعر منظور میشود در هایکو نیست. هایکو در واقع دیدار فرد از طبیعت است که با کلمات به تصویر در آمده است و نگاه طبیعتگرایانه دارد. بنابراین اینطور نیست که شعر کوتاه ما تحت تاثیر هایکو بوده باشد.
شعر کوتاه فارسی بهعنوان یک قالب از قدیمالایام وجود داشته اما در حاشیه شعر بلند و قالبهای دیگر بوده است و به عنوان جریان غالب در دهههای پس از انقلاب اسلامی رشد پیدا کرد. هایکو در کنار آن بیتاثیر نبوده اما شعر نوی کوتاه ما، همواره مستقل بوده و در حال حاضر هم استقلال دارد.
یکی از آسیبهای شعر کوتاه ما پس از انقلاب تعدد نامهایی است که بر گونههای مختلف آن گذاشته شده است. ترانک، آنک، طرحواره و... که همه ذیل نام شعر کوتاه است و هیچکدام هم ارزش ادبی ندارد زیرا هیچکدام چارچوب فکری و تعریفشده ندارد و از طرفی همهگیری و فراگیری هم ندارند.
رحمانی: درخصوص کسانی که در دهههای اخیر رباعی یا شعر کوتاه را پس از سالها پیگرفتند، یکی علیرضا فولادی، استاد دانشگاه تهران است. دیگری سیدعلی میرافضلی در رفسنجان کرمان است که شعرهای کوتاه نیمایی میسراید. دوست شاعر دیگری با نام سیروس نوذری در شیراز است که تخصصش در شعر کوتاهی با عنوان هایکوی ایرانی است. از منصور اوجی هم میتوانیم در گروه شاعرانی نام ببریم که در حوزه شعر کوتاه واقعا تلاش کرده و در سالهای پس از انقلاب دفترهای شعر فراوانی منتشر کردند.
بیژن جلالی از دیگر شاعرانی است که بر سرودن شعر کوتاه اصرار داشت و دفترهای شعر زیادی هم در این زمینه منتشر کرد و اتفاقا جزو کسانی بود که مورد توجه فروغ فرخزاد بود و در کتاب «از نیما تا بعد» از شعرهای جلالی هم آورده است.
شعر هر کدام از این شاعرانی هم که نام بردم، ویژگیهای خاص خودش را دارد، مثلا شعر منصور اوجی و سید علی میرافضلی نیمایی و موزون است اما شعر بیژن جلالی و سیروس نوذری، هرچند موسیقی دارد اما موزون نیست.
البته قیصر امینپور و سیدحسن حسینی هم که قبلا اشاره شد، میتوانند در گروه شاعرانی قرار بگیرند که پس از انقلاب در قالب شعر کوتاه زحمات زیادی کشیدند و آن را اوج دادند.
سعیدیراد: بله، قطعا. بنده به سبب کارم با مجموعههای شعر فراوان سروکار دارم و شاهد هستم که این قالب در بین نسل جوان شاعر هم گسترش زیادی دارد. اما اینکه بگوییم کارهای در حد شعر قیصر امینپور یا سیدحسن حسینی و دیگر بزرگان شعر باشد که جریانسازی کند یا ادامه یک جریان باشد را آنچنان ندیدم؛ اما قطعا شعر سپید کوتاه در بین جوانها ادامه یافته و تعداد آن هم بسیار زیاد است، اما انصافا کار قوی ندیدم.
رحمانی: پیرو فرمایش جناب سعیدیراد، باید بگویم نیاز جامعه ما است که شعر و شعر کوتاه گفته شود، زیرا هم شاعران در پی آفرینندگی جدید و نوجویی هستند و هم مخاطبان میطلبند. اگر نگاهی به فضای مجازی داشته باشید، آنجا عموما شعرهای کوتاه رد و بدل میشوند. دلیل آن هم این است که مردم دنبال گرفتن یک پیام و بروز احساسات و نکات پندآموز و حکمی و جملات کوتاهی بر مبنای تفکراتی که دارند، هستند که هم در ذهن مردم و هم در مکتوبات هست.
ما به این دسته اشعار، شعرهای توییتی میگوییم؛ یعنی شعرهای کوتاه و شیک که کاربرد توئیت شدن دارند و بسیار هم رونق پیدا کرده است. البته اینها صرفاً شعر کوتاه نیست، بلکه ممکن است مصرع یا بیتی از شعر حافظ یا مولانا یا بندی از اشعار فروغ فرخزاد، شاملو یا هوشنگ ابتهاج باشد که مردم به فراخور زمان و مناسبت آن را انتخاب میکنند و در فضای مجازی مصرف میشود. در کل الان مصرف شعر کوتاه بسیار زیاد است و این نشان میدهد شعر کوتاه پس از انقلاب جریان وسیعی پیدا کرده است و همین طور به کار خود ادامه میدهد.
البته شاعرانی هستند که شعر کوتاه را به طور جدی پی میگیرند و همیشه در کنار این جریانها آدمهایی هم ظاهر میشوند که بتوانند خودشان را جلوه دهند که در کنار شاعران بزرگ این کار را میکنند اما همچنان نیاز به بیان لحظات شاعرانه و ساختن تصویرهای تازه وجود دارد که از کمتر کسی برمیآید در کمترین کلمات بتواند بیشترین معانی را جا دهد.
سعیدیراد: بنده فقط یک مورد سراغ دارم. بعد از آنکه کتاب شعرهای کوتاهم با عنوان «کودکیهای ماه» در نشر هزاره ققنوس منتشر شد، مدیرمسئول نشر خیلی به وجد آمد و یک فراخوان برای جمعآوری شعر کوتاه از سراسر کشور منتشر کرد و بنده بهعنوان دبیر این رویداد و جشنواره انتخاب شدم. در نتیجه این جشنواره در سال ۹۴ اشعار کوتاه فراوانی جمع شد که همه اینها در کتابی با عنوان «شعر هزاره» چاپ شد.
رحمانی: یک جشنواره هم در کرمان به نام جشنواره شعر «آن» مختص شعر کوتاه برگزار میشود که سید علی میرافضلی و مجتبی احمدی با حمایت مس سرچشمه این رویداد را پیگیری و برگزار و به نحوی برای شعر کوتاه جریانسازی میکنند.
سعیدی راد: در جمعبندی بحث به دو نکته اشاره میکنم؛ یکی اینکه شعرهای سپیدی که مبهمگویی میکنند، در بین عامه مردم جایگاهی پیدا نمیکنند و مورد استقبال قرار نمیگیرد. به عبارت دیگر اگر قرار است شعری سر زبانها بیفتد، در کارهای مبهم اتفاق نمیافتد زیرا مردم کارهای روان ساده و معمولی را بیشتر میپسندند. البته این شعر در عین سادگی و روان بودن، باید شاعرانه باشد و بتواند نکتهای را مطرح کند.
نکته دوم که بیشتر شاعران جوان مخاطب آن هستند، این است که خود را محدود به یک قالب خاص در شعر نکنند. به همه این دوستان توصیه میکنم سر یک قالب نمانند، زیرا ممکن است در همان قالبی که پیش خودشان فکر میکنند خوب کار میکنند، توفیقی نداشته باشند. خود را طبعآزمایی کنند بلکه در زمینههای دیگر موفقیتهای بیشتری داشته باشند. همه نوع قالب از جمله شعر کوتاه را تجربه کنند، چه بسا در این زمینه بسیار موفقتر باشند.
رحمانی: شعر کوتاه یعنی شعر موجز و دارای ایجاز که در علم معانی به آن الفاظ کمتر، معانی بیشتر میگوییم. یعنی یک شاعر باید بتواند در شعر کوتاه در الفاظ و کلمات کمتری، معانی وسیعتری ارائه دهد.
ابیاتی در شعر شاعران ما مثل حافظ سعدی و بزرگان شعر وجود دارد که اگر این بیتها را از بین غزل بردارید، در ظاهر الفاظ کمی است اما وقتی میخواهیم آن را تفسیر و تبیین کنیم، هزار کلمه برای شش یا ده کلمه آن تفسیر وجود دارد. شعر کوتاه هم باید همینگونه باشد، یعنی در عین موجز بودن باید در نهایت معناداری باشد.
نکته پایانی هم اینکه ما در چهار گوشه ایران شعر کوتاه محلی داریم. شعرهای کوتاه محلی مثل سهخشتی در شمال خراسان یا حساشعر در شمال ایران یا لیکو در جنوب شرقی ایران و سیستان و بلوچستان یا بیت در بوشهر را در قالب شعر کوتاه یادآوری کنیم. شعر کوتاه محلی مال امروز و دیروز نیست و همیشه در ادبیات ایران وجود داشته و تا آخر هم ادامه پیدا خواهد کرد.
گفتوگو از مطهره میرشکاری