ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سخن طفلی است خاکستر/ قنبرعلی تابش


سخن طفلی است خاکستر



اعتراضی به نسل کشی های اخیر در میانمار.



سخن چاک کفن بر یک "گل سرخ دل افگار" است[1]



سخن طفلی است خاکستر که تابوتش "میانمار"است



سخن ازشعله  های مادر پیری است در ساحل



 که موج  گیسوان پرشرارش  موج   اخبار است



مگر این شعله هم  آواره از جنگ ارزگان[2] است



چرا این قدر کم خون و چرا این قدر بیمار است



چقدر این ابرها از جنس باران های بهسودند! [3]



چقدر این شعله ها از جنس دامن های افشار است!



افقها سر به سر خنجر  و سر از خنجر آویزان



صدای هق هق  ناز عروسک ها، در آوار است



دگر شکی ندارم،هابزهم پیغمبری بوده



و انسان در سرشت وحشی اش هند جگرخوار است



شده کارش تفنگ و چیدن بال کبوتر ها



و تاریخ بشر آغشته ماهی که بر دار است



ستمگر چون رطب از نخلها مشغول سر چینی



مسلمان شادمان از روزه و سرگرم افطار است



3/5/1391 قم



قنرعلی تابش









[1]. گل سرخ دل افگار: نام داستانی ازنویسنده معاصر افغانستان،محمد جواد خاوری.





[2]. نام استانی در افغانستان که در عصر عبد الرحمان شیعه ها  در آن مورد  نسل کشی و مهاجرت اجباری قرار گرفت.





[3]. نام شهرستانی شیعه نشین در افغانستان که مورد یورش ها و آتش سوزی های هرساله طالبان قراردارد.




کلمات کلیدی این مطلب :  سخن ، طفلی ، است ، خاکستر/ ، قنبرعلی ، تابش ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/4 در ساعت : 0:46:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  1414


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید حسن مبارز
1391/5/4 در ساعت : 15:35:38

چقدر این ابرها از جنس باران های بهسودند! چقدر این شعله ها از جنس دامن های افشار است!
دست مریزاد
دکتر آرزو صفایی
1391/5/4 در ساعت : 11:57:52
سلام جناب تابش زیبا و حزین دست مریزاد
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/5/5 در ساعت : 10:54:30
سلام استاد تابش زیبا بود سپاس
وحیده افضلی
1391/5/4 در ساعت : 15:10:51
دگر شکی ندارم،هابزهم پیغمبری بوده و انسان در سرشت وحشی اش هند جگرخوار است/ درود بر شما
بازدید امروز : 52,536 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,011,136
logo-samandehi