*****
سوژه ی گریه های من بسیار
فرصت ناله های من کوتاه
ناله هایم بَدَل به آه شدنـــــد
پیش چشمان من چو ابرسیاه
*******
نکند بشکند دل ِاین ابــــر
نکند آهِ سردِمن گـــــــیرد
نکند لاله آتشین خیــــــزد
چمن وباغ دردِمن گــیرد
*******
نکند فرصتی که از من رفت
گیرد این ابر وگریه آغـــازد
نی برآرد شگفت ناله کنـــــد
قصه ی من به عالم انـــدازد
******
نکند ابر های درهم وتـــار
تیره بارند وگل تباه کنـــند
از دل من حکایت انگیزند
چمن وباغ غرق آه کنـــند
******
گِردِ من گرچه کــــــوهی از ناله است
پیشِ من گرچه موجِ حــــــــسرت ها
عــــشق او در من است شـــور انگیز
سر خوش ازمژده ی مســــــــــــــــرت ها
******
کهکشانی زشــــــــــاهدان رفتند
چه شد ای دوست داستان، مارا؟
کاش دامانِ همتی می بــــــــرد
تا چمن های ناگهان مـــــــا را
****
گل بخند د ،چو ابر گریه کــــند
سوسن وسنبـــــــــــل آورد بسیار
ای خدای بهشــت وباغ وبهــــار
فرصت گریه های من بــــاز آر
******
محمدی /کویر /تیر ماه 91
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/22 در ساعت : 20:27:8
| تعداد مشاهده این شعر :
994
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.