به جیره خوران بی بی سی که همواره قصدشان ایجاد اختلاف بین دو کشور افغانستان و ایران بوده است. این مسمط پیشتر در اینترنت منتشر شده بود که در اینجا با تغییراتی درج می شود از نظرات اصلاحی دوستان استفاده می کنم .
به خموشانِ فرومایۀ تاریک نهاد
به تباهانِ هم آغوشیِ با زوزۀ باد
به شبِ سرزده در خانه ، به بیداد ، به داد
به تماشای غمِ غمزدگان با دل شاد
چه بگوییم که این جادۀ بیراه شده
با خیالاتِ خوشِ فاصله همراه شده
جیره خوارانِ شکمباره شمایید نه ما
این شمایید که در بند هوایید نه ما
بر سر سفرۀ بیگانه گدایید نه ما
این شمایید که باید به خود آیید نه ما
مگر این شعر بر این درد قراری باشد
در زمستان نیاسوده بهاری باشد
ساده می گویم ، می گویم اجیرید شما
می گویم که از این شرم بمیرید شما
راه دارید؟ ندارید ، اسیرید شما
از شما خیر ندیدیم کویرید شما
نگذارید بگوییم که آغاز شود
نگذارید سر صحبتمان باز شود
کور باد آنکه نگه سوی اجانب دارد
آن که از کیسه ی روباه مواجب دارد
کور باد آنکه چنین یار و مصاحب دارد
خوردن از سفره ی بیگانه عواقب دارد
هان برادر نفروشید یهودا نشوید
باز گردید به خود باز که رسوا نشوید
ما دو رودیم که یک راه به دریا داریم
دو صداییم که در حنجره ای جا داریم
دو برادر که هوای دل هم را داریم
چشم امّید به آرامش فردا داریم
ما دو همسایۀ هم ، حامیِ هم ، بیداریم
حرمت شادیِ هم ، حرمتِ غم را داریم
گرچه امروز دو نیم ایم و دو عنوان هستیم
ما دو جسمیم ولی یک دل و یک جان هستیم
ما همان بلخ و بخارا و خراسان هستیم
همگی روی به یک قبله مسلمان هستیم
سرنوشتی که یکی هست جدا بی معناست
ما یکی بوده و هستیم دوتا بی معناست
ما شهیدان به خون خفتۀ باور هستیم
همه در کشتی تاریخ ، شناور هستیم
چشمتان کور که ما نخل تناور هستیم
چه بخواهید و نخواهید ، برادر هستیم
جزءِ لاینفکِ از جان و جهانم هستند
خوب یا بد همه هم کیش و زبانم هستند
ما یکی بوده و هستیم - خدا آگاه است -
چشم ما در شب تاریک به سوی ماه است
روزی های خوش تاریخیِ مان در راه است
با تو ای عشق جهان منظره ای دلخواه است
« خلوتی کو که خیالات تو آنجا ببرم
دیده بر بندم و دل را به تماشا ببرم » (1)
1_ بیتی از مرحوم عبدالقهار عاصی شاعر بزرگ افغانستان