جز در دلـــــــــــم غم هیچ ماوایی نمی یــــابد
خورشید انگــــــاری دگر بر من نمی تـــــابد
از تـــــو نداریم انتظــــــار از ما به دل گیری
تو خــوب هستی نــــازنین، هستیم اگر ما بد
ابری است ابری،آسمان،خورشید پنهان است
چیزی به مـــا از طرّه ی نــــازش نمی ماسد
ای وعده هــــای دور دست از نامتــــان شیدام
بیدار می مـــــاند دلـــم هرگـــــز نمـــی خوابد
شکـــّـی ندارم، بی محــــــابا ، نقش می بندد
وقتی تبســــّـــم بر لبت پروانه می بــــــــالد...
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/9 در ساعت : 22:26:43
| تعداد مشاهده این شعر :
1011
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.