لحظه ای صبر کن ای موج به ساحل برسیم
به تن تشنهء این کشتی در گِل برسیم
گرچه عمریست همه همسفر طوفانیم
باید این بار به آرامش ساحل برسیم
وقت کوچ است ، شب جاده اگر گرگ آلود
تا سحر باید از این راه به منزل برسیم
مانده از نقش قدم خط غباری ز نسیم
کاروان رفت ،بعید است به محمل برسیم
یک جهان درک زفهمیدنت عاجز،ای عشق
ما به سرچشمهءادراک تو مشکل برسیم
حاصل عمر مرا بی خبری داد به باد
دست بردار و دعا کن که به حاصل برسیم
گر چه آموخت شِفا ،شیوهءشیوائی را
کو چنان طبع روانی که به بیدل برسیم
پائیز88
کلمات کلیدی این مطلب :
آرامش ،
،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:21:19
| تعداد مشاهده این شعر :
834
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.