مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
باید کنون زو گویم و کاری چو قدیسان کنم
در خود وِرا مأوا دهم مغلوب تندیسان کنم
تا یابم آن دُرّ عزیز اندر مهیبِ یَمّ تن
مجموع اِنس و روح را تلخیص در انسان کنم
هر جا روم او بینم و زو بشنوم چون بشنوم
بود و نبود خویش را در بودنش یکسان کنم
ای آنکه گفتی باید آسایش زمین بگذاشتم
بشنیدم از بینِ دهانی دیدنی وینسان کنم
محبوبِ من محبوبِ من اِمدادِ من اِمدادِ من
تا که توانم یاریت بین عدو آسان کنم
تاریخ ارسال :
1391/3/2 در ساعت : 5:1:6
| تعداد مشاهده این شعر :
967
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.