🌟پایان پائیز🌟
مردی شبیه پائیز همراه با خیابان
می جوشد از نگاهش پس کوچه های باران
هم پای برگ ریزان مقصد نمی شناسد
آرام می گریزد از شهر دوست داران
یادش بخیر روزی مانند قاصدک ها
بر باد می نشستم در شادی بهاران
مست از ترانه بودم آواز می سرودم
سیلاب شد وجودم آتش گرفت باران
اکنون دوباره بی تو پائیز برگ ریزم
خشکیده تر ز باغ بی برگ روزگاران
پایانه ی خزان با دی ماه برف بر مو
داد از بد زمانه داد از فراق و هجران
از سنگ گل برآید یعنی که می توانیم
چون گل به سنگ باشیم با خاطرات یاران
غزل "پایان خزان" از مجموعه "دیوان غزلیات ایمان"