ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



طنز


   



 حرمت



قديما حرمتي داشتند زنان هم  



نبوده چشماش هر دم پر از نم



همه بودند آن شيرين و فرهاد 



به روي گونه اشكش  هر دمادم



تمام شوهران صادق بودند 



كجا بوده دل آن همسران غم



اگر زن اندكي دلگير ميشد 



برايش بوده آن شوهر چو مرهم



همه بودند مسلمان همچو سلمان 



صداي زن كجا بوده دگر بم



ولي حالا ندارند دين و ايمون 



دلش از دردو غصه همچو آن يم



الهي خير نبينند بعضي مردا



براي ما شدند زخم بي مرهم



سرشت اين هج آقاها خرابه



زنند كه زندگي يك لحظه بر هم



بزن با آن تبر فرقش دوتا كن



كجا بود آخه آن ديوانه همدم



كه آن مجنون نبود مجنون بر تو



بشو ليلاي بي مجنون به عالم



 


کلمات کلیدی این مطلب :  طنز ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/5 در ساعت : 1:7:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  867


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سارا وفایی زاده
1390/11/5 در ساعت : 9:39:14
سلام خانم عرفانی عزیز

حالا ما که به جز بابا جان مهربان کسی رو نداریم.

ولی به خدا مرد هم مردای قدیم.

مستدام باشید.




سلام سارا جون ممنونم از شما عزیزم

علی‌رضا دل‌خوش
1390/11/5 در ساعت : 17:5:45
طنز خوبی بود.
موفق باشید.
به امید روزی که همه ما دنیا رو از دریچه واقعیت ها و غیر جنسیتی ببینیم.




سلام استاد دلخوش ممنونم از شما
محمد علی هلال
1390/11/5 در ساعت : 7:45:54
با سلام . حلول ماه ربیع ا لاول مبارک

خانم عرفان خدایی این طنز است...
یا با تبر زدن به سر اقایون مظلوم و بی پناه

شاد وموفق





سلام استاد هلال ممنونم از شما بزرگوار
مصطفی معارف
1390/11/5 در ساعت : 11:24:23
برای نوشتن چرا از فونت درشت تر استفاده نمی کنید ؟
تبریک ماه ربیع
ظریف و دلنواز
کامکار باشید




سلام استاد معارف ممنونم از شما بزرگوار
بازدید امروز : 7,041 | بازدید دیروز : 23,953 | بازدید کل : 126,237,129
logo-samandehi