شهناز
می توان شهناز را یکی از شاعران موفق نسل جوان تاجیک بعد از زمان شوروی دانست...شهناز تحصیل کرده رشته ی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و پرورش یافته ی خوان استادان بزرگ چون شفیعی کدکنی و استاد قیصر و دیگران می باشد. وی در سال 1979 در شهر فرهنگی خجند در خانواده اهل فرهنگ و علم متولد شد و از همان دوران نوجوانی زیر نظر فرزانه ی خجندی شاعره شهیر تاجیکستان مشق شعر نمود. از وی تا حال دو مجموعه شعر به نام های " میلاد آرزو، خراسان، 1998 و فاصله ی دست ها، خراسان ، 2001" به چاپ رسیده است. شهناز مدتی مدیر مسول مجله ی ادبی شهر خجند شد و همچنین در سال 2001 برنده ی جایزه جوانان جمهوری تاجیکستان و هم اکنون در آمریکا زندگانی می کند...مهمان چند شعر زیبا از این بانوی خوش ذوق شرقی باشید...
1
شب هزار و یکم بی قرارخواهم شد،
وشهرزاد توای شهریارخواهم شد،
گرفته حلقۀ زرّینماه ازدستت،
به اسب یال سپیدت سوارخواهم شد
اگرکه شرم وتب دخترانه بگزارد،
میانزمزمۀ یاریارخواهم شد
مرا ستارۀ چشمت نموده است افسون،
به یاد عزم کدامیندیارخواهم شد؟
تمام عمرچوماه عسل شود شیرین،
اگر به کنج لبت هم جوارخواهم شد
نوارحافظه ات دستگاه عکّاسی است،
بگیرعکسمرا،ماندگارخواهم شد!
وبرحقیقت این قصّه ام نما باور،
که روی حرف دلم پایدارخواهم شد!..
2
با من قرار بگذا ر
با من قرار بگذار در آستان غربت
با من قرار بگذار قبل از قرار تربت
نوروز ما چو طی شد، دوران فصل دی شد
کی آمد عشق کی شد در انتظار قربت؟
بگذار پای ساعت بی ما رَود پس و پيش
با من قرار بگذار با ساعت دل خويش
حتی برای يک بار، با من قرار بگذار
تا ممکن است ديدار، تا هست فرصتی بيش
با من قرار بگذار، با من قرار بگذار
اندر سراب رويا، يا پلک چشم بيدار
از بعد بيست و يک قرن عمری که بی تو شد خا ر
در اين نفس که حتی تنهاييم نشد يار!
بر قصد دهر غدّار، با من قرار بگذار
3
سوگند بر عشقی
بگذار از خاموشيت آوا بگيرم
چون آه در بغض گلويت جا بگيرم
آواز ده، تا همچو يونس ماهيان را
در رودها بگذارم و دريا بگيرم
هرچند دور از تو سوالی بی جوابم
هر بار از يک بودنت معنا بگيرم
ای کاش، چون نينی اشک آرميده
در گاهوار ديده ات مأوا بگيرم
مگذار حکم سرنوشت بی بدل را
اين بار بی چون و چرا اهدا بگيرم
سوگند بر عشقی که آدم را بياموخت
اين جرم را از گردن حوا بگيرم