ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



از روز دیگر حسنک


 و عاقبت كارِ آدمي مرگ است ،اگر امروز اجل رسيده است، كس باز نتواند داشت كه بر دار كُشند يا جز دار، كه بزرگتر از حسينِ علي ني ام. اين خواجه كه مرا اين مي گويد مرا شعر گفته است..(تاریخ یبهقی) 



 



در کوچه بعد این همه قرن سر می کشد سر حسنک



پیچیده روی دار و درخت نام معطر حسنک



 **



انگار کن حکایت من از یک قلندر دگری ست



شعری نبشته ام همه درد از روز دیگر حسنک



انگار کن زمانه ی بد، بد کرده خوب های مرا



انگار کن که خوف و خطر افتاده از سر حسنک



انگار کن که بالش خز، خوابانده شور و حال ورا



سرد است کوچه ی فقرا، گرم است بستر حسنک



انگار کن در آینه ی این روزهای تلخ ترین



شمشیر می زند حسنک، آن هم برابر حسنک



دیگر زمینی اند و زبون، اوضاع شان ز وصف برون



حتی نمی پرد به هوا، باز و کبوتر حسنک



شاید کسی که گفتم از او من باشم و تو باشی و ما



شاید خود خود حسنک... شاید برادر حسنک...



شاید دگر شده حسنک،  پاسوز زر شده حسنک



بیچاره بیهقی که منم،  بیچاره مادر حسنک...



                                                        دی ماه 1390 





 


کلمات کلیدی این مطلب :  از ، روز ، دیگر ، حسنک ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/6 در ساعت : 9:35:35   |  تعداد مشاهده این شعر :  1769


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی اصغری فرزقی
1390/10/6 در ساعت : 11:9:16
سلام استاد
شعر زیبای شما را خواندم


تفاقا در جلسه ای که در حوزه شعر انقلاب و شاعران تاثیر گذار بحث و جدلی در گرفت
نام شما آتش به معرکه زد.



در استادی شما هیچ شکی نیست


در پناه حضرت حق پاینده باشید استاد
افشین تل لو
1390/10/6 در ساعت : 11:11:1
استاد تعابیر بسیار زیبایی خواندم سرشار از دردمندی.
البته با وزن شعر به خاطر استطاعت کمم نتوانستم ارتباط مناسبی برقرار کنم.
بخاطر شعر پرمعنایتان وهمه آنچه در حیاط خلوت از شما می خوانم ممنونم.
رستگار باشید وکامکار.
سید مهدی نژاد هاشمی
1390/10/6 در ساعت : 12:40:57
سلام استاد عزیز ...دو روز است دارم نثر بیهقی را مطالعه می کنم به نظر می رسد انسان امانت دار و به معنای واقعی انسان اند خداوند بیامرزادش ....شعرتان زیبا بود ....و چه بسیارند در هرزمان بوسهل زوزنی ها و حسنک های وزیر ..........
ابراهیم حاج محمدی
1390/10/6 در ساعت : 12:41:17
سلام بر استاد عزیز جناب قزوه
از سرتاسر این نفیسه ی فاخر و گرانسنگ بهره بردم . دست مریزاد . آثاری که در حیات خلوت از کمین و دیگر دوستان خواسته بودید انتخاب کنیم از طریق تماس با ما باستحضار شریفتان برسانیم ؟
............
ق:
با سلام. بله دست تان درد نکند.
محسن یاری
1390/10/6 در ساعت : 13:50:3
سلام استاد مدت ها بود که منتظر بودم تا اثری از شما بخوانم . البته خیلی از کتاباتونو خوندم ولی ایطور احساس می کنم ارتباطمون نزدیکتره و این برای حقیر افتخاری بزرگ است و بزرگ تر از آن افتخاری است که شما را دعوت کنم به مطلبی (( تحت عنوان سخنی با دوستان )) که به نظرم می رسد مهم باشه و مطمئنم که در صورت خواندن آن حتما نظر خودتون را که برای دیگر اعضا مهم است درج خواهید نمود . متشکرم استاد که همیشه اشعار فاخر و راهنمایی های ارزنده ی شما روشن کننده ی راه ماست . قربانت محسن
مصطفی پورکریمی
1390/10/6 در ساعت : 14:8:44
سلام جناب استاد قزوه ی گرامی
شاید کسی که گفتم از او من باشم و تو باشی و ما

شاید خود خود حسنک... شاید برادر حسنک..

غزل زیبا و بی بدیلی که ریشه در تاریخ دارد همراه با ردیفی که هیچ شاعری در حوزه ی شعر غیر طنز ( جدّ) جرأت یا توانایی ورود به آن را ندارد .بسیار عالی و پرمحتوا بود .مؤید باشید.
محمد توحیدی چافی
1390/10/6 در ساعت : 14:42:14
سلام...خوانش شعر به گمانم براي عموم سخت باشد جناب قزوه عزيز!
بهرام الهی
1390/10/6 در ساعت : 10:37:4
بسيار هنرمندانه سروديد استاد
اشرف گیلانی
1390/10/6 در ساعت : 12:37:6
شعر نغزي بود آقاي قزوه

من ((شهريار شهر سنگستانم)) اي دوست
يك دوره ي تاريخي ام. بايد بخوانيم
وحید ضیائی
1390/10/6 در ساعت : 13:47:52
توصیه آقای علیپور را قبول ندارم . شعر شما در زبانی اتفاق افتاده که ارجاع پذیر است . شمه ای از غزل پیشرو معاصر را دارد ... البته در دراز گویی فراز است و ... اما انصاف هم خوب چیزی ست قرار نیست تیغ نقدمان هر چه جلو آمد را ببرد . این دور گردانی ها برای شعر های خوب آب نمی شود برای ما منتقدان نان شاید . با مهر
مصطفی معارف
1390/10/6 در ساعت : 14:36:15
با سلام جناب قزوه ی عزیز از خوانش شعر ناب تان لذت بردم ، اصولن اینجانب کارهای قدیمی و گویشهای کهن را دوست دارم و به خواندنشان علاقه نشان می دهم . این کارتان هم از زمره آن کارها بود به هر حال از خواند ن آن بهره بردم .چ

شادکام باشید
احمدرضا قدیریان
1390/10/6 در ساعت : 17:17:24

با سلام و احترام و پوزش از بابت جسارتی که خواهم کرد در ابراز نظر.
آوردن مضمونی از بیهقی و بخصوص بخش زیبا و البته تراژیک حسنک در غزل، کاری است متفاوت و کارهای متفاوت غالبا دلنشینند. نام حسنک و بیهقی نوعی حس نوستالژیک به تحصیلکرده فارسی زبان و بخصوص دانش آموختگان رشته زبان و ادبیات فارسی می دهد. البته شعر شما در این چند سال اخیر، هم از حیث زبان و هم از نظر تصاویر و مضامین و حتی از نظر موسیقی گرایشی یافته است به شعر پیشینیان. شاید سفر شما به هند تکرار تاریخی مهاجرت شاعران ایرانی به هند و گرایش آنان به سبک شاعران هند باشد. اگرچه این گرایش درباره آنان تفسیر به پدید آمدن سبکی تازه در تاریخ ادبیات فارسی می شود، درباره شاعران دوره های بعد می تواند به نوعی شباهت پیدا کند به کاری که شاعران دوره بازگشت انجام داده اند. مضامین شعرتان اغلب تازه است و زیبا. زبانتان سالم است و تصویرهایتان استادانه. برایتان سالهای سال، زندگی پر از شور و شعر آرزومندم. پایدار باشید.
ضمنا منتظر اعلام نظرتان درباره مجموعه طرحهای جنگ هستم.




رستم وهاب نیا
1390/10/6 در ساعت : 19:56:47
سلام استاد ارجمند!
حق مطلب را استادانه بجا آوردید در باره ی شخصیتی حماسی و با احتشام اسطوره ای که کمتر وصف شده است.
زنده باشید.
یوسف شیردژم «افق»
1390/10/6 در ساعت : 14:59:3
سلام بر جناب قزوه

چه شعر خوب و عجیبی !

استفاده کردم

زنده باشید

وحید ضیائی
1390/10/6 در ساعت : 12:35:17
1) اثر استادانه ای بود .بی اغراق . سرتان در اوج است و فرودتان در آشوب . خواجه حسن میمندی را بیشتر می مانیم تا ... دریغا آن مشتی رند ... مقام شبلی نثار استادی سرایشتان.

برزو علی پور (خودکار کم رنگ)
1390/10/6 در ساعت : 12:58:10
به اعتبار شروع داستان حسنک در تاریخ بیهقی:
فصلي خواهم نبشت در ابتداي اين حالِ بر دار کردن اين مرد
این که بنویسیم :
شعری نبشته ام همه درد از روز دیگر حسنک
چه ویژگی ، کارکرد یا هر مسیله دیگری برای شعر دارد بهتر بود وقتی می فرمایید :
انگار کن حکایت من از یک قلندر دگری ست
به جای نبشته ام همان نوشته ام را استفاده فرمایید .
خودکار کم رنگ قصد شما را از سرودن در این زبان و دایره واژگانی اش در نمی یابد این که قصد آفرینش روایتی دیگر از اصل را دارید اتفاق خوبی است لیکن اختصاصات زبانی شما با استفاده از :
انگار کن /دگری ست/نبشته ام /ورا/و... چیزی به دست نمی آورد بلکه رنگ رخ باخته خواهد شد زیرا :
در کوچه بعد این همه قرن ...شعر می گوییم .
موفق باشید .
با احترام _ خودکار کم رنگ


برزو علی پور (خودکار کم رنگ)
1390/10/6 در ساعت : 14:15:15
عرض شود که این جانب درباره اثر نظرم را نوشتم این که به جای پاسخ به نوشته ام کاربران محترم سایت بنویسند :
« ...البته در دراز گویی فراز است و ... »
یا این که :
« ...این دور گردانی ها برای شعر های خوب آب نمی شود برای ما منتقدان نان شاید ...»
متوجه منظور نویسنده نمی شوم چون چنین جملاتی اصلن در گویش روزانه این جانب استفاده نمی شود بنابراین قابل فهم هم نیست و پاسخ به نظرم نمی باشد ضمن این که اگر کاربری بخواهد جواب نظر کاربر دیگر را بنویسد می تواند با استدلال ادبی پاسخ دهد لذا نوشتن :
« ...البته در دراز گویی فراز است و ... »
استدلال ادبی نیست .
خودکار کم رنگ نظر خودش را بدون در نظر گرفتن صاحب اثر می نویسد و در نوشتن نظر خویش به یقین رسیده و استقلال دارد حتا اگر تمام کاربران محترم سایت نظر مخالف داشته باشند .
موفق باشید .
با احترام _ خودکار کم رنگ
میترا داودی نیا
1390/10/6 در ساعت : 15:38:32
سلام ودرود برشما .شعری زیبا از شما خواندم وبسیار لذت بردم .موفق باشید.
بازدید امروز : 53,343 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,011,943
logo-samandehi