ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



(( مردمانی که جنـس باراننـد ... ))

 
مـردمانی  که جنـس باراننـد ، عهـدِ پیـوسـته با علـی دارنـد
مثـل آیینـه ها زلال هسـتند ، چون که دلهـای صیقـلی دارنـد
 
رنجهـای هـزاره را دیـدند ، با صـلابت به مـرگ خنـدیدنـد
نقـره داغ از گزینـه ها هستند ، در درون  روحِ  تاولـی دارنـد
 
پُر هیاهـویِ بـی تکاپوینـد ، آن کسانی  که تنبـلی دارنـد
گیـج و گُنگَ اند و بی رمق امّـا ، هر نفس عشـق صندلی دارند
 
موشـها یی که  پول می شـویَند ، گشـته والی میـان سـیلوها
بار گنـدم نمی رسـد مقصـد ، تا زمانـی که مدخـلی دارنـد
 
صـورتک های گُـرگ طینت هم ، دورِ قانون همیشـه می رقصنـد 
 گر چه تمثـال آدمی هستند ، خصـلت و خـویِ جنگلـی دارنـد 
 
احتـکار و خیانـت و دزدی ، اختـلاس و چپـاول و یغـمـا
مثـل زالـو که می مکد  خون را ، زندگـی های انگلـی دارنـد
 
گنج هاشان که گنج قارون شـد ، کبکِ آنها  خـروس می خوانـد
فقـر مطلق برایشـان گُنگ است ، بـی گمان مغـز مختـلی دارنـد
 
با وجودی که این همه درد اسـت ، نبـضِ دنیا به دسـت نامرد است
خنجـر از رو بـرای مـا بسـتند ، کینـه از مکتـبِ ولـی دارنـد
 
 در کبوتـر سـقوط می جوینـد  ، از قنـاری سـکوت می خواهنـد
سَـروِ  ما را تکیـده می بیننـد  ، بـی گمان گـوشِ مخملـی دارند
 
مـردمانی که جنـس باراننـد ، در پِـی اقتـدار ایـراننـد
انقـلابی و حق طلب  هستند ،  بر زبان رمـز (( یا علـی)) دارنـد
 
(( جاذب نیکو ))
 
علی (ع) می فرماید :
 (( اِنَّ اللّه‏َ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلى اَئِمَّةِ العَدلِ اَن يُقَدِّروا اَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيلا يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ؛ قُلوبُ الرَّعِيَّةِ خَزائِنُ راعيها فَما اَودَعَها مِن عَدلٍ اَو جَورٍ وَجَدَهُ؛))

(خداوند عزوجل بر پيشوايان عادل واجب كرده كه سطح زندگى خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقير را، فقرش برآشفته نكند، دلهاى مردم صندوقچه‏ هاى حاكم است، پس آنچه از عدالت و يا ظلم در آنها بگذارد ، همان را خواهد ديد)
تقدیم به همه ی مردم نجیب و صبور  ایـران  که  روزهای متلاطم  و  پُر شراره ای را تجـربه می کنند ...
 
 مهربان باشیم عزیزان
 
 
 
 
 

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1397/11/15 در ساعت : 19:58:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  704


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1397/11/17 در ساعت : 7:58:44
«مهندس ابراهیم جاذب نیکو» شاعر خوبی است و شعرش اغلب به دل می نشیند.وقتی غزل حاضر را از او خواندم برایش نظری فرستادم و به مصراع دوم بیت مطلع ـ که قاعدتآ بایستی برخوردار از حسن باشد ـ ایراد گرفتم.
عین عبارتی که برای جاذب مهندس ـ کارشناس زبان و ادبیات فارسی محض و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی ـ فرستادم چنین است:
«هستند» را «استند»کنید تا هم اشکال وزنی برطرف شود و هم «است» صحیح جای «هست» غلط متواتر را به درستی بگیرد.
گرچه انتظار نداشتم که ایشان نظر پیشنهادی مرا در بیت مطلع اعمال فرماید ؛ اما متوقع بودم که لااقل برای موزون کردن مصراع ناموزون بیت نخست غزل چاره ای بیندیشد و با اندک ویرایشی این عیب بزرگ را از اثر خود حذف نماید....
اما چنین نکرد و جوابی برای من ارسال فرمود که آن را عینآ درج می کنم و هرگونه قضاوتی را بر عهده ی عزیزان شاعر ـ بخصوص آنان که دستی در نقد و بررسی شعر دارند ـ می گذارم.جناب مهندس نوشته اند:
گاهی یک غلط مصطلح و متواتر برای مخاطب محوری و القای مفاهیم به مخاطب عام بسیار پسندیده تر از یک صحیح مغلق کننده است...
عباس خوش عمل کاشانی
1397/11/20 در ساعت : 9:0:56
....البته در شعر جناب «جاذب نیکو» به زعم کمین ، اشکال دیگری هم وجود دارد که اتفاقآ در مصراع اول بیت مطلع نهفته است و آن «جنس باران» است.این ترکیب در اصل بایستی «از جنس باران» باشد:«مردمانی که از جنس بارانند...»مسلمآ اجتناب سراینده از استخدام کلمه ی «از» به خاطر اجتناب از افتادن در تنگنای وزن بوده است.چون اهمیت این اشکال در مصراع اول را کمتر از اهمیت اشکال وزنی در مصراع دوم بیت مطلع دانستم از آن غمض عین کردم....ما می گوییم:«مردی از جنس بلور» که این عنوان دقیقآ عنوان فیلمی سینمایی به کارگردانی و نویسندگی آقای «سعید سهیلی» است....یا می گوییم:«مردی از جنس نور»که این عنوان دقیقآ عنوان کتابی از سید «مهدی شجاعی» است.یا می گوییم:«شهابی از جنس نور» که این عبارت هم دقیقآ عنوان فیلمی از آقای «محمد رضا اسلاملو»است ...و قس علیهذا.
هادی ارغوان
1397/11/19 در ساعت : 23:45:38
سلام
یادداشت اول را جناب خوش عمل قلمی فرموده اند و به درستی یک مطلب ساده را یادآوری کرده اند, به فاصلهٔ چهارساعت جناب حاج محمدی همان مطلب را بازبانی تکنیکال تکرار فرموده اند و در خاتمه, صفادلِ بزرگوار از منظری تازه همان ایراد را مطرح نموده اند.
بنده هم می خواستم یک اشتباه دیگر را در این اثر به نقد بکشم که با دیدن بی اعتنایی و خونسردیِ مولفِ محترم, در نشان دادن عکس العملی مناسبِ بزرگوارانی که قلم رنجه فرموده بودند, آن را به زمانی مناسب وا می نهم.
من از این سه منتقد محترم که وقت گذاشتند-حتی اگر یک دقیقه-تشکر می کنم.
خدابخش صفادل
1397/11/17 در ساعت : 22:13:46

درود.
«مثـل آیینـه ها زلال هسـتند، چون که دل هـای صیقـلی دارنـد»
در این مصراع «ل» در واژه ی «زلال» خارج از وزن است. اگر بخوانیم زلال هستند، برای حذف «ه» مجوزی نداریم. مگر به جای هست، از فعل است استفاده کنیم، بخوانیم زلال استند.
«همزه» و با اغماض «ع» را می توانیم حذف کنیم ولی برای بقیه حروف چنین مجوزی نداریم. اگر پیش از «ه»، «ن» ساکن پس از مصوت بلند(آ،او،ای) داشته باشیم، مثلا بگوییم:
مثـل آیینـه ها روان هسـتند ، چون که دل هـای صیقـلی دارنـد.
به هر روی این مصراع صد درصد اشکال وزنی دارد.
ابراهیم حاج محمدی
1397/11/17 در ساعت : 12:4:39
با سلام و درود .
بیشتر و پیشتر با آثار جناب جاذب نیکو در سایت شعر نو آشنا شده ام و غالب آثار ایشان دلنشین است . عزیز بزرگوار جناب جاذب نیکو توجه ندارند که به ضرورت وزن قطعا باید (( زلال هستند )) را (( زلالستند )) بخوانیم که همان (( زلال استند )) است که استاد عزیز خوش عمل کاشانی بدان اشاره کرده اند . و هیچ گونه اغلاقی هم در آن نیست . اغلاقی اگر هست در همان (( زلال هستند )) است که غلط هم هست . همزه را می شود حذف کرد اما (( ه )) را با چه مجوزی می توان حذف کرد؟ . تفاوت ظریفی هم میان (( است )) و (( هست )) وجود دارد که از اهل ادب انتظار می رود بدان توجه داشته باشند . (( است)) را مفاد ( کان ی ناقصه )) می دانند و (( هست )) را مفاد (( کان ی تامه )) به دیگر عبارت (( است )) را آنجا بکار می برند که بخواهند چیزی را برای چیزی اثبات کنند (( اثبات شیئ لشیئ )) اما (( هست )) را در موردی بکار می برند که بخواهند بر وجود شئی صحه بگذارند (( اشبات شیئ لنفسه )) . متاسفانه فراوان دیده ایم که برخی دوستان با (( ع )) و (( ح )) و (( ه )) همانگونه عمل می کنند که با (( همزه )) می توان عمل کرد. از یک ادیب فاضل انتظار می رود که از این قبیل کارهای ناروا که منجر به متهم شدن او به بی اطلاعی و کم سوادی می شود جدا اجتناب کند .
محمد ابراهیم جاذب نیکو
1397/11/24 در ساعت : 23:22:7
با سلام و عرض ادب و احترام به همه ی عزیزان فرهیخته و اساتید بزرگواری که دیده رنجه نموده و نقشی به یادگار در این صفحه نگاشته اند ...
مایه ی فخر من است که این شعر مورد توجه عزیزان قرار گرفته و مورد عنایت آنان واقع شده ام ... به ویژه استاد صفا دل که با شیوه ی بیان و نقد ایشان به طور کامل موافقم ...
در نقد آثار هرچه از دوست رسد نیکوست و کلام همه ی عزیزان مطلع و با سواد را به دیده و جان پذیرا هستم حتی اگر با بعضی از نظرات و شیوه ی بیان آنان موافق یا همسو نباشم ...
زنده باشید و سعادتمند
یا حق .


حسین نبی زاده اردکانی
1397/11/16 در ساعت : 6:55:52
درود بر شما و بیتی بداهه تقدیمتان:

خنجر از رو که مرد می بندد وای زانکو در آستین دارد
گرگ ها در لباس میش بَدند پر ز نفرت ز ما دلی دارند
بازدید امروز : 7,925 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,172,236
logo-samandehi