خدا کند که شبی زائر درت باشم
وَ چند پنجره مهمان منظرت باشم
وَ عاشقانه به پابوس حضرت ات برسم
طواف ات آرم و پروانه ی سرت باشم
وَ پلکی اشک بریزم برای غربت تو
وَ شمع مرثیه خوانان پیکرت باشم
به گوشه گوشه ی چشم تو نوحه آغازم
وَ روضه خوان نگاه مطهرت باشم
اسیر موی پریشان دخترت گردم
فدای خون گلوگاه اصغرت باشم
وَ پاره پاره ز شهزاده قاسم ات گویم
وَ قطعه قطعه نواخوان اکبرت باشم
شبی به مسح شفاخانه ی گلوت آیم
ز جمع بست نشینان حنجرت باشم
به دانه چینی آغوش مرقدت خیزم
برای کاسه ی آبی کبوترت باشم
برای خواندن شعری اگر اجازه دهی
شبی بیایم و درپای منبرت باشم
رساله ای بنویسم سه سالگی ها را
وَ سال ها ادب آموز دخترت باشم
خدا کند که دوباره به زینبیه رسم
وَ پرده خوان مصیبات خواهرت باش
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/9/27 در ساعت : 20:9:5
| تعداد مشاهده این شعر :
913
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.