«ما بر می گردیم»
گوانتانامو
ابوغریب
چقدر جنگ را به دوش بکشیم.
عروس و داماد سوری
آرزوی شان را روی دیوار می نویسند:
(نَحنُ نَرجعُ)
ما برمی گردیم...
اشک های دختر بچه ای
سوژه ی خبرنگاری می شود
تا جایزه اش را بگیرد.
هر ده دقیقه
یمن,سوگوار کودکی ست.
چقدر امّ لیلا
بقچه ی خاطراتش را بردارد
سر مزار پسرانش برود!
چقدر مدیترانه خجالت بکشد نام تازه اش را...
حق داریم متنفر باشیم
از پادشاه ریاض
که با یک دست
گلاب می پاشد خانه ی خدا را,
با دست دیگر
گیلاسی می زند به سلامتی اربابش
اسماعیل ها را به قربانگاه می برد...
ریال های سعودی را
خرج بمب های خوشه ای می کند
خرج تجهیزاتی
که برازنده ی صلح نوبل اند...
عین خیالش نیست
لم می دهد روی تخت سلطنتی اش
مثلا فکر می کند به جهان بدون تروریسم
به جشن های رقص شمشیر.
ما که انتظار زیادی نداریم,
دل مان خوش است
به خلوت شاعرانه ها
عکس های قدیمی
ایوانی از گل های شمعدانی.
به موهای سپید مادرم سوگند!
اگر تمام سربازها
صلح را
درچشم های عشق شان ببینند
دل شان که بلرزد
نمی گذارند حتی گنجشکی عزادار بشود,
آن وقت از دست ستاره دارها
مدرن ترین جنگنده ها
کاری ساخته نیست.
آزادی
نام تمام میدان های جهان می شود.
تاریخ ارسال :
1396/7/8 در ساعت : 7:3:18
| تعداد مشاهده این شعر :
792
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.