ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مثل دریاهای طوفانی تلاطم داشتی

تقدیم به روح پاک ومطهر دلاور مرد رشید مدافع حرم شهید مفقود الجسد حاج محمود شفیعی

مثل مولایش علی {ع}درفکرمردم بود ورفت
درمیان های وهوی زندگی گم بود ورفت
دست گیربی کسان خسته ازاوار درد
پر زاسرار مگو غرق تبسم بود ورفت
///
مرد میدان شب پس کوچه ها ی درد ورنج
اشنای مهربان بچه های درد و رنج
مثل مولا زندگی را وقف مردم کرده بود
حاج محمود شفیعی اشنای درد و رنج
///
مردمی تنها وخسته شاهد لبخند تو
تلخی ان زندگی شیرین شده با قند تو
اخر بن بستهای سوت وکورنیمه شب
گوش کارتن خوابها لبریز شد ازپند تو
///
سینه ای لبریز درد ورنج مردم داشتی
با دل خون برلبان خود  تبسم داشتی
اهل نیک اباد بودی عاشق نیکی وعشق
مثل دریا های طوفانی تلاطم داشتی
///
نیمه شب با جعبه های مانده ازتیر وتفنگ
هم در وهم پنجره میساخت درمیدان جنگ
ازغذای گرم خود دل کند ودرویرانه ها 
ان غذا  تقسیم میشد بین مردم بی درنگ
 
///
کلنا عباسک تا برلبانت زنده شد
یاد ونامت تا ابد دراین جهان پاینده شد
بسکه می جستی خداراهرزمان وهرمکان
باشهادت رفتی و جوینده هم یابنده شد
 
 
 
 
 
 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ، ادب و مقاومت ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1395/7/12 در ساعت : 12:44:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  360


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 9,155 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,230,362
logo-samandehi