رمز بیداری
هرشب
زمین لرزه می آید,
زیرسقفی بی ستون,
شعله می دوانَد در من
شمعی
نجوا برلب,
کوچه نشین ِ دوره گردم.
چه قَدرَ , خانه به رود خانه
می ریزد.
تکه تکه قلب ِ سنگی شناور,
از شمال تا جنوب شهر,
چه راه بندان ِ شدیدی,
چه راه بندان ِ شدیدی,
در تن لرزه های پیاپی.
نگاه !!!
یک انسان هزار ساله
میانِ مردم راه می رود.
او که نامش,
روی لب ها,
رمزبیداری است.
به هوش,
خاطر خاموش و خفته ی من !,
هرگاه زمین لرزه می آید...
محمد یزدانی جندقی تهران تابستان94
تاریخ ارسال :
1394/10/18 در ساعت : 13:31:7
| تعداد مشاهده این شعر :
943
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.
سلام زیباست تفکر و تأمل انگیز است درود ///////////////////// سلام ممنونم بزرگوار
|
باسلام و احترام باستحضار می رسد بنیاد آیت الله شهید شیخ نمر باقر در راستایِ روشنگری های لازم ، آغاز بکار نموده است ، فلذا استدعا دارم جنابعالی به عنوان هنرمندی تاثیرگذار ما را در این مسیر یاری بفرمائید ... آدرس وب و ایمیل جهت اطلاع و ذیلا تقدیم می شود alnamar.blogfa.com hamfekry@gmail.com ................................................... درود بر قلم متعهد شما جناب استاد جعفری
|
سلام جناب استاد یزدانی جندقی عزیز الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها سپید بسیار زیبا و معنا گرایی است و مثل خورشیدی در آسمانی که بر فرازتان است می درخشد و پارادوکس "کوچه نشین ِ دوره گرد " تحسین برانگیز است و دست آخریک انسان هزار ساله که مخاطب را به تفکر وامی دارد و ........... هزاران درود //////////////////////////////////////// سلام و عرض ادب جناب استاد پور کریمی با حضور همراه با نظر لطف و محبت این کلبه ی کوچک را صفا و رونق بخشیده اید سپاس
|
درود استاد.................. ................................... سپاس اندیشمند گرامی
|
سلام. در ود فراوان بر دوست شاعر جناب یزدانی جندقی عزیز قلم پرتوان تان پاینده ..ان شا ء الله //////////////////////////// سلام و عرض ادب جناب استاد ذیفر خوش امدید قدم به قدم سپاس بی پایان ...
|