به چه خوب است درین جرگه توخواهرباشی
عاشق خنده زیبای برادر باشی
لب ارامش اورا به عسل وابکنی
با سلام وصلواتی توبرابر باشی
روبروی قد رعنای لطیفش مکثی
بکنی و به تماشای مکرر باشی
چشمهایت بقدم های دلش پا بخورد
زیر پای همه عشق خودت سر باشی
عشق اینگونه نصیب دل هرکس نشود
مگر از نسل اهورایی حیدر باشی
و چه خوبست که یک چله عزادار حسین
شاه قربان شده خط پیمبر باشی
آنچه دیده دل تو کوه برایش سخت ست
شاهد سوختن سینه و یک در باشی
زینبی تو که فقط ترجمه ی تو صبر است
روی دوش پدرت شاهد مادر باشی
تو که هستی که تورا اینهمه تمرین دادند
لیله القدر به مهمانی خنجرباشی
جگری پاره شود تشت خجالت بکشد
شاهدصحنه پرواز کبوترباشی
بعد پرواز غریب حسن فاطمه نیز
شاهدتیربرآن نعش مطهر باشی
کیست که درد تورا خوب به تصویر کشد
عمر سرتاسرخود راتو مکدر باشی
هیچکس مثل تو در صبر نباشد زینب
تو ازین واژه کوتاه فراتر باشی
قسمت این بود که همراه حسین بن علی
باشی ومایه دلگرمی لشگر باشی
چشمهای تو نماینده اقیانوسند
که تماشاگرهفتاد ودو پرپر باشی
برود حضرت عباس ونیاید سخت است
تو سیه پوش اباالفضل دلاور باشی
بشنوی حضرت عباس دو دستش پر زد
ساقی ات رفت وتو و خیمه وساغرباشی
ذوالجناحی که شود دور صدایش بکنی
عامل توصیه صحبت مادر باشی
ذوالجناح امده خونین وسواری که نبود
میزبان تن صدپاره بی سر باشی
آی زینب تو علی وار چنان کوه احد
باید این قافله را سیده ، سرور باشی
چتر باشی وبروی سر این دشت یتیم
سایه بندازی ودرراه تو رهبر باشی
خطبه های تو"اذا زلزلت"کوفه وشام
وحی "القارعه" کاخ ستمگر باشی
بعد یک چله ی اندوه تو برمیگردی
آستان بوس دوتا قبر برادر باشی
میرسی کرب بلا خاطره هایت تلخند
کمرت خم شده تو زینب دیگر باشی
قبر عباس زیارت کنی وقبر حسین
زائر قبر علی اکبر واصغر باشی
دسته گلهای تو در کرب وبلا مدفونند
پی قبر پسرت عونی وجعفر باشی
دست پرورده زهرایی ودامان علی
باور این ست که تو کوه تناور باشی
بخدا مانده ام از شرح غم و غصه ی تو
کیستی تو؟که درین دایره برتر باشی
کیست زینب؟بخدا پاسخ این آسان است
ذوالفقار علی وصبر مکرر باشی
اربعین فرصت دیدارفراهم شده است
زینبی باش وحسینی که معطرباشی
علی اکبر مقدم
فریمان
10 آذر 94