ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در دشت می کارم گلی...
در دشت مي‌كارم گلي با ياد لب‌هايت علي
سيراب مي‌سازم لبش با سوز شب‌هايت علي


مي‌ميرم اكنون از غمت رخصت بده مجنون شوم
ليلاي ليلاي پدر با آن نسب‌هايت علی


عمه کنارت آمده برخيز از جای اي پسر
گويا فراموشت شده ديگر ادب‌هايت علي


از شور حق تب كرده‌اي قربان رخسارت شوم
بين داغ من افزون بود يا سوز تب‌هايت علي


در خون خود مي‌رقصي و بابا ز پا افتاده است
بر جان او آتش مزن با اين طرب‌هايت علي


سوي حرم دارد نظر اين دشمن بي‌صورتت
اي غيرت الله پدر با آن غضب‌هايت علي


اسباب پيري پدر شد چهره پر خون تو
جانم به قربانت شود با اين سبب‌هايت علي


خشكيده نخلستان من با رفتن نخل جوان
شيرين زبان باغبان با آن رطب‌هايت علي


آيم به سويت بي‌گمان لختي دگر پس صبر كن
ديگر مخوان بر گوش من اين اقترب‌هايت علي


شادان شود قلب پدر روزي كه آيد مصلحش
گيرد ز دشمن انتقام اين تعب‌هايت علي
کلمات کلیدی این مطلب :  علی اکبر ، روضه ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/8/13 در ساعت : 10:23:36   |  تعداد مشاهده این شعر :  643


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا جعفری
1394/8/14 در ساعت : 22:34:42
درود ...............در پناه حق موفق باشید انشاالله تعالی.
بازدید امروز : 9,355 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,230,562
logo-samandehi